سرویس فرهنگی خبرگزاری دفاع مقدس به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس مروری بر انواع کتاب ها و آثار منتشر شده در حوزه ادبیات دفاع مقدس دارد. در این بخش سعی شده است با نگاهی به هریک از این سبک ها و گونه شناسی اجمالی آنها به آثار و نمونه های شاخص نیز نگاهی داشته باشیم. در بخش اول رمان دفاع مقدس را از نظر می گذرانیم.
هر اثرِ داستانی بالندهای، از دلِ یک تجربهٔ بزرگ و سهمگین بیرون میآید. خواه این تجربه یک تجربهٔ عمومی و ملی باشد، خواه تجربهای شخصی. در میانِ آثارِ سترگِ کهنِ ایران، آثاری چون تاریخ بیهقی که برخی آن را نوعی رمان میدانند و وقایعنگاریِ «تاریخ جهانگشا» روایتگر حوادثی مهم و بزرگ و سرنوشتساز در پهنهٔ ایران هستند.
تاریخِ ملتِ ایران از گذشتههای دور تا اندکی پیش از انقلابِ اسلامی پر است از سرشکستگیها، تاراجها و به یغما رفتنِ بخشهایی از کشور. این همه پتانسیلِ بزرگی برای خلقِ آثارِ ادبی تراژیک است. اما عظمتی که در «غرور» و «مقاومت» نهفته است، بیشک به قولِ رهبرِ کتابخوانِ کشورمان ظرفیت و ذخیرهای تمام نشدنی است. اما تاکنون آنچنان که شایسته است از دلِ این ظرفیتِ عظیم برداشت نکردهایم. حوادثِ افتخارآفرین، پرکشش و دلچسب و در عینِ حال اندوهناکی چون مقاومتِ خرمشهر همچنان مغفول مانده است و آنچنان که باید از دریچهٔ داستان به آن پرداخته نشده است.
در قیاس با ادبیاتِ شوروی سابق که آثارِ تأثیرگذاری چون «داستان یک انسان واقعی» به خوبی توانسته است یک حس انساندوستانه و در عینِ حال قهرمانپرورانه را به مخاطب منتقل کند، ادبیاتِ ایران به دو دلیلِ مهم همچنان در بازتابِ چهرهای واقعی از دفاعِ مقدس ناتوان مانده است:
1. تعدد نگاهها و زاویه دیدها در زمانهای مختلف نسبت به جنگ
2. نورس بودنِ ادبیاتِ انقلابی و مقاومت در کشور
دربارهٔ دلیلِ نخست میتوان چنین گفت که از زمان آغاز جنگ تا کنون، هنرمندانِ مختلف با گرایشهای مختلفِ فکری، نگاههای متفاوتی به جنگ داشتهاند. برخی آن را ستودهاند، برخی در ذم آن قلم چرخاندهاند و برخی دیگر ترجیح دادهاند سکوت کنند. این گروه از جامعه حتی در طولِ زمان نیز خود دچار تطور فکری بوده است. گاه یک معتقدِ سرسختِ ادبیاتِ جنگ و دفاعِ مقدس، به منتقد یا یک بیاعتقاد بدل شده است. محصولِ این همه تنوعِ فکری در طولِ سالهای پس از جنگ، تولیدِ آثاری در رد و قبولِ جنگ بوده است و خلقِ آثاری که به نگاهی واقعی و انسانگرا به جنگ بپردازند، کمتر اتفاق افتاده است.
در میانِ رمانهایی که حین یا پس از جنگ نوشته شدهاند، سه نوع دستهبندی کلی میتوان برشمرد:
· رمانِ مبارزه طلبانه و ستایشگرانه
· رمانِ نکوهنده و سیاهنما
· رمانِ واقعگرا و انسانی
نویسندگانِ ما در گونهٔ نخست آنگونه که باید اثرگذار نبودهاند. اگر گونهٔ هنری رمان را با سینما و سینمای مستند قیاس کنیم، بهخوبی درمییابیم که مثلاً رمانهای دفاع مقدس در ستایشگری مقاومت در مقابلِ آثارِ مستندِ مرحوم شهید آوینی (روایت فتح) تا چه حد فقیرند. حتی نویسندگانی که خود در جنگ شرکت داشتهاند بعدها تحت تأثیرِ احوال و اقوال و تغیّر شخصیتی، آثاری تولید کردهاند که کمتر وجه ستایشگری در آنها بوده است. انتظارِ جامعه نیز ستایشِ جنگ نیست، اما مقاومت ارزشیست که انتظار میرود هنرمندانِ جامعه به آن واکنش نشان دهند و برای ثبت و ترویجش بکوشند.
در دورههایی پس از جنگ و تا حدودی در سالهای آغازینِ جنگ، برخی رماننویسانِ روشنفکر آثاری در ذم جنگ منتشر کردند. این گروه متأسفانه به جای حمایت از هموطنانی که برابرِ تجاوزِ دشمن قد علم کرده بودند، روی برخی صحنههای تلخ، گزنده یا حتی زشتِ جنگ نورافشانی کردند. آنها در تنِ یک زیباروی معتدلاندام، گشتند و گشتند و فقط یک خالِ گوشتیِ کوچک را به عنوان عیب یافتند و فریادش زدند.
اما گروهِ سوم که در ادامه به معرفی چند نمونه از آثارشان خواهم پرداخت، گروهیست که جنگ را نه با هیجان و نه با عیبجویی، بلکه با واقعنگری دیده است. در میانِ نویسندگانِ این گروهِ اندکشمار، میتوان از حیبب احمدزاده نام برد که رمانِ «شطرنج با ماشین قیامت» او، در حقیقت تلاشیست برای جلوه دادنِ مقاومتی انسانی. مقاومتی نه صد در صد معصومانه و خالی از اشتباه، بلکه نبردی که انسانهایی با همهٔ خوبیها و بدیهای انسانی در آن شرکت دارند.
شطرنج با ماشین قیامت از لحاظِ فرم اثری شاخص و فوقالعاده نیست، اما محتوای اثر حرفهای زیادی برای گفتن دارد. به نظر میرسد ما به زمانی نیاز داشتیم تا امثالِ احمدزادهها که خود از نزدیک درگیر جنگ و نبرد بودهاند، خوی هنرمندانه خود را بروز دهند و با فاصله گرفتن از هیجانها و عصبانیتها، ستایشگریهای محض و تخطئههای محض، آثاری واقعبینانه خلق کنند.
با کمی اغماض میتوان اثرِ «سفر به گرای 270 درجه» را نیز جزئی از این گونه دانست. اثری که به انسان نه بهمانندِ ماشینِ جنگ، بلکه به عنوان یک مخلوقِ دارای محاسن و معایب نگاه میکند. البته این اثر برخلافِ اثرِ حبیب احمدزاده چندان از محتوایی غنی برخوردار نیست و به نظر میرسد نویسنده میانِ چند نوع نگاه سرگردان است. شاید این سرگردانی محصولِ جامعهای باشد که از طرفی گروهی از مردمش جنگ را میستودند و حمایت میکردند، و از طرفِ دیگر یک گروه کنجِ عافیت طلبیده بودند.
با این همه، همچنان خلقِ رمانِ دفاع مقدس راهی تمام نشده است. راهی که با بازتر شدنِ نگاهها، احترام گذاشتن به سلایقِ مختلف و ظهورِ نویسندگانِ نسلِ سومِ انقلاب بیش از قبل مسافر خواهد داشت.
هر چه زمان بگذرد، این راه با بالنده شدنِ درختچهها و نهالهایش زیباتر هم خواهد شد. زیباییای که دیگر محصولِ خرج کردنهای نهادهای فرهنگی نیست، بلکه پای هر درخت را نویسندهای جوان آبیاری میکند.
حسامالدین مطهری