به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، عصر سه شنبه دوم اردیبهشت ماه و در اولین روز از همایش حکمت و هنر انقلاب، شاه حسینی با موضوع «ضرورت یونان زدایی از هنر دینی» به ارائه سخن پرداخت.
وی محور نقدهای خود به اصول مبانی و غایات هنر یونانی را نقد و بررسی کتاب «شاخه زرین» جیمز فریزر قرار داد و گفت: حدودا نیمی از این کتاب به معرفی هنر دینی یونان اختصاص یافته است و امروز ما نیازمند یونان زدایی جدی از فضای هنر در فضای آکادمیک کشور هستیم.
شاه حسینی با بیان اینکه امروز هنر یونانی در دانشگاههای کشور ما بسیار مهم و بلکه مقدس شده بر ضرورت این تابوشکنی تصریح کردو کفت: بسیاری از گلههای امروز ما از سینما و تلویزیون در واقع گلههایی است که از هنر یونان داریم. در کشور ما یونان را با فلسفهاش میشناسند و میستایند اما حقیقت آن است که در شاخههای مختلف هنری هم از درام گرفته تا پیکرتراشی، نقاشی و موسیقی، فضای آکادمیک هنر ما به شدت تقلیدی و وارداتی و معطوف به یونان است.
این پژوهشگر سینما گفت: بعد از انقلاب با هنر هم رفتاری مانند دیگر علوم وارداتی داشتیم و حتی بعد از انقلاب فرهنگی هم همان متون غربی را در دانشگاهها تدریس کردیم و مبانی زیباشناسی هنر یونانی را بدون تامل در ساحت هنر خود پذیرفتیم و حتی به تجربه ناقدان آنها هم توجه نکردیم و این شد که انقلاب بعد از ۳۵ سال با وجود احراز توفیقاتی چند میراث هنر دینی را به دنیا عرضه نکرد و یکی از دلایل اصلی آن هژمونی هنر یونانی بود که بیچون و چرا آن را پذیرفتیم.
وی با مروری بر برخی از مفاد و مضامین کتاب «شاخه زرین» جیمز فریزر، گفت: حتی در زیرعنوان این کتاب یعنی «پژوهشی در جادو و دین» جاد بر دین مقدم شده است. فریزر در واقع دین را همان باور قریب به جهل بشر میداند که از جادو برخاسته در اسطوره نمود یافته و سرانجام در دین ممثل شده است. او نقطه ثقل اثر خود را بر مفاهیم یونانی گذاشته و کوشیده است با برقراری شباهت بین باورهای اسطورهای و آموزههای کتاب مقدس آنها را تداوم یک مسیر تلقی کند.
شاه حسینی با بیان اینکه «شاخه زرین» در کنار آثار داروین و مارکس مانیفست بسیاری از دانشمندان و هنرمندان آن دوره شد، گفت: حرف فریزر در ارائه الگویی از هنر الحادی و بدون مفهوم قدسی در ذهن برخی از هنرمندان کشور ما نیز رسوب کرد.
وی با غیرمنصفانه و مهمل خواندن بررسیهای فریزر در «شاخه زرین» درباره نپرداختن به ادیان ابراهیمی و از جمله اسلام گفت: این کتاب چند سال قبل در فضای خاصی در کشور ما منتشر شد و مقدمه آن به قلم مترجم نیز بسیار عجیب و غریب بود!
رئیس سابق بنیاد سینمایی فارابی تصریح کرد: بنیادهای تئوریک تدریس هنر ما الحادی است و به همین سبب است که از ریشههای هنر دینی غافل شدهایم. یونان زدگی باعث شد قطار انقلاب در زمینه فرهنگ و هنر سرعتی کمتر از حد انتظار داشته باشد. مبانی تئوریک آنها را تدریس میکنیم و بعد در عجبیم که چرا هنرهای ما ظرف مناسبی برای هنر دینی نیستند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر ضرورت تبارشناسی هنر یونانی گفت: حتی در کشور ما درباره فلاسفه ماقبل سقراط بسیار کم گفتهاند و کاش در کنار نظریات ریاضیاتی از باورهای عجیب و نهان روشی امثال فیثاغورث و پروتاگوراس و... بیشتر میگفتند.
شاه حسینی با نگاهی اجمالی به اساطیر و ریشههای هنر یونانی به برشمردن مهمترین مولفههای هنر یونانی و هنر دینی پرداخت و گفت: در یونان هنر محصول الهام آپولون است که رب النوع خورشید، مظهر هنر و مظهر پیشگویی و جادو است و تقدیر و الهام و قدرت همگی تجلی آپولون هستند.
به گفته شاه حسینی هنر یونانی در تراژدیهای خود بیرحم است در حالی که این تراژدی را در کشور ما مقدس و قابل تکریم میشمرند. تئاتر در یونان به خدای شعر و شیدایی و شراب و شهوت میرسدو مدلی از کلبی مسلکی و شهوت رانی را ارائه میدهد.
استاد دانشگاه سوره گفت: کمدی یونانی نیز روابط انسان گسیخته از خدای قاهر را ب نمایش میگذارد. موسیقی و شعر محصول الهام آپولون به جان شاعر است.
وی تقدیر ظالمانه خدا، عصیان انسان قربانی تقدیر، اصالت طغیان، خیانت در آسمان و زمین، شهوت رانی در آسمان و زمین، روسپی مقدس، دوشیزه قربانی، توتم پرستی، قتل و تجاوز، اصالت لذت، اصالت شکاکیت و نسبی گرایی، اضطراب و دلهره، نژادپرستی در آسمان و زمین و... را ستون فقرات و کلید واژههای هنر یونانی برشمرد.
شاه حسینی در مقابل آموزههای هنر یونانی، ویژگیهایی چون منبع الهام الهی بوسیله روح القدس، اهمیت تزکیه در هنر دینی، اهمیت به محتوای ارزشی، مبرا بودن از غریزه گرایی، ممانعت از حدیث نفس، التزام به تعهد ظاهری و باطنی و فرمی و محتوایی، اهمیت دادن به مخاطب و حفظ احترام و تکریم او، قائل شدن حق تربیت برای مخاطب، در نظر گرفتن غایت هدایتگری برای هنر، اهمیت دادن به نیت هنرمند در خلق اثر هنری، اهمیت دادن به تربیت خیال در مقابل اختیال، سوق دادن انسان به سوی کمال و الوهیت، پرهیز از نفس گرایی در هنر، تاکید بر وجه آئینه گی طبیعت و انسان - که تجلیگاه خداوند هستند -، دوری از هرگونه نیست انگاری و شکاکیت، توحید محور بودن هنر، آرامش بخشی و طمانینه در هنر دینی در مقابل عصیانگری و طغیانگری انسان در هنر یونانی و... را از مهمترین خصایص هنر دینی و اسلامی دانست.