کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فرصت مناسبی را در اختیار دولتمردان آمریکا قرار داد تا آنها بتوانند بر ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران نفوذ کرده و آنچه را که خود میپسندند، بر محمد رضا شاه این عنصر بیکفایت در ایران تحمیل کنند.
کودتایی که با موشکافی دقیق روی عوامل تأثیرگذار آن به ماهیت خائنانه آن دسته از افرادی پی خواهیم برد که هیچ اعتقادی به هویت ملی و اسلامی خود نداشته و خیانت به ملت ایران و منافع ملی شاخصه و ویژگی اصلی آنها است.
هنوز مدت زمان زیادی از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یا همان کودتای انگلیسی- آمریکایی نگذشته بود که به دلیل فرا رسیدن ماه محرم در شهریورماه، برخی از مناطق تهران شاهد اعتراضات مردمی و به همراه آن درگیری مأمورین امنیتی و نیروهایی از شهربانی با مردم بوده است.
همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید و بازگشایی دانشگاهها نیز مرحله جدیدی از اعتراضات بر علیه دولت سپهبد زاهدی که به واسطه کودتای انگلیسی - آمریکایی بر مسند قدرت قرار گرفته بود، آغاز شد.
اولین اعتراضات در ۱۶ مهرماه توسط مردم تهران شکل گرفت، در همین روز و در محوطه ژدانشگاه تهران دانشجویان با به راه انداختن راهپیمایی علیه دولت نظامی و مداخلات آمریکا در امور داخلی ایران، اعتراضاتشان را اعلان نمودند، این در حالی بود که در این مقطع از زمان دولت زاهدی در راستای ایجاد ارتباط سیاسی و اقتصادی با پیر استعمار انگلیس بود، از این رو موضوع تبادل سفیر در اسرع وقت مطرح و قرار شد تا «دنیس رایت» به عنوان کاردار انگلیس وارد ایران شود.
در ۲۴ آبانماه موضوع سفر معاون وقت رئیس جمهور آمریکا (نیکسون) رسانهای شد. در واقع او میآمد تا از نزدیک شاهد چگونگی هزینه ۲۱ میلیون دلاری که سازمان سیا از بابت فروپاشی دولت قانونی مصدق در ایران کرده بود، باشد. با پخش این خبر دانشجویان دانشگاه تهران بار دیگر در راستای مخالفت با این سفر دست به اعتراض زدند اما حکومت بیکفایت محمدرضا شاه برای جلوگیری از گسترش موج این اعتراصات، موضوع اسقرار نیروهای نظامی در دانشگاه را در دستور کار خود قرار میدهد، در پانزدهم آذرماه فرمانده نظامیان مستقر در دانشگاه در اتاق نگهبانان در تماس با مافوق خود دستوری با این عنوان دریافت می کند: «باید دانشجویی را امروز شقه کرد و با آویزان کردن او در ورودی دانشگاه، عبرتی برای دیگر دانشجویان شود.»
این خبر توسط یکی از نگهبانان به گوش دانشجویان میرسد، صبح روز بعد یعنی ۱۶ آذرماه هجوم نظامیان و نیروهای امنیتی به دانشکده حقوق و علوم سیاسی و دانشکده پزشکی موجب درگیری میان دو طرف شده که در این درگیریها جمعی از اساتید و دانشجویان دستگیر میشوند، لحظاتی بعد دانشکده فنی و مهندسی به محاصره نظامیان شاه درمیآید با ورود این افراد به کلاس رشته مهندسی شیمی و متعاقب آن جلوگیری از فرار دانشجویان از درب ورودی دانشکده به یکباره شلیک گلوله از سوی نیروهای امنیتی جمعی از دانشجویان به خاک و خون کشیده میشوند، در این میان سه تن از دانشجویان به نام های «مهدی شریعت رضوی»، «احمد قندچی» و «مصطفی بزرگنیا» به شهادت میرسند.
دو روز بعد از این واقعه، نیکسون به ایران آمده و در همان دانشگاهی که خون دانشجویان به زمین ریخته شد موفق به دریافت دکترای افتخاری حقوق به دلیل حمایت دولتش از شاه و کودتاچیان در سرنگون کردن دولت ملی مصدق و شهادت ۳ دانشجوی دانشکده فنی تقدیر میشود.
به هنگام ورود نیکسون به ایران، یکی از روزنامهها در مقالهای با عنوان «سه قطره خون» متن دردناکی را منتشر نمود، در این مقاله آمده بود: «آقای نیکسون، اجازه دهید تا رسم مهمان نوازی ایرانیها را برایتان بازگو کنم، هرگاه دوستی از سفر میآید یا کسی از زیارت باز میگردد و یا شخصی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در پیش پای او گاوی یا گوسفندی قربانی میکنیم».
آقای نیکسون وجود شما آنقدر عزیز بود که در قبل از قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند و...
آری، از آن زمان تا به امروز، ۱۶ آذرماه بهعنوان روز دانشجو نام گرفت تا جنبش دانشجویی که در طول شکلگیری انقلاب اسلامی ایران و هشت سال دفاع مقدس با تقدیم بیش از ۲۶۰۰ شهید نقش خود را ایفا نموده است، همچنان در صحنه حضور داشته باشد که نمونه بارز این ادعا میتوان به حضور دانشجویان به عنوان مدافعان حرم نام برد، جنبشی که تا به امروز تقدیم بیش از ۶۰ شهید مدافع حرم را در کارنامه درخشان خود به ثبت رسانده است که این نشان دهنده حضور فعال دانشجویان انقلابی در تمامی صحنهها است.
انتهای پیام/