گروه چریکی شهید اندرزگو

گروه چریکی شهید اندرزگو
بُرشی از کتاب «سلام بر ابراهیم 2»؛

ما برای همین اذان و نماز با دشمن می‌جنگیم

در قسمتی از کتاب «سلام بر ابراهیم 2» آمده است: «ابراهیم گفت: مگه تو کربلا امام حسین (ع) محاصره نشده بود؟ چرا اذان گفت و درست در جلوی دشمن نماز خواند؟ بعد مکثی کرد و گفت: ما برای همین اذان و نماز با دشمن می‌جنگیم.»
کد خبر: ۲۹۹۸۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۵

بُرشی از کتاب «سلام بر ابراهیم ۲»؛

داستان عیادت علامه جعفری از ابراهیم هادی

در قسمتی از متن کتاب «سلام بر ابراهیم ۲» آمده است: «زمانی که ابراهیم در عملیات فتح‌المبین مجروح شد، علامه جعفری برای ملاقات به منزل ابراهیم آمد و ساعتی مهمان خانواده ایشان بود. کاری که معمولا برای کسی انجام نمی‌داد.»
کد خبر: ۲۹۹۱۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۰

بُرشی از کتاب «سلام بر ابراهیم 2»؛

برخورد جالب «ابراهیم هادی» با جوانی که نوارهای غیرمجاز می‌فروخت

در قسمتی از متن کتاب «سلام بر ابراهیم 2» آمده است: «داداش جون،‌ آدم باید کاسبی حلال داشته باشه، با پول حرام به هیچ جایی نمی‌رسی. چقدر سرمایه داشتی که از بین رفته؟»
کد خبر: ۲۹۸۹۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۹

برشی از کتاب «سلام بر ابراهیم 2»؛

حکایت انتخاب محلی که مزار یادبود «ابراهیم هادی» در آنجا ساخته شد

در بخشی از کتاب «سلام بر ابراهیم 2» آمده است: «وقتی می‌خواست برود، به مزار برادرم اشاره کرد و گفت: «عجب جای خوبی دفن شده، من دوست دارم که ان‌شاء‌الله قبرم همین جا کنار شهید حسن سراجیان باشد که هر کسی از کنار این خیابان رد شد به یاد ما باشد.»
کد خبر: ۲۹۸۴۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۵

سلام بر ابراهیم؛

صندلی خودم را آوردم این طرف تا به مردم نزدیک‌تر باشم

در قسمت‌هایی از کتاب «سلام بر ابراهیم 2» آمده است: «پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد. گفتم اینطوری از مردم دور می‌شم. برای همین صندلی خودم را آوردم این طرف تا به مردم نزدیک‌تر باشم».
کد خبر: ۲۹۶۹۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۴

سلام بر ابراهیم 2؛

من از خدا خواستم گمنام باشم و کارم به غسال‌خانه نرسد

در بخشی از کتاب «سلام بر ابراهیم 2» آمده است: «من که از خدا خواستم مثل مادر سادات حضرت زهرا (س) گمنام باشم و دیگه کارم به غسال‌خانه نرسه».
کد خبر: ۲۹۵۴۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۳

پربیننده ها