در بین فعالان سینمای ماهنوزهستند کسانی که دوست دارند فیلم هایی درحوزه دفاع مقدس ساخته شود که پرباشد از رزمنده های ایرانی بسیار قدرتمند که یک تنه و فقط با یک اسلحه کلاشینکف هزاران عراقی را نقش زمین می کنند و بدون دادن کوچکترین تلفاتی عملیات را با پیروزی به پایان می برند.
سلیقه این افراد درسینما و تولید فیلم هنوز چیزی است نزدیک به فیلم "حمله به اچ 3 " که در آن یک عده خلبان جان بر کف با همت وغیرت و ابتکاری که از خود نشان می دهند به داخل خاک عراق نفوذ می کنند و پس از منهدم کردن مهمات و ادوات نظامی دشمن و به هلاکت رساندن تعداد زیادی از بعثی های کافر به وطن باز می گردند و در راه بازگشت یک یا دو نفر از آنها به شهادت می رسند.
دوستانی که هنوزاین سلیقه را دارند و در راه ترویج آن سالها همت به خرج داده اند فراموش کردند که اینگونه آثار فقط و فقط در زمان جنگ و به منظور بالا بردن روحیه رزمندگان و مردم تولید می شود و پس از جنگ دیگر کاربرد چندانی ندارد ضمن این که جنگ ما جنگی است که نام "دفاع مقدس" را بر خود دارد نه "حمله مقدس".
اهمیت این موضوع را می توان در عمق تاریخ جستجو کرد. اگر امروز مردم دنیا آلمان را آغازگر جنگ جهانی دوم می دانند به این خاطراست که هنرمندان ایتالیا با تولید آثاری چون "رم شهر بی دفاع" و "اومبرتو دی" و "دزد دوچرخه" ذهن مخاطب را هدایت کردند. اگر امروز آلمان هیتلر مقصر جنگ جهانی دوم است نه ایتالیای موسولینی، به خاطر این است که سیاستمداران ایتالیایی اجازه رشد و نمو مکتب نئورئالیسم را به هنرمندان خود دادند ولی سیاستمداران آلمانی به خاطر غرور و تعصبی که داشتند این اجازه را ندادند.
آغازگر هشت سال جنگ تحمیلی عراق بعثی بود نه ما. ولی این مساله در فیلم های دفاع مقدس دیده نمی شود! فیلم های سینمایی ما اغلب مثل "عملیات کرکوک" هستند که در آن عراقی بعثی سر خانه و زندگی خود نشسته و ما به خاک آنها تجاوز می کنیم. اما آیا واقعیت موضوع این است؟
فیلم "دفاع مقدس" یعنی نشان دادن شهروند خرمشهری که سر خانه و زندگی خود نشسته و یکدفعه می بیند که عراقی بعثی با پوتین وارد خانه و کاشانه اش شده و خانواده اش را قتل عام می کند. فیلم دفاع مقدس یعنی نشان دادن بمباران تهران وشهرهای دیگرو زیر آوار ماندن کودکان دبستانی که در مدرسه مشغول کسب علم و دانش بودند.
"روزهای زندگی" برخلاف بسیاری از فیلم هایی که تا کنون ساخته شده است "حمله مقدس" نیست بلکه "دفاع مقدس" است. فیلم به زندگی پزشک و پرستاری در نزدیکی خط مقدم جبهه می پردازد که به مداوای مجروحین می پردازند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی کنند.
"روزهای زندگی" با انتخاب درست سوژه و انتخاب درست زمان و مکان و قرار دادن شخصیت ها در یک موقعیت دراماتیک بسیار درست و انسانی در انتقال پیام "دفاع مقدس" بسیار موفق عمل می کند. تقریبا همه عواملی که در کنار دکترو همسرش حضور دارند دفاع می کنند نه حمله. بسیاری از افراد حاضر در درمانگاه مجروحینی هستند که به خاطر دفاع از کشورشان دچارآسیب شده اند یا عضوی از بدن خود را از دست داده اند.
با توجه به محتوا و انتخاب زمان قصه، این فیلم را می توان فیلمی در خدمت پذیرش قطعنامه 598 و یادآوری زمینه های پذیرفتن آن دانست. مهمترین و تاثیرگذارترین بخش فیلم زمانی است که قطعنامه توسط طرفین به امضاء می رسد و پایان جنگ اعلام می شود و ایرانی ها اسلحه هایشان را زمین می گذارند اما بازدشمن نامرد یورش می آورد و عده ای بی پناه و بی دفاع را مورد حمله قرار می دهد.
اگرمشکلات حاشیه ای برای فیلم پیش نمی آمد و برخی از صحنه های فیلم حذف نمی شد و "پرویز شیخ طادی" در کارگردانی دقت بیشتری می کرد بدون شک "روزهای زندگی" در صدر بهترین آثار دفاع مقدس سینمای ما قرار می گرفت.