شهداي عمليات بيت المقدس - شهيد احمد عصمتي

کد خبر: ۱۱۷۶۵۶
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۸۷ - ۱۷:۳۵ - 05July 2008
با شروع جنگ تحميلي در جرگه نام‌آوران لشکر توحيد به مصاف باطل رفت. آن‌جا نيز رفتار حسنه‌اش سرمشق زندگي ديگران شد. اوائل در پشتيباني استان خراسان خدمت کرد سپس با اصرار مسئولين جنوب به پشتيباني اين منطقه دعوت شد. مدتي نيز در گروه جنگ‌هاي نامنظم شهيد چمران حماسه آفريد. احمد در عمليات فتح‌المبين و بيت‌المقدس چون دلاوري رشيد در مقابل بعثيان حاضر شد. و سرانجام در لحظه‌اي ناب آرام گرفت. لقا حق آتش جانش را خاموش کرد و او در حالي‌که به يگانگي يگانه دادار شهادت مي‌داد در سال 1361 در عمليات بيت‌القدس به عرش بال گشود.

شهادت

قرار بود جاده‌اي بين دارخوين و ايستگاه حسينيه بزنيم. اما احمد دلش مي‌خواست در خط مقدم باشد. بالاخره ساعت 2:30 بامداد راضي شدم او را همراه خودم به خط ببرم. احمد قبلاً در گروه تخريب کار کرده و تخصص داشت. وقتي به خط رسيديم آتش جنگ فروکش کرده بود. تعدادي از اسرا را به عقب آورديم احمد دلش مي‌خواست به خرمشهر برود. در بين راه دو تن از برادران سپاه را ديديم گفتند:« افرادي که جلو هستند هيچ مهماتي و غذايي ندارند. احمد تصميم گرفت حتماً به آن‌ها کمک کند. آب و غذا و مهمات را برداشتيم و به سختي به سمت آن‌ها حرکت کرديم. اواسط مسير تقريباً ديگر راهي نبود که بتوان با ماشين رفت. با بلدوزر خاکريز را شکافتيم و کمي پيشروي کرديم. آن‌جا فرمانده يکي از تيپ‌هاي لشگر محمد رسول الله (ص)‌ به ما گفت:« بچه‌ها يا عقب‌نشيني کرده‌اند يا شهيد شده‌اند، جلو رفتن شما بي‌فايده است» اما هنوز احمد اصرار داشت خود را به آن‌ها برساند. تانک‌هاي دشمن در مقابلمان ظاهر شدند با همان مهمات مانع پيشروي بيشتر آن‌ها شديم. مجدداً بازگشتيم و مهمات آورديم. اما وقتي دوباره به همان محل رسيديم گلوله‌ي تانک به ماشين اصابت کرد احمد گفت: « من ترکش خورده‌ام » نگاه کردم ترکش زير گلوي او يک سوراخ ريز ايجاد کرده بود، آرام شهادتين را زمزمه کرد و مطمئن به آسمان بال گشود.

منبع:کتاب ره يافتگان صفحه 193


نظر شما
پربیننده ها