به گزارش خبرنگار بینالملل
دفاع پرس، از 25 ژانویه 2011 تا 17 ژوئن 2012 که فاصله آغاز انقلاب مصر تا روی کار آمدن «محمد مرسی» اولین رئیسجمهور قانونی این کشور است، دورانی از التهاب و درگیری مصر را فراگرفت. در این برهه زمانی، ملت مصر از تمام گروهها و جریانات سیاسی و مذهبی به خیابانها ریخته و علاوه بر تحول در شرایط سیاسی و اقتصادی مصر خواهان سرنگونی «محمدحسنی مبارک» دیکتاتور نظامی این کشور که حکومت را پس از ترور انقلابی «انور سادات» برعهده گرفته بود، شدند.
طی درگیریهای منتهی به سرنگونی حسنی مبارک، صدها مصری کشته، هزاران تن زخمی و دهها هزار تن بازداشت شدند. این اقدامات سرکوبگرانه نهتنها به گسترش ترس میان مصریها منجر نشد بلکه باعث شد آنان با شدت خیلی بیشتری در تظاهرات شرکت کنند و با نیروهای امنیتی وابسته به رژیم حاکم درگیر شوند. مرکز اصلی این اعتراضهای مردمی، میدان آزادی (التحریر) در شهر قاهره بود.
ارتش مصر با وجود اعلام عدم دخالت در حوادث سیاسی کشور، در مواردی همسو با نیروهای مبارک علیه انقلابیهای مصری وارد عمل شد. این سیاست به فرماندهان نیروهای مسلح مصر باز میگشت. افسران عالیرتبه مصری همگی از نیروهای وفادار به مبارک بودند و بعدها نیز همین افراد علیه رئیسجمهور بعدی مصر یعنی محمد مرسی وارد عمل شدند.
اگرچه محمد مرسی پس از سرنگونی حسنی مبارک و طی یک رقابت سخت با «احمد شفیق» نامزد نزدیک به جریان مبارک در انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری مصر به پیروزی رسید، اما اندکی بعد معلوم شد که او و بخش قابل توجهی از هوادارانش راه را گم کردهاند و راهحل مشکلات جهان اسلام و منطقه را نه در نابودی رژیم صهیونیستی بلکه در نابودی محور مقاومت میبینند.
تجمعهای گسترده مرسی و هوادارانش علیه سوریه، حزبالله لبنان و ایران، که به بهانه دروغین حمایت از ملت سوریه و در حقیقت جهت کمکهای مالی و انسانی به تروریستها انجام میشد، باعث شد نهتنها عده زیادی از مردم مصر، که از دوستداران خط مقاومت بودند، از حمایت خود از مرسی پشیمان شوند بلکه چنددستگی در میان هواداران اخوانالمسلمین مصر نیز پدید آمد و تعدادی از رهبران قدیمی این جماعت، در اعتراض به این مواضع، جدایی خود را از این جماعت اعلام کردند.
دشمنی با سوریه و اعزام تروریستهای سلفی وابسته به اخوانالمسلمین و القاعده به سرزمین شام در حالی در زمان مرسی با شتاب در حال جریان بود که او برخلاف گفتههای جوانان مصری نزدیک به اخوانالمسلمین در دیدار با رهبر انقلاب اسلامی، نه تنها تلاشی برای لغو پیمان کمپدیوید نکرد بلکه با شدت بیشتری روابط با اسرائیل را در پیش گرفت بهگونهای که اسرائیل از حضور وی در جایگاه ریاستجمهوری مصر خرسند شد.
او همراهی با صهیونیستها را به این میزان محدود نکرد و به جای گشودن گذرگاه مرزی رفح برای کمک به مردم نوار غزه، تونلهای مخفی که برای کمک به مردم این منطقه بین غزه و صحرای سینا احداث شده بود را تخریب کرد.
شاید بتوان ترور شهید حسن شحاته از رهبران شیعیان مصر در جشن نیمه شعبان توسط برخی هواداران جنبش اخوان المسلمین در حومه قاهره را یکی از مسائلی دانست که نقش بسیاری در بدنامی مرسی و هواداران او در بین مسلمانان مخصوصا شیعیان داشت. سخنرانیهای هواداران و نیروهای وابسته به اخوانالمسلمین علیه شیعیان جهان در اجلاس به اصطلاح «حمایت از ملت سوریه» در ورزشگاه سرپوشیده قاهره، به خوبی نشان داد که محمد مرسی راه وحدت میان شیعه و سنی را گم کرده و به دنبال تفرقه در جهان اسلام است.
این در حالی بود که هیچ موضعگیری در زمان دولت وی علیه جنایات آل خلیفه نسبت به مردم بحرین، که مانند خود مردم مصر مسلمان و عربزبان بودند، صورت نگرفت و دلیل اصلی این موضوع، هویت شیعی بخش قابل توجهی از مردم انقلابی در بحرین بود.
با این حال، بیتوجهی محمد مرسی و همفکرانش در حزب «آزادی و عدالت» (شاخه سیاسی اخوان المسلمین مصر) به وضع زندگی مردم مصر، باعث شد همچنان صدها هزار مصری در گوشه و کنار این کشور، خصوصا حومه قاهره، به وضع فلاکتبار گورخوابی و زاغهنشینی ادامه بدهند.
همین موضوع سبب شد که معترضان به این وضعیت دوباره به میدان التحریر قاهره سرازیر شوند و این بار علیه محمد مرسی و اخوان المسلمین، جریانی که با مطرح کردن اسلام در انقلاب مصر به پیروزی رسید و پس از آن منش دیگری را در پیش گرفت، دست به تظاهرات گسترده بزنند.
ارتش مصر، که پس از مرسی دست خود را تا حد زیادی از رسیدن به قدرت دور میدید، از موقعیت به وجود آمده برای احیای دوباره قدرت دیکتاتوری نظامی (که از زمان جمال عبدالناصر آغاز و در دوران حسنی مبارک به پایان رسیده بود) استفاده کرد و به دولت اولتیماتوم داد که در صورت عدم تلاش دولت برای رفع بینظمی گسترده ناشی از تظاهرات مردم علیه مرسی و اخوان المسلمین (که نمونه بارز آن در درگیریهای اطراف کاخ اتحادیه در قاهره بود)، ارتش مصر وارد عمل خواهد شد.
محمد مرسی پس از این هشدار، به ارتش مصر تذکر داد که حق دخالت در امور سیاسی کشور را ندارد اما نظامیان مصری، که از حمایت برخی رهبران و شخصیتهای داخلی و خارجی برخوردار بودند، دست به کودتا زدند و رئیسجمهور قانونی مصر را دستگیر و بازداشت کردند. پس از این اقدام، هجوم نیروهای دولتی مصر به مراکز اخوان المسلمین آغاز شد و نیروهای امنیتی دولت کودتاچی جدید، اقدام به دستگیری هزاران نفر از اعضای این جماعت در شهرهای مختلف مصر خصوصا قاهره زدند.
هواداران اخوان المسلمین پس از این اقدام، دست به تظاهراتهای گسترده در میدان «رابعه عَدویه» در شهرک نصر در حومه قاهره زدند. خشونتبارترین واقعه که طی این حملات رخ داد، حمله به مسجد ایمان در قاهره در 14 آگوست 2013 بود که به کشته شدن بیش از 250 غیرنظامی منجر شد. تعداد زیادی از اجساد غیرنظامیان به دلیل شدت سوختگی غیرقابل شناسایی بودند.
سیاست سرکوب اخوانالمسلمین با دستگیری تمام رهبران ارشد این گروه و محاکمه آنان توسط سیستم قضایی وابسته به رژیم کودتا، که عدلی منصور از سوی «سرلشکر عبدالفتاح سیسی» وزیر دفاع مصر در دولت محمد مرسی و مغز متفکر کودتا به عنوان رئیس آن انتخاب شده بود، باعث شد طرفداران اخوان المسلمین تظاهرات خود را گسترش دهند. این اقدام هیچ واکنش بینالمللی جز چند اظهار نظر و برخی اقدامات سیاسی نداشت و طرفداران اخوان المسلمین نتوانستند حتی بخشی از جایگاهی که در زمان مرسی در اختیار داشتند را دوباره در اختیار بگیرند.
هماکنون محمد مرسی به همراه تعداد زیادی از رهبران ارشد جماعت اخوان المسلمین در زندانهای حکومت جدید به سر میبرند. زمانی که اساتید و پژوهشگران ایرانی طی نامهای به مرسی از او خواستند تا انقلاب اسلامی ایران را مورد بررسی قرار دهد و از آن به عنوان راهکاری مهم برای بازسازی و ارتقای دوباره جایگاه مصر در جهان عرب و اسلام استفاده کند، او و رهبران اخوان نه تنها این موضوع را نادیده گرفتند بلکه به طور صریح ضمن حضور در اجلاس سران عضو جنبش عدمتعهد در تهران، از دولت سوریه به عنوان دولتی ظالم یاد کرد که باید با آن مقابله کرد.
اکنون و پس از گذشت بیش از 4 سال از آن روز، بشار اسد همچنان رئیسجمهوری با محبوبیت بالا در سوریه است که مناطق بسیاری را از تروریستهای تکفیری، که صدها تن از آنان مصریهای اعزام شده به سوریه در زمان مرسی هستند، بازپس گرفته است اما محمد مرسی با نادیده گرفتن اولویتهای جهان اسلام، دستان اشغالگران قدس شریف را به گرمی فشرد و به آمریکا و رژیم سعودی اطمینان کرد تا در فشار و ظلم صهیونیستها و مزدوران تکفیریشان در فلسطین و دیگر نقاط جهان اسلام سهیم باشد.
انتهای پیام/ 421