آنكه هميشه در حال آواز خواندن بود و هر روز و هر جا صدايش مي آمد؛ كاري نداشت به اينكه كسي خوشش مي آيد يا نه، وقت و جاي به خصوص هم نمي شناخت، هروقت دلش مي خواست مي زد زير آواز؛ از صداي خودش خوشش مي آمد. دوستان چنين كسي وقتي مي خواستند او را صدا كنند، به جاي اسم خودش مي گفتند:... چلچله