به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، در هنگام تولد حضرت امام حسین (علیه السلام) خداوند به جبرئیل امر فرمود
تا به همراه هزاران هزار از ملائک به زمین نازل شوند و بر پیغمبر(صلی الله
علیه وآله) تهنیت گفته و او را از شهادت فرزندش مطلع ساخته و تسلی دهند(1)
هنگامی که امام حسین (علیه
السلام) متولد شد او را در پارچه سفیدی پیچیده و نزد پیغمبر (صلی الله
علیه و آله ) آوردند. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله ) در گوش او اذان و
اقامه گفتند و بدو نگاه کرده و می گریستند و فرمودند خدا لعنت کند قاتل تو
را . خدایا من حسین و هر کس که او را دوست دارد دوست دارم.(2)
ابن عباس
نقل می کند: روزی در خانه خود خواب بودم ناگهان صدای صیحه و ناله عظیمی از
منزل ام سلمه زوجه پیامبر خارج شد پس من به سرعت به خانه او شتافتم پس چون
بدانجا رسیدیم به او گفتم: ای مادر مومنین تو را چه میشود که این چنین
فریاد و ناله میکنی جوابی به من نداد و رو کرد به زنان هاشمی و گفت ای
دختران عبدالمطلب در گریه و نوحه سرائی مرا یاری کنید زیرا آقای شما و سید
جوانان اهل بهشت را شهید کردند گفتم: ای مادر مومنان از کجا این خبر را
دانستی؟ گفت: هم اکنون پیغمبرخدا( صلی الله علیه وآله) را درخواب دیدم در
حالی که بسیار اندوهگین و خاک آلود بود عرض کردم: ای رسول خدا (صلی الله
علیه و آله) این چه حالی است که شما دارید؟ ایشان فرمودند: فرزندم حسین
(علیه السلام) و اهل بیتش کشته شدند و من اکنون از دفن ایشان می آیم(3).
حضرت
علی (علیه السلام) می فرمایند : در این هنگام صدای ناله و گریه اهل مسجد
بلند شد پیغمبر فرمودند: ای مردم بر او گریه می کنید ولی او را یاری نمی
کنید ؟ خدایا تو یاور او باش ای مردم من دو چیز گرانبها و وزین را در میان
شما به یادگار می گذارم اولی کتاب خدا و دیگری عترتم را . آگاه باشید که در
قیامت از این دو از شما سوال خواهم کرد مبادا در قیامت نزد من آئید در
حالی که به عترتم ظلم روا داشته اید.(4)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه
وآله ) در تمام عمر و در همه جا ذاکر مصائب امام حسین(علیه السلام) می شد و
حتی در هنگام احتضار نیز او را در سینه خویش چسبانید و در حالیکه می گریست
فرمود: مرا با یزید چه کار است خدا او را لعنت کند پس از گفتن این کلمات
ایشان از هوش رفتند پس از مدتی که بهوش آمدند دوباره امام حسین (علیه
السلام) را بوسیدند و فرمودند حساب کشندگان تو درنزد خدا با خود من است.(5)
بنا به روایت تعداد زیادی از علما و راویان حدیث اعم از سنی و شیعه، پیامبر چنین فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی، لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» (من از میان شما می روم) و دو چیز را در میان شما (به امانت) می گذارم؛ کتاب خدا و خاندانم را. و این هر دو از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض (کوثر) به من برسند.» تعدادی از محدثین و مورخین شناخته شده اهل سنت که این حدیث را نقل کرده اند عبارتند از: مسلم بن حجاج نیشابوری (6)، احمد بن حنبل (7)، ترمذی (8)، حاکم نیشابوری (9)، پس از اولین مجلس یزید، که با ورود و حضور اهل بیت در کاروان اسیران کربلا همراه بود، بازماندگان حسینی از مناسبت های مختلف جهت احیای نهضت حسینی استفاده کردند که معمولاً با سوگواری برای شهادت امیر کاروان همراه بود و گویا این برنامه بدان حد تکرار شد که خاندان یزید را تحت تأثیر قرار داد و یزید را تا بدان حد به واکنش واداشت که خود را در فاجعه کربلا بی تقصیر خواند و ابن زیاد را مقصر معرفی کرد و گناه فاجعه عاشورا را متوجه او دانست.(10)
شاید به همین دلیل است که در زیارت عاشورا می خوانیم: «... اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنوامیه ... خدایا این همان روزی است که بنی امیه جشن گرفتند و آن را روز مبارکی قلمداد کردند.» (علامه مجلسی، بحارالانوار، پیشین). امام صادق (علیه السلام)، که در دوران ضعف سلسله امویان و سقوط آنان و آغاز قدرت عباسیان به سر می برد، فرصت هرچند محدودی جهت برپایی مراسم عزاداری و تشویق مردم به ذکر فضایل اهل بیت و سوگواری امام حسین (علیه السلام) به دست می آورد؛ کوشش بسیاری در این راه از خود نشان می داد؛ به گونه ای که بیشترین احادیث مربوط به اهمیت عزاداری از زبان آن حضرت و توسط آن بزرگوار به ما رسیده است.