روايت همسر شهيد شوشتري از آخرين روز حيات دنيوي سردار

کد خبر: ۱۲۸۵۴۶
تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۱ - 24October 2011


خوابي كه شهيد شوشتري شب قبل از شهادت ديد/ رفتن برق هنگام قرائت سوره قدر


همسرشهيد شوشتري خاطرنشان كرد: شب قبل از شهادت، سردار پس از اينکه براي کشيک به حرم حضرت رضا (ع)  مي رود، خوابي مي بيند که البته براي من تعريف نکرد، اما بعدا از دوستانش مي شنوم که خواب ديده ...

به گزارش سايت ساجد T، طيبه درري در باره شهيد شوشتري  گفت: شهيد شوشتري دست محرومان را مي گرفت و همه شيعه و سني را با هم متحد کرده بود و شايد همين شاخصه اخلاص او باعث شد تا تروريست ها با هدف براندازي اين تفکر و عدم وحدت در اين منطقه سردار را به شهادت برسانند.
 
وي افزود: سردار ياور محرومان و مردم منطقه سيستان و بلوچستان بود و به نوعي خود را وقف آن جا کرده بود، اما تروريست ها و استکبار سخت در اشتباه هستند که با شهادت اين افراد بتوانند اين تفکر را از بين ببرند؛ چرا كه که افرادي همانند شوشتري باز هم تربيت شده و راه آن ها را ادامه خواهند داد.
 
همسرشهيد شوشتري با اشاره به آخرين لحظات خود با سردار بيان داشت: شب قبل از شهادتش پس از اينکه به کشيک حرم حضرت رضا (ع)  مي رود، خوابي مي بيند که البته براي من تعريف نکرد، اما بعدا از دوستانش مي شنوم که خواب ديده شهدا برايش جشن گرفتند و با ديدن اين خواب اضطراب عجيبي به او دست مي دهد انگار براي ديدار دوست دلهره پيدا مي کند.
 
درري ادامه داد: هنگامي هم که قصد رفتن کرد، انگار همه چيز را براي آخرين بار مي ديد و حتي دوبار از من خداحافظي کرد وقتي از در بيرون رفت بار ديگر برگشت و نگاهي دوباره به خانه انداخت سپس به من گفت؛ «حاج خانم ديگر با من کاري نداري؟»
 
وي گفت: من هر بار که سردار به ماموريت مي رفت هفت بار سوره قدر را پشت سرش مي خواندم، اما اين بار سه بار که خواندم برق ها رفت انگار از جانب خداوند بود، هنگامي که سردار شوشتري از منزل خارج شد دلهره و اضطراب عجيبي من را فرا گرفت که اين برايم بسيار عجيب بود چون نزديک به سي سال بود كه هر هفته ايشان از منزل براي رفتن به ماموريت و يا جبهه خارج مي شد، اما اين بار دلهره عجيبي همراه من شده بود.
 
همسرشهيد شوشتري با اشاره به خصوصيات اخلاقي سردار شهيد بيان داشت: اخلاقش خيلي عالي بود هر دو هفته که به منزل مي آمد با اينکه بسيار خسته بود، اما هيچ وقت خستگي اش را بروز نمي داد و هيچ گاه به ياد ندارم که از کار و سختي ها و مشکلات کار براي خانواده اش بگويد چون به اين اعتقاد داشت که مشکلات کاري را نبايد در زندگي دخالت داد و خانواده را با آن درگير کرد.
 
درري افزود: وقتي مي آمد نمي گفت من خسته ام با نوه ها بازي مي کرد و هميشه خنده بر لبانش بود، مهرباني هميشه همراه شهيد بود.
 
وي يادآور شد: شهيد شوشتري قسم خورده لباس بر تنش بود و هميشه مي گفت؛ «نمي خواهم حتي يک قدم اشتباه در زندگي بردارم که باعث خيانت به اين لباس مقدس شود».
 
همسرشهيد شوشتري افزود: ما هيچ گاه به خاطر اينکه به کارش ضربه نخورد مشکلات زندگي رو به او نمي گفتيم تا ذهنش درگير زندگي نشود و اين باعث عدم احساس آرامش در کار نشود.
 
درري خاطرنشان كرد: سردار شوشتري هيچ گاه دوست نداشت از کارهايي که مي کند ديگران اطلاعي پيدا کنند به همين خاطر از دوربين دوري مي کرد و مي گفت؛ «مي خواهم کارهايي را که مي کنم مخفي بماند.

 

 

خبرگزاري دانشجو

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار