به گزارش دفاع پرس، «شاهد باشید که تمامی سرمایهمان را که محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست، تقدیم خلق کردیم». این آخرین جمله مسعود رجوی پیش از آغاز عملیات موسوم به فروغ جاویدان خطاب به اعضای سازمان منافقین بود.
جملاتی که نشان میداد منافقین با تمام داشتهها و اندوختههای خود با خیال فتح تهران عملیاتی را طرح ریزی کرده و به دنبال آن بودند طی 48 ساعت به هدفی دست پیدا بکنند که ارتش عراق با تمام پشتوانههای بین المللیاش نتوانست در 8 سال به آن برسد و بالعکس در نتیجه این عملیات، «محصول ربع قرن» فعالیت منافقین یک روزه و توسط رزمندگان اسلام در عملیات «مرصاد» به باد رفت.
طرح ریزی متوهمانه عملیات توسط منافقین
هدف عملیاتی منافقین از حرکت سریعی که در عمق خاک ایران و با تانکهای برزیلی دجله (دارای چرخهای لاستیکی) و سرعتی معادل 120 کیلومتر در ساعت انجام میشد، تسخیر چندین شهر و در نهایت، رسیدن به تهران بود. آنان در نظر داشتند با وارد کردن 13 تیپ نیروی رزمی به تهران، ضمن تسخیر و اشغال مراکز مهم، به خیال خود قدرت را به دست گیرند. طبق زمانبندی این طرح، نیروهای مناطق باید ساعت 6 بعد از ظهر روز دوشنبه 3 مردادماه به کرند و ساعت 8 شب به اسلام آباد و 10 شب به باختران رسیده و در این شهر، دولت خویش را اعلام میکردند و اگرچه در ساعتهای مقرر به کرند و اسلام آباد رسیدند، اما در مسیر اسلام آباد- باختران در گردنه حسن آباد، از پیشروی آنها جلوگیری شد.
بعد از نفوذهای اولیه منافقین، سرانجام عملیات مرصاد در پنجم مرداد ماه 67 و با رمز مبارک «یاعلی(ع)» و به منظور مقابله با منافقین در منطقه اسلام آباد و کرند غرب آغاز شد.
منافقین خوشحال از پیروزیهای مقدماتی و در یک اقدام عجولانه و ناپخته به شکل ستونی از جاده اسلامآباد، راه کرمانشاه را در پیش میگیرند و به زعم باطل خود در مسیر حرکت به سمت تهران، با پیوستن مردم به آنها میخواستند گردانها و تیپهای جدیدی از مردم تشکیل دهند و هر یک از منافقین فرماندهی آنها را به عهده گیرند و با این برنامه مقدمه سقوط رژیم جمهوری اسلامی ایران را فراهم سازند.
در همین زمان، رادیو منافقین با ارسال پیام به مردم کرمانشاه از آنها میخواهد که زمینه را برای ورود ارتش به اصطلاح آزادیبخش مهیا سازند و آماده جذب در گردانها و لشکرها باشند، در حالی که رزمندگان اسلام در 34 کیلومتری این شهر (کرمانشاه) ناگهان راه را بر ستونهای منافقین میبندند و بدین ترتیب نبرد سنگینی در این محور در میگیرد.
صیاد شیرازی آن زمان فرماندهی هوانیروز را به عهده گرفت و با بمباران ماشینهای آنها، موقتاً آنها را متوقف کرد و ستونهای آنها را به آتش کشید. در درگیری تنگه مرصاد مجاهدین با دادن ۱۵۰۰ کشته زمینگیر شدند و از همانجا تصمیم به فرار گرفتند. مشکلی که رزمندگان با آن مواجه بودند تعقیب مهاجمان بود. آنان با قرار دادن نیروهای انتحاری در گردنههای مختلف، مقاومت جدی از خود نشان میدادند تا سایر نیروها موفق به فرار به خاک عراق شوند.
پس از خروج ستون نیروهای منافقین از اسلامآباد پس از یکی دو درگیری کوچک، در ساعت ۲نیمه شب ۶۷/۵/۴ در منطقه حسنآباد، یکی از تیپهای منافقین گرفتار درگیری سنگینی شد و با اینکه اولین تیپ گردنه حسنآباد را پشت سر گذاشته بود اما بعد از آن درگیر نبرد سنگینی در منطقه شد.
پس از کمکرسانی گردانهای متعدد از تیپهای مختلف به نیروهای درگیر، در نزدیکیهای صبح مجدداً ستون منافقین به حرکت درآمد اما باز در گردنه چهار زبر درگیر و با نقش آفرینی هوانیروز و جنگندههای ارتش ستون متوقف شد. بر اثر نبرد سنگین در چهارزبر مرتباً تعداد زخمیها زیاد شد و تعداد لاشههای کامیونها و کشتهها و... افزایش پیدا کرد و تعدادی از فرماندهان گردان منافقین هم کشته شدند. در این وقت حمله دیگری از سوی سه راهی ملاوی به نیروهای سازمان صورت گرفت.
بلافاصله پس از آزادسازی شهر اسلامآباد، یگانهای سپاه پیشروی را به سوی کرند آغاز کردند. قبل از رسیدن نیروهای خودی به این شهر در ساعت سه نیمه شب، ۳فروند، هلیکوپتر ترابری در کرند به زمین نشستند و تعدادی از کادرها و رهبری سازمان را از شهر خارج کردند.
از ساعت ۷حملات هواپیماها و سپس حملات هوانیروز باختران بر روی ستون سازمان شروع شد. همین امر موجب شد که نفرات، که پیش از آن در ماشینهای خودشان بودند، از ماشینها خارج شده و در اطراف جاده لای شیارها و پناهگاههای طبیعی، کنار جاده، و زیر پلها سنگر بگیرند و ستون کاملاً متوقف شود. در ضمن همزمان، در اطراف کارخانه قند درگیری سنگینی در گرفت. در هر سه جبهه درگیری، نیروهای جمهوری اسلامی بر فراز ارتفاعات، بر نیروهای سازمان اشراف کامل داشتند و ضمناً با حملات هوایی نیروهای سازمان را به شدت سرکوب کردند. در این میان تعدادی از منافقین ناگزیر از فرار و عقبنشینی شدند. این در حالی بود که تعدادی از بیسیمهای آنها از کار افتاده بود و آمبولانسها مرتباً زخمیهای سازمان را به عقب بر میگرداندند.
ظهر روز سهشنبه ۶۷/۵/۴، توسط نیروهای جمهوری اسلامی، از دو جبهه، از طرف پادگان اللهاکبر، به قصد قطع ارتباط میان نیروهای ارتش آزادیبخش در اسلامآباد و کرند، باز شد که حملات و سرکوبی نیروهای سازمان تا نیمههای شب ادامه داشت.
صبح روز چهارشنبه ۶۷/۵/۵نیروهای جمهوری اسلامی از دو جبهه، از طرف پادگان اللهاکبر و از منطقه جنوب اسلامآباد، به سمت اسلامآباد هجوم آوردند و مناطق غربی و جنوبی شهر را کلاً زیر فشار قرار دادند، به طوری که حتی در جنوب شهر پیشروی داشتند. در ساعت آغازین روز چهارشنبه نیروهای «ارتش آزادیبخش» با امیدواری به پیشروی به سمت باختران، برای گرفتن تنگه چهارزبر به آن منطقه هجوم آوردند که تلاششان ناکام ماند.
جریان حمله به این ترتیب بود که افراد سازمان تا صبح چهارشنبه در لابهلای شیارهای کوهستان به طور مستتر استراحت میکردند، تا اینکه در اولین ساعت بامداد هلیکوپترهای عراقی جهت باز کردن تنگه به کمک ارتش آزادیبخش آمدند و با آمدن آنها دستور تهاجم و حرکت به نیروهای سازمان داده شد. درگیری شدیدی برای گرفتن تنگه آغاز شد و با شکست اولین تهاجمات ارتش آزادیبخش، فرار نیروهای سازمان شروع شد. نیروهای جدید با این تصور که راه باز شده است به سمت جلو در حرکت بودند و در همین حال با نیروهایی روبرو میشدند که در حال فرار بودند و علت عقبنشینی را هم توضیح نمیدادند. نیروهای تازه وارد نیز با رفتن به صحنه درگیری و حرکت به سمت عقب متوقف شدند.
حملات هوایی مکرر و هجوم هلیکوپتر و کاتیوشا به منطقه، از سوی جمهوری اسلامی، امکان سازماندهی را از آنان گرفت و نیروهای سازمان به تعجیل در ماشینهای انباشته از نفرات، در حالی که بعضی افراد به جاهای مختلف ماشین آویزان بودند عقبنشینی میکردند.
غروب روز چهارشنبه درگیری تنگه چهارزبر با عقبنشینی نیروهای منافقین به پایان رسید و از شب پنجشنبه عقبنشینی کامل آغاز شد. چهارشنبه شب در ساعت ۷بعداز ظهر شدت حملات هوانیروز و جنگنده های ارتش جمهوری اسلامی حتی فرصت عقبنشینی را هم از نیروهای سازمان گرفته بود. از صبح روز پنجشنبه ۶۷/۵/۶نیروهای در حال فرار آنها، در حوالی اسلامآباد مورد چند حمله مختصر قرار گرفتند. مجروحین یا خود را میکشتند یا امیدوار بازگشت نیروهای تازهنفس میماندند. تعداد زیادی از افراد نیز در کوه و دشت و روستاهای اطراف پراکنده شدند و آخرین خودروهای سازمان با حداکثر ظرفیت و در حالی که افرادی به اطراف آن آویزان بودند به داخل خاک عراق بازگشتند.
عملیات فروغ جاویدان جز شکستی گسترده چیزی عاید رهبری سازمان نکرد. مجاهدین در این عملیات ۱۳۰۴نفر کشته را خود رسماً تأیید و با عکس و زندگینامه منتشر کرد. تعداد مجروحین نیز بالغ بر ۱۵۰۰نفر برآورد شد که ۷۰۰نفر آنان معالجه سرپایی و سطحی داشتند و ۸۰۰نفر بستری و بعضاً جان سپردند. براساس اعترافات دستگیرشدگان و عکسهایی که از بعضی از اجساد شناسایی شده تهیه شد از مجموع ۵۱نفر هیئت اجرایی سازمان (مرکزیت) حداقل ۳۳نفر از آنها در صحنه عملیات حضور داشتند که ۱۶نفر آنان کشته شدند. رضا پورآگل، مهدی افتخاری و مهدی کتیرایی از جمله کشتهشدگان مرکزیت در این عملیات بودند.
تجهیزات منهدم شده سازمان در مجموع نبردهای عملیات فروغ جاویدان ۶۱۲خودرو از انواع مختلف، ۷۲تانک و زرهپوش، ۲۱توپ ۱۲۲میلیمتری و ۵۱تفنگ ۱۰۶میلیمتری بود که عمدتاً بدون خودرو حمل کننده بودند. آمار غنایم نیز حدود ۵۰۰دستگاه انواع خودرو مقادیر زیادی تجهیزات انفرادی و جمعی بود. تنها پیامد مثبت این عملیات برای سازمان از بُعد تبلیغاتی بود. یکی از محورهای اساسی در مانور تبلیغاتی و ژست تشکیلاتی آنان پیشروی نیروهای سازمان تا حوالی کرمانشاه بود و همیشه روی این مطلب مانور تبلیغاتی میدادند.
به هر روی با شکست نیروهای مجاهدین مراحل اصلی عملیات مرصاد به انجام رسید اما برخی از اعضای سازمان در مناطقی از اسلامآباد و کرند اطراق کرده و به امید نیروی تازهنفس منتظر مانده بودند اما نیروهای ارتش ایران با کشف خانه به خانه مخفیگاه این بخش از نیروها طی دو روز پایانی عملیات مرصاد به پاکسازی این مناطق پرداختند و در تاریخ ۸مرداد ماه، چند گردان از نیروهای لشکر انصارالحسین (ع) اقدام به پاکسازی روستاهای اطراف شهر و ارتفاعات مجاور کردند و با این حرکت پرونده عملیات مرصاد به طور کامل بسته شد.
امیرحسین علی آبادی