درباره خاورمیانه و موقعیت استراتژیک آن در جهان امروز کتابهای زیادی تا به حال نوشته شده که در هر یک از آنها نویسندگان سعی کردهاند با تجزیه و تحلیل مسایل مربوط به این نقطه حساس در روزگار معاصر به داده های تازه ای در این زمینه دست یابند.
یکی از تازه ترین آثار در این باره، کتاب«خاورمیانه نو: نظریه و عمل» نوشته فرد هالیدی، بری بوزان، هینه بوش و دیگران با ترجمه عسگر قهرمان پور است که به مسائل خاورمیانه در دو بخش نظری و عملی با رویکرد تحولات و موضوعات مهم خاورمیانه در سال های بعد از جنگ جهانی می پردازد.
مولفان در بخش نظری کتاب سعی میکنند برای تحلیل خاورمیانه یک طرحواره نظری ارائه دهند و بخش عملی هم با بهره گیری از چنین طرح وارهای موضوعات مهم خاورمیانه را تحلیل میکنند و سرانجام نگاهی کوتاه به چالشها و تحولات آینده منطقه دارند.
مجموع مباحث کتاب در هشت فصل تهیه و ارائه شده است. مترجم در ادامه مقدمه کتاب می نویسد: تحلیل ماهیت حوادث و تحولات اخیر خاورمیانه از اهمیت زیادی برخوردار است هر کشوری به نوبه خود متفاوت است تاکنون فقط دو انقلاب موفق شدند: تونس و مصر. آن هم به خاطر حمایتی که ارتش از مردم کرده است. یک عامل کلیدی در انقلابها بسیار مهم بوده است و آن نقش ارتش است. اگر نیروهای مسلح رژیم موجود حمایت نکنند رژیم سقوط خواهد کرد اما اگر نیروهای مسلح پشت حکومت بایستد انقلابی صورت نخواهد گرفت.
فصل اول کتاب با عنوان «نظریه روابط بین المل و خاورمیانه نو»، به تحلیل روابط بین الملل خاورمیانه در پنج رهیافت می پردازد. هالیدی نویسنده این مقاله تلاش میکند روابط بین المللی خاورمیانه را از منظر پنج رهیافت موجود در روابط بین الملل بررسی و تحلیل کند. این پنج رهیافت عبارتند از: تاریخی، واقع گرایی، سیاست خارجی، سازه انگاری و جامعه شناسی تاریخی. با مطالعه این فصل از کتاب می¬توان تحولات اخیر را هم به خوبی تحلیل و تبیین کرد. به عقیده نویسنده هر رهیافت پنجرهای تازه به روی تحولات خاورمیانه است.
مقدمه کتاب اشاره ای به انقلاب های خاورمیانه دارد و تاکید می کند، موج انقلاب های جدید در خاورمیانه بیشتر به زلزلههای سیاسی گذشته شباهت دارد. همچون اروپای سال 1948، افزایش قیمت مواد غذایی و بیکاری گسترده در مراکش موج اعتراضها را از این کشور تا عمان شعلهور کرد و درست مثل اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی در سال 1989، ناامیدی از نظامهای سیاسی بسته، فاسد و غیرپاسخگو منجر به جلای وطن نخبگان و سقوط یکباره رژیمهای قدرتمند در تونس، مصر و شاید لیبی شده است اما حوادث سالهای 1948 و 1989 مقایسههای درستی برای حوادث زمستان 2011 جهان غرب نیستند. انقلاب 1948 و 1989 به دنبال سرنگونی مونارشیهای سنتی و انقلاب 1989 به دنبال سرنگونی حکومت کمونیستی بود. انقلابهای 2011 جهان عرب کاملاً متفاوت هستند: سرنگونی دیکتاتورهای سلطانی.
برای فصل دوم کتاب، عنوان «نظم و تغییر در خاورمیانه چرخش نئوگرامشی در رهیافت جامعه بین المللی» انتخاب شده است. این فصل را ریموند هینه بوش، از اساتید حوزه خاورمیانه نوشته است. وی در این فصل بررسی میکند که نظام منطقهای خاورمیانه در همان بدو تولدش با شکاف میان واقعیتهای مادی چندپارگی دولت و وابستگی اقتصادی و هویتهای اسلامی و عربی فراملی مواجه شد که بر جامعه بین انسانی سلطه داشتند.
میتوان در این مقاله ردپای پیش بینی تحولات اخیر خاورمیانه را مشاهده کرد: نزدیک به یک سده است نظام دولتهای خاورمیانه با مرزهای نه چندان تغییر یافته از همان بدو تولد همچنان تداوم دارند، اما اکنون منطقه آکنده از منازعه است حتی در معنای «هابزی» تلاشهای مداوم و مکرر برای شناختن رژیمهای امنیتی با شکست مواجه شدهاند، نوع ترک برداشتهای از جامعه بین المللی منطقهای، با رویههای معمول از قبیل حاکمیت، دیپلماسی و موازنه قدرت، به چشم میخورد، اما مبتلا به ناهمسازی هنجاری است، مشروعیتش به شدت مورد مناقشه است.
با جنگهای دورهای، انقلابها و مداخلههایی روبروست که به دنبال بازسازی یا دفاع از این نظم هستند. نویسنده معتقد است: به طور مسلم، تحول خاورمیانه را با ترکیب رهیافتهای «جامعه بین المللی» و نئوگرامشی بهتر میتوان درک کرد. فصل سوم با عنوان «خاورمیانه از منظر نظریه مکتب انگلیسی: جامعه بین المللی منطقهای؟» را هم «بری بوزان» از اساتید حوزه مطالعات امنیتی و خاورمیانه نوشته است. وی از جمله کسانی است که تلاش میکند از یک سو خاورمیانه را در چارچوب جامعه بین المللی تحلیل کرده و از سوی دیگر خاورمیانه را از منظر غیرغربی نگاه کند.
بخش دوم کتاب حاضر به موضوعات مهمی که خاورمیانه بعد از دوران جنگ سرد گریبانگیر آنهاست میپردازد. فصل چهارم تا هشتم برگرفته از کتاب روابط بین الملل خاورمیانه ویراسته «لوئیس فاوست» هستند. نظام دولتها در خاورمیانه نو، نفت و اقتصاد سیاسی و شکاف ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک از جمله موضوعاتی هستند که در بخش دوم کتاب بررسی میشوند.
در بین مباحث این کتاب، فصل پنجم ، داستان جنگ سرد در خاورمیانه را بازگو میکند. «پیتر اسلاکت» نویسنده این فصل است. از نظر وی قدرت استدلالی واقع گرایی، قدرت تبیینی مهمی است. هر چند اسلاکت متوجه ساختار منطقهای است اما طرفدار این نظریه است که سیاست قدرت و نفوذ که به میزان زیادی ریشه در ساختار نظام دو قطبی دارد، رفتار اجزای آن را تعیین میکند. از این رو وی معتقد است خاورمیانه در برابر نفوذ و فشارهای ابرقدرت بسیار آسیب پذیر بوده است.
همچنین در فصل ششم این اثر به دوره پس از جنگ سرد پرداخته می شود. «کرانی» نویسنده این فصل کمک میکند تا مخاطبان دیدگاههای مفهومی پس از جنگ سرد را به طور منظم یاد بگیرند. این فصل تحلیلی، به جای ارائه یک دورنمای تاریخ نگاری، نقاط عطف تحول و توسعه منطقه خاورمیانه را در پانزده سال گذشته بررسی میکند. دیدگاههای تاثیرگذار مفهومی مانند: «پایان تاریخ» و «برخورد تمدنها» نتوانستند روابط بین الملل این منطقه را تبیین کنند. قدرت واقعی آمریکا به جای قدرت مجازی خاورمیانه پس از حمله آمریکا به عراق و نقشه راه به عنوان راه برون شد از بن بست اسرائیل و فلسطین اکنون دلایل محکمی برای تک قطبی شدن جهانی است.
در ادامه این اثر، «لوسیانی» نویسنده فصل هفتم به مسئله اجتناب ناپذیر و فراگیر نفت میپردازد. به عقیده وی اگر چه قدرتهای خارجی همواره نفت را در محاسبات سیاست خاورمیانهای خود لحاظ کردهاند. اما این موضوع کمتر در سیاستهای خارجی دولتهای عرب که نگرانیهای کوته بینانهای دارند مورد توجه قرار گرفتند.
سرانجام فصل هشتم با عنوان نتیجهگیری، چالشهای پیش رو و آینده منطقه، به بررسی چالشهای فراروی دولتهای خاورمیانه در آینده و چشمانداز منطقه میپردازد و در این فصل تلاش میشود موضوعات مهم آینده منطقی بررسی شود.
نویسنده: علی الله سلیمی