مشكلات كنوني در برابر مصائب والفجر مقدماتي هيچ است

کد خبر: ۲۰۲۷۸۱
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۸ - 12February 2013

۱۰ الي ۱۵ روز قبل از پذيرش قطعنامه بود كه امام‌(ره) فرمودند: «امروز ايران كربلاست و اگر دشمنان ما بخواهند در مقابل دين ما بايستند، در مقابل همه دنياي آنها مي‌ايستيم.»
با وجود اين شاهد بوديم كه امام (ره) تنها كمتر از دو هفته بعد تغيير محسوسي به مواضع خود دادند و با نوشيدن جام زهر قطعنامه ۵۹۸ را پذيرفتند.
امروز نيز اتفاقاتي در جامعه مي‌افتد كه ما را ياد آن دوران تلخ مي‌اندازد. بزرگنمايي جنگ اقتصادي دشمن و معرفي مذاكره با امريكا به عنوان تنها راه برون رفت‌‌ از مشكلات كه از سوي برخي از چهره‌ها مطرح‌ مي‌شود، يادآور روزهايي است كه عده‌اي همنوا با بيگانگان سعي كردند جام زهر را به آقا روح‌الله بنوشانند. نظير تحميل مذاكره با استكبار جهاني به رهبري و نظام اسلامي كه هميشه عده‌اي به دنبال آن هستند. از اين رو براي شناخت زواياي اين تشابه تاريخي به سراغ سردار سعيد قاسمي از فرماندهان دفاع مقدس و نيز كارشناس مسائل سياسي رفتيم تا با او در اين خصوص به گفت‌وگو بنشينيم.

به نظر مي‌رسد شباهت‌هايي ميان شرايط منتهي به پذيرش قطعنامه و شرايط حال حاضر كشور از حيث بزرگنمايي مشكلات كشور و تحميل برخي خواسته‌ها به رهبري مشاهده مي‌شود، نظر شما چيست؟
از طرفي شرايط كنوني به آن زمان شباهت‌هايي دارد و از طرفي خير. از آن جهت كه دشمن مصرانه در داخل و خارج سعي مي‌كند ما را به واكنش وا دارد و شباهت‌هايي با سال آخر جنگ مشاهده مي‌شود. به اين ترتيب كه در ماه‌ها و سنوات گذشته امريكا و دول اروپايي تمام توان خود را پاي كار آوردند كه با تحريم‌ها و انواع فشارها ما را به زانو در بياورند، اين بخش بي‌شباهت نيست به سال‌هاي آخر جنگ كه منجر به قطعنامه شد، اما اين مدل با شرايط آخر جنگ از طرفي خيلي فرق مي‌كند. همان طور كه حضرت آقا فرمودند و ما هم بر آن تأكيد داريم امريكايي‌ها از آن مقطع ضعيف‌تر شدند. يعني امريكايي‌ها شرايطي كه الان دارند همان شرايط سال ۶۷ نيست كه در دنيا عربده‌كشي مي‌كردند، به مراتب شكسته‌تر شدند كه اين بر مي‌گردد به داخل و خارج امريكا به اين معني كه آنها در داخل با بحران‌هاي متوالي روبه‌رو هستند و در خارج و در خاورميانه به يك بن‌بست كامل رسيده‌اند و در باتلاق اين منطقه گير افتاده‌اند؛ پس به مراتب شرايط براي آنها بسيار حساس‌تر و سخت‌تر از آن زمان شده است. صداي شكسته شدن استخوان‌هاي‌شان را امام سال‌ها قبل پيش‌بيني كرده بودند كه امروز آن را به وضوح مي‌بينيم و مي‌شنويم.
لذا اين عربده‌كشي‌ها فقط سروصداي توخالي و پوشالي است. اينها هر چه در چنته خود داشتند رو كردند. اما اينكه در داخل و خارج خيلي‌ها سعي دارند شرايط را مانند زمان قطعنامه جلوه دهند و مي‌گويند در شرايط شعب هستيم اين نشان از بي‌بصيرتي آنهاست. در حالي كه آقا فرمودند، خير اصلاً‌ اين طور نيست، اكنون ما در شرايط بدر و خيبر هستيم. اين جمله يعني اينكه اگر حواس و هوشتان سرجايش بود و گوش به فرمان ولي بوديد ما الان بايد به دشمن و خطوط و مواضعش حمله مي‌كرديم. ولي متأسفانه اين طور نشده و تمام توطئه‌ها هم به اين خاطر است كه ما را به خومان مشغول كنند.

دشمن از ايجاد هياهو و مشغوليت براي ما چه هدفي دارد؟

تحليلي كه مي‌خواهم آخر كنم را الان مي‌كنم و نتيجه مي‌گيرم، توطئه اين است كه ما را به خودمان مشغول كنند و متأسفانه به خاطر حماقت و بي‌بصيرتي خواص كه از اول دامنگير انقلاب بود اين اتفاق صورت گرفت. اينكه دغدغه ما نباشد در چهار ماه آينده چه اتفاقاتي در راه است يا اينكه در كشورهاي اسلامي و حوزه بيداري اسلامي چه سرنوشتي براي مسلمانان، مستضعفان و به ويژه شيعيان در راه است اينها بايد جزو اصلي‌ترين دغدغه‌هاي ما باشد در حالي كه دشمن مي‌خواهد اين‌ها براي انقلابيون ايراني و ولايتي و حزب‌اللهي از اهميت و جايگاه خود برخوردار نباشد.
لذا شرايطي را كه مهيا كرده‌اند تا نشان دهند ما در شرايط ۵۹۸ هستيم يك دكوراسيوني بيش نيست. زيرا همانطور كه اشاره شد هم ما بسيار مقتدرتر از سال ۶۷ شده‌ايم و هم جبهه متحد و امريكا بسيار ضعيف‌تر از آن زمان شده است. پس در نتيجه هيچ كس خوف اين را نداشته باشد كه اين اتفاق دوباره در تاريخ ما تكرار شود. حرف و حديث‌هايي كه مي‌زنند ارعابي كه مي‌كنند بدانيد كه توپ و تشرهاي توخالي بيش نيست. نه شرايط جهاني و نه شرايط داخلي به‌رغم همه كثيف‌كاري‌ها در حوزه مديريتي و اقتصادي، امثال دلار و... مانند ۵۹۸ نيست. اگر هم خداي نكرده روزي شرايط را آنقدر تنگ كنند كه بخواهد به آن اتفاق منجر شود حضرت آقا تكليف همگان را مشخص كرده‌اند و رك و شفاف جواب انقلابي به اين پروژه داده‌اند. ايشان فرمود‌ه‌اند كه ما در شرايط صلح حسني نيستيم كه دوباره آن اتفاق بيفتد، اين سري شمشير كشيده و عاشورايي برخورد مي‌كنيم.

به نظر شما در شرايط كنوني كساني كه در داخل سعي در متشنج‌كردن جامعه دارند چه اهدافي را تعقيب مي‌كنند؟

آقايان بر اين باور هستند كه ما خواص بي‌بصيرت قطعنامه ۵۹۸ را به امام (ره) تحميل كرديم، حالا رهبري كه ديگر امام نيست!
يعني در اتاق فكرهايشان تحليل كرده‌اند كه اگر اين فضاي حاكم بر كشور را تا انتخابات به نفع خودمان با كليد واژه‌‌هايي چون انتخابات آزاد و ... تغيير دهيم به منظور خودمان مي‌رسيم. طرح اين است با مخدوش كردن فضاي امنيتي و ايجاد درگيري ميان خودي‌ها يك فتنه جديد را ايجاد كنند. آقاي نوري‌زاد و حتي فرزند شاه‌ملعون از طرف آقايان چه در داخل و چه در خارج اين مسئله را مطرح مي‌كند كه اگر مادر برابر مدافعان نظام اسلامي شكست خورده و اين شرايط طلايي را از دست بدهيم چيزي در حدود يك دهه بايد به دنبال كار خودمان باشيم. 

در آخر اگر حرفي و سخني مانده كه گفته نشده است، بفرماييد.

۳۰ سال قبل در چنين روزهايي اتفاقي افتاد كه از آن با نام عمليات والفجر مقدماتي ياد مي‌شود. همين روزها بود كه بچه شيرهاي آقا روح‌الله به خاطر پيروي از امام و پيرخود شبانه در منطقه فكه به دل دشمن زدند. اما عزيزان آيا تا به حال شنيده‌ايد كه بچه شيرهاي آقا روح‌الله از كجا به كجا رفتند و ماندند و چگونه اين تاريخ را رقم زدند. خوب است آخرين برگه دفترچه يكي از شهداي تفحص شده اين عمليات را مرور كنيم:«امروز روز پنجم است كه در محاصره هستيم. آب را جيره‌‌بندي كرده‌ايم. نان را جيره‌بندي كرده‌ايم، عطش همه را هلاك كرده است همه را جز شهدا كه حالا در كنار هم در انتهاي كانال خوابيده‌‌اند. ديگر شهدا تشنه نيستند فداي لب تشنه‌ات اي پسر فاطمه.» 
آنهايي كه امروز در سالگرد والفجر مقدماتي از شرايط خسته شدند آيا اين وصيتنامه را خوانده‌اند؟
آيا مي‌دانند عبور در شب در چندين رده موانع و طي چيزي در حدودي ۱۷ كيلومتر رمل، مبنا و نردبان‌هاي متحرك يعني چه؟ اي كساني كه امروز به دنبال امان نامه كفر، اتاق فكر تشكيل مي‌دهيد و مي‌خواهيد جبهه كفر را قوي‌تر و شرايط را برتر و سخت نشان دهيد آيا صداي مكالمه همت با برو بچه‌هايش را شنيده‌ايد؟ كميل، كميل، كميل، همت. همت، كميل، همت جان سلام ما را به بابا بزرگ برسان و به او بگو همان طور كه او خواست ما عاشورايي جنگيديم و ايستاديم. آيا شرايط حال حاضر سخت‌تر از قتلگاه والفجر مقدماتي است كه چهار هزار قبضه گلوله بر سر اين بچه‌ها در آن قتلگاه ريختند، ‌اما ايستادند. زميني كه از شدت حجم آتش بالا مانند گهواره بچه تكان مي‌خورد و بچه‌هاي آقا روح‌الله سر خم نكردند. هنوز بعد از گذشت ۳۰ سال جنازه دوستان ما آنجا مانده است كه مي‌توان امثال ابراهيم هادي‌ها را نام برد يا مي‌تواند محمد ترابنده اشاره كرد. بچه‌اي كه از نظر خانوادگي بسيار متمكن بود. 
پدر و مادرش با آن طرف آب ارتباطي كامل داشتند و اگر مي‌خواست به راحتي مي‌توانست در آن مقطع حتي به امريكا برود. اما ايستاد. مي‌شد آن جنازه‌ها را همان مقطع بيابند،‌اما عجيب است كه هنوز از زيرزمين والفجر مقدماتي هراز چندگاهي شهيدي مي‌جوشد. 
مي‌آيند در فضاي غبارآلود شهرها و سياسي زمان‌ ما و از روي تريلي‌ها براي ما دست تكان مي‌دهند و آنها هستند كه براي ما فاتحه مي‌خوانند. الان در شرايطي نيستيم كه بگوييم شهدا شرمنده‌ايم. الان بايد گفت شهدا درمانده‌ايم. شرايط سخت‌تر از والفجر مقدماتي نيست اما آنها آن روز آن راه را انتخاب كردند. جسد ترابنده سال‌ها بعد تفحص شد و وقتي مادرش بعد از ۲۹ سال اين بچه را در معراج شهدا ديد از در ورود تا تابوت سينه‌خيز رفت. ۲۹ سال چشم انتظاري ما و نظام مديون چنين جماعتي هستيم و اگر امروز اتفاقي نمي‌افتد به خاطر دعاي اين پدر و مادرهاست. اتفاقي اگر نمي‌افتد به اين خاطر است كه هنوز آنها در خط و خطوط مرزي خوابيده‌اند و آنها هستند كه از ما دفاع مي‌كنند. اما واقعاً ما تكليف داريم. آن روز تكليف اين بود كه بعد از موانع در آن قتلگاه زير ۴هزار قبضه ايستادگي كنيم. امروز هم تكليف ما ايستادگي است. ما مديون چنين فداكاري‌هايي هستم. پس اين را نبايد از ياد برد كه ما چنين روزهايي را داشتيم كه بايد مانند بچه‌ شيرهاي آقا روح‌الله ايستاد و ايستادگي كرد. 

 

پويان شريعت

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار