خاطرات زنان ایثارگر مازندران (۹)؛
غروب همان روز خلبانهای عراقی در آسمان اهواز آفتابی شدند. بیشتر از ترس جنگندهها، صدای بریده بریده و گوش خراش شلیک ۲ سلاح خودی که بعداً اسمش را یاد گرفتیم و در ۲ طرف ساختمان پایگاه شهید بهشتی مستقر بودند، بچههایم را به وحشت انداخت؛ برای همین خودشان را زیر چادرم مخفی کردند تا به حساب بچهگانه از تهدید در امان بمانند.
کد خبر: ۲۸۲۵۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۷