خبرگزاری دفاع مقدس: در تاریخ هر ملت فرازهای پر افتخاری پیدا میشود که در آن واژگان حماسه و مقاومت از مفاهیم برجسته آن است. بی تردید ملت سرافراز ایران در گذشته درخشان خویش سرچشمههای عمیقی از پایداری و ایثار را بر بشریت تقدیم کرده که ایستادگی در مقابل انبوهی از قدرتهای سلطه گر در طول دوران هشت سال دفاع مقدس و در پس انقلاب شکوهمند اسلامی بخشی از آن تلقی می شود.
جنگ در تاریخچه هر قومی مجموعهای از کامیابیها و ناکامیها را در خود دارد که تصویر صحیح از آن روند می تواند در ایجاد نسبت واقعی ما بین نسل خالق حوادث و وقایع نبرد و نسلهای پس از جنگ موثر افتد. مقاومت هشت ساله ملت رشید ایران اسلامی در مقابل عراق و هم پیمانانش این فرصت را برای جوانان برومند این مرزو بوم فراهم کرد تا در یک خود آزمایی ملی و دینی نقش بی بدیلی را به نمایش گذاشته و سبد افتخارات تشییع را پربارتر کنند.
طلایه داران مکتب سرخ شهادت که بن مایههای معرفتی خود را اسلام گرفتهاند، هر لحظه، برگ زرین تاریخ کربلا را که به شهادت ابا عبدالله الحسین (ع) و یاران وفادارش مزین شد و مانایی خود را بعد از 1400 سال حفظ کرد، در دیدگان خویش بازنمایی کرده و بی صبرانه در وصول به محبوب تلاش می کردند که در این بین استان مازندران نیز در کارنامه این دلدادگی به خوبی درخشان است.
روایت زخم
کتاب "روایت زخم" مجموعه خاطرات رزمندگان مازندرانی از عملیت والفجر 10 (حلبچه، خرمال، دوجیله و...) در سومین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس است که از سوی نشر شاهد چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
در ابتدای کتاب و پس از پیشگفتار، پیام مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنهای به مناسبت عملیات والفجر 10 نوشته شده است. همچنین در ادامه بخش اول کتاب، اهمیت و اهداف عملیات ذکر شده است.
قسمت دوم کتاب به مجموعه خاطرات رزمندگان اشاره دارد. در یکی از این خاطرات که راوی آن سید احمد جعفری است، در صفحه 77، می خوانیم:
"حدود ساعت 3 بعدازظهر، آسمان حلبچه به سیاهی کشیده شد. مانند رعدو برق، غرش عجیبی در آسمان پدیدار شد. انگار خورشید در زیر ابر، پنهان و تاریک شد و ابر سفیدی بر حلبچه، شروع به باریدن کرد.
آژیر خطر بمباران شیمیایی به صدا در آمد. رزمندگان با امکاناتی که همراه داشتند و با اقدامات اولیه به سمت ارتفاعات رفتند، ولی مردم بی دفاع در شهر و روستاهای اطراف، حیرت زده به هر طرفی می دویدند. خیلی از مردم غافلگیر شدند، حتی فرصت نکردند از خانه خود خارج شوند و به وطر دسته جمعی به شهادت رسیدند. شدت بمباران شیمیایی در روستاهای "انبه" به قدری زیاد بود که اکثر مردم منطقه، در اثر گازهای شیمیایی، دسته جمعی به شهادت رسیدند. صحنه دلخراشو سوزناکی بود که دل هر بیننده ای را به درد می آورد.
طبق دستور صبح زود برای یاری رساندن به مصدومان روستایی انبه روانه شدمی که در فاصلهی یک کیلومتری محل استقرار ما بود.
به سمت روستای انبه رفتیم. منطقه کاملاً آلوده بود. باد، مواد شیمیایی را جا به جا کرده بود. وقتی که به نزدیکی روستا رسیدیم، فاجعه دردناک کستار دسته جمعی مردم را در گودال روستا مشاهده کردیم. موقعیت روستای انبه طوری بود که اطراف روستاف ارتفاعات کوچک و بزرگ قرار داشتو همین امر باعث می شد که مواد شیمیایی درشیارها و ارتفاع پست، ماندگار شود. مردم بی دفاع هم در اثر خفگی گاز نتوانستند از آن جا خارج شوند. گلولههای عمل نکردهی شیمیایی در اطراف روستا به وفور نمایان بود. خلبانان هر چه گلوله داشتند در روستاها و اطراف آن ریختند.
وقتی به سمت مدرسه روستا روانه شدیم، کودکانی را دیدیم که به طور دسته جمعی، حلقه به هم زده به شهادت رسیدند.
فرزندی با دست کوچک خود سینه مادر را گرفته بود و داشت شیر می خوردف ولی مادرش به شهادت رسیده بود. این کودک با صورت آبله زده و با دست کوچک خود به مادر چسبیده بود."
گفتنی است؛ علاقه مندان می توانند برای تهیه کتاب "رویات زخم" با شماره 2260751-0151 تماس بگیرند.