به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، ۱۳۶۵ سال سرنوشت جنگ نامگذاری شده بود. سالی که باید مشخص میشد جنگی که از شش سال قبل با شدت تمام آغاز شده است، چه سرنوشتی خواهد یافت. از سال ۱۳۶۲ که عملیات سالانه بزرگ در دستور کار فرماندهان ایرانی قرار گرفت تا با کسب یک پیروزی بزرگ، عراق و مجامع بینالمللی وادار به پذیرش شروط ایران شوند، هیچ عملیاتی آنطور که باید پیش نرفت جز والفجر ۸ در بهمن ماه ۱۳۶۴ که تا حد زیادی توقعات فرماندهان را تأمین کرد. فاو تصرف شد و غیر از کانال امالقصر، دسترسی عراق به خلیج فارس و آبهای آزاد قطع شد.
به نوعی میتوان گفت: موفقیت والفجر ۸ بود که باعث شد ۱۳۶۵ را به عنوان سال سرنوشتساز تعیین کنیم. اگر ایران میتوانست متصرفات فاو را تکمیل کند و خود را به بصره برساند، عراق را نه تنها از آبهای آزاد که از منابع نفتی جنوب کشورش نیز محروم میکرد. آن وقت شاید جای شکی باقی نمیماند که صدام وادار به تسلیم شود.
تمهیدات طرفین
در آن سوی مرزها و از دید مجامع جهانی نیز والفجر ۸ نقطه عطفی در جنگ بود. خبرگزاری رویترز به نقل از کارشناسان سیاسی و نظامی در خلیجفارس نوشته بود: «حملات موفقیتآمیز ایران به عراق برای اولین بار به ایران امتیاز نظامی بخشیده است و میتواند نقطه عطفی در تاریخ جنگ خلیجفارس باشد.» نشریه آبزرور چاپ انگلیس نیز آورده بود: «به رغم آنچه اوایل در مورد تاکتیکهای خام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته میشد، این نیرو موفق به کسب پیروزیها و پیشرفتهایی شده است که فرماندهان نظامی، رسیدن به آن را غیرممکن میدانست.»
حالا که نشانههای شکست در ارتش بعث ظاهر شده بود، دو طرف درگیری تمهیدات و تصمیمهای خود را داشتند. عراق که تسلیحات مدرنتری از غرب و خصوصاً فرانسه دریافت کرده بود، اعلام کرد میتواند اهداف دورتری را در عمق خاک ایران بمباران کند، این حرف به معنی کشاندن جنگ به مراکز اقتصادی ایران بود تا تنها میادین نبرد، تعیین کننده جنگ نباشند.
حمله عراق به هواپیمای مسافربری حامل شهید محلاتی و جمعی ازمسئولان در تاریخ اسفند ماه ۱۳۶۴، بمباران شیمیایی مهران، صالح آباد و امیرآباد، به وسیله هواپیماهای عراقی در اردیبهشت ماه ۱۳۶۵، نخستین حمله هوایی عراق به جزیره سیری، دومین پایانه نفتی مهم ایران در خلیج فارس در مرداد ماه ۱۳۶۵ و... از جمله اقدامات عراق برای ضربه زدن به پشت جبهه رزمندگان ایران بود. همین طور این کشور استراتژی دفاع متحرک را در جبههها به اجرا گذاشت تا با انجام عملیات محدود، اما سریع، از اجتماع نیروهای ایران در یک یا چند نقطه و انجام عملیات بزرگ جلوگیری کند.
۲۵۰ گردان رزمی
در این طرف هم ایران برنامههای خودش را داشت. قرار بود عملیات بزرگی طراحی شود که کار جنگ را یکسره کند. البته پیش از سال ۶۵ هم سپاه طرحهایی برای یکسره کردن جنگ داشت که مورد موافقت سیاسیون قرار نگرفته بود. طبق گفته سردار احمد غلامپور صبح روز هشتم خردادماه ۱۳۶۴، پیش از آنکه عملیات والفجر ۸ انجام گیرد، ایشان همراه جمعی از فرماندهان سپاه به نهاد ریاست جمهوری میروند تا با مقام معظم رهبری به عنوان رئیسجمهور وقت و مرحوم هاشمی به عنوان فرمانده جنگ در خصوص طرح تشکیل ۵۰۰ گردان برای عملیات آتی صحبت کنند. طبق گفته غلامپور در آن جلسه آقای هاشمی با این طرح مخالفت میکنند و میگویند: «من بند پوتین این تعداد نیرو را هم نمیتوانم تأمین کنم.» سپس اوقات تلخی پیش میآید و جلسه بدون نتیجه پایان مییابد.
اما با انجام عملیات والفجر ۸ و پیروزی در آن تأمین بخشی از نیازمندیهای فرماندهان از طرف سیاسیون با جدیت بیشتری مدنظر قرار گرفت. چنانچه طبق نوشته سردار حسین علایی در کتاب «روند جنگ ایران و عراق (جلد دوم)» در برنامهریزی عملیات کربلای ۴ تصور این بود که یک عملیات گسترده و مؤثر میتواند سرنوشتساز باشد و دولت عراق را به پذیرش شرایط ایران برای پایان جنگ وادارد. از همین رو برای انجام عملیات کربلای ۴ حدود ۲۵۰ گردان در نظر گرفته شده بود. در صورتی که عملیات بزرگ پیش از آن نهایتاً با ۱۵۰ گردان انجام میگرفت.
عدم رعایت اصول حفاظتی
اولین و قابل توجهترین نکتهای که در باره کربلای ۴ برای شنونده نام این عملیات پیش میآید، موضوع لو رفتن آن است. تأکید عمده کارشناسان این است که اصول حفاظت اطلاعات در کربلای ۴ به شکل شایستهای رعایت نمیشد. این امر در سطوح مختلفی رخ میداد. در خطبههای نماز جمعه، یکی از خطیبان اعلام کرده بود که در عملیات آتی کار صدام را یکسره خواهیم کرد! نظیر چنین اظهارنظرهایی از تریبونهای دیگر هم به اشکال مختلف بیان شده بود. صداوسیما نیز تبلیغات زیادی برای اعزام نیرو به جبههها برای عملیات بزرگ آینده انجام میداد.
تشکیل سپاه محمد رسول الله (ص) و رژه عظیم آن در استادیوم آزادی که به تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۶۵ انجام گرفت، به وضوح اعلام کرد که به حتم در زمستان ۶۵ عراق باید خودش را آماده انجام عملیات عظیمی از سوی ایران کند. حجتالاسلام سعیدی نماینده رهبری در سپاه در این خصوص میگوید: آنقدر نیرو در جبهه جنوب تجمع کرده بود که گمان میکردی رزمندهها دارند در خرمشهر رژه میروند.
در خطوط مقدم نیز رعایت موارد حفاظتی در مقایسه با والفجر ۸ با کاستیهای بسیاری مواجه بود. در عملیات والفجر ۸ حفاظت اطلاعات به قدری قوی عمل کرد که خط مقدم دشمن در غافلگیری محض عراقیها فتح شد و بخش عمده پیروزی در فاو را رعایت اصول حفاظتی میدانند. اکنون نیز سالروز آغاز والفجر ۸ به عنوان روز حفاظت و اطلاعات سپاه نامگذاری شده است. اما در کربلای ۴ اصول حفاظتی به خوبی رعایت نمیشد.
هوشیاری دشمن
امریکاییها در کربلای ۴ برای عراق سنگ تمام گذاشتند. اولین گزارش سپاه در مورد چگونگی لو رفتن عملیات، به نقش آواکسهای امریکایی اشاره داشت. گزارشهایی که امروز نیز به آن استناد میشود. در واقع امریکاییها از اسفندماه ۱۳۶۰ و با آغاز دور پیروزیهای ایران در جبهههای جنگ همکاریهای خود را با بغداد شروع میکنند. این همکاریهای اطلاعاتی در جریان عملیات کربلای ۴ به نهایت میرسد. چنانچه وفیق سامرایی از افسران ارشد اطلاعاتی عراق در کتاب ویرانی دروازههای شرقی نوشته بود که تصاویر ماهوارهای امریکاییها حتی چهره نیروهای آموزشی ایران در پادگانهایشان را نشان میداد. جلال طالبانی رئیسجمهور سابق عراق نیز از قول سامرایی گفته بود که کمکهای اطلاعاتی امریکا در کربلای ۴ به اوج خود رسیده بود.
در واقع هوشیاری دشمن از عوامل اصلی عدم الفتح کربلای ۴ است. در کتاب روند جنگ ایران و عراق میخوانیم: «در شرایطی که ایران در حال آماده شدن برای عملیات کربلای ۴ بود، فرماندهان ارتش بعث پس از اجرای یک بازرسی میدانی در آذر ۱۳۶۵ از خطوط مقدم جبهه در اروند رود، امکان عبور رزمندگان اسلام از اروندرود را منتفی ندانستند... از سوی دیگر برای ستاد ارتش عراق تا حدود زیادی منطقه و زمان عملیات کربلای ۴ نیز مشخص بود.»
نقش مخرب ستون پنجم
نقش جاسوسها و عوامل نفوذی را نیز نباید در مورد سرنوشت کربلای ۴ از نظر دور بداریم. سرلشکر رحیم صفوی در این خصوص گفته بود که عملیات توسط فرد خبیثی که بعدها پناهنده شد لو رفته است. سخنان شهید احمد سوداگر هم جالب توجه است. وی گفته بود: «من حین عملیات کربلای ۵ کالکی را از سنگرهای دشمن در جزیره بوارین پیدا کردم و نشان فرمانده سپاه دادم و گفتم این کالک، نقشه عملیات خودمان و مربوط به طرح عملیاتی کربلای ۴ است که به زبان عربی نوشته شده است. در آن هنگام یکی از کالکهای خودمان نیز همراهم بود و آن را در کنار کالک پیدا شده گذاشتم و دیدم بسیار شبیه به همه هستند. در آن کالک نام همه لشکرها و یگانهای عمل کننده سپاه در عملیات کربلای ۴ نوشته شده بود!»
حساسیت در جبهه ایران
پیش از شروع کربلای ۴ در خصوص امکان لو رفتن آن در جبهه ایران حساسیتهایی ایجاد شده بود. دو هفته پیش از آغاز عملیات، نیروهای قرارگاه خاتمالانبیا که در محلی به نام فاطمیه مستقر بودند احساس کرده بودند که دشمن تا حدی از این عملیات با خبر است. سردار شهید محمد نظرنژاد نیز در خاطراتش اظهار میدارد که با توجه به عدم رعایت دقیق اصول حفاظتی، از نظر او و برخی از مسئولان اطلاعاتی امکان لو رفتن عملیات پیش از شروعش مطرح شده بود.
محمد درودیان از راویان اصلی جنگ که شب آغاز کربلای ۴ در کنار فرمانده وقت سپاه بود در یادداشتی که چند سال قبل منتشر کرد در این باره نوشت: «سردار رضایی فرمانده پیشین کل سپاه در واکنش اولیه به نتایج پیشروی نیروها، بسیار آرام گفت:عملیات از رده بهکلی سری لو رفته است. غیر از من که در کنار ایشان نشسته بودم و گزارشها را ضبط و ثبت میکردم، افراد حاضر متوجه این واکنش نشدند. در همان زمان، این موضوع را در گزارشها نوشتم.»
شاید یکی از دلایلی که باعث شد کربلای ۴ با وجود امکان لو رفتنش آغاز شود، این بود که امیدواری زیادی برای انجامش میرفت. در ضمن توان دشمن برای رویارویی با ۲۵۰ گردان رزمی ایران مورد تردید بود. محمد درودیان نیز در یادداشت خود مینویسد: «بعد از گذشت ۳۰ سال ما بیشتر روی لو رفتن عملیات کار کردهایم تا اینکه بخواهیم توان دشمن برای مقابله با حمله گسترده ایران را مورد ارزیابی قرار دهیم.»
عملیات نیمروز
به هر روی کربلای ۴ در سوم دی ماه ۱۳۶۵ آغاز شد. در مرحله اول ۳۰ گردان وارد عمل شدند که بسیاری از آنها با هوشیاری کامل دشمن لطمات سنگینی خوردند. خود محسن رضایی نیز سالها پس از جنگ طی یک مصاحبه گفته بود اگر به زمان جنگ برمیگشت، شروع کربلای ۴ را با گردانهای کمتری انجام میداد تا نیروهای کمتری لطمه بخورند.
قدرت آتش دشمن در جریان کربلای ۴ به قدری دقیق و حساب شده بود که بسیاری از قایقهای ما روی آب منهدم شدند. معدود نیروهایی که به آن طرف اروند رسیدند نیز بعدها گزارش دادند که آنها در کنار پیکر غواصان خط شکنِ شهید، با دشمن میجنگیدند. دشمن با هدایت آتش توپخانه عقبه نیروهای موج اول را میکوبید و ارتباطشان را با نیروهای اصلی به کلی قطع کرده بود. هرچند واحدهایی از لشکر فجر فارس و تیپ ابوالفضل (ع) خرمآباد در شلمچه موفقیتهایی را به دست آوردند، اما کربلای ۴ در محورهای اصلی با عدم الفتح رو به رو شده بود.
به هر روی کربلای ۴ به رغم امیدواریهایی که در مورد آن میرفت به گفته سردار رحیم صفوی در همان ساعات اولیه «نیمروز» متوقف شد. تلفات این عملیات بین ۴ الی ۶ هزار نفر اعلام شد. هرچند دشمن این رقم را در تبلیغات خود به چند برابر افزایش داده بود، اما شروع عملیات کربلای ۵ تنها دو هفته بعد از کربلای ۴، نشان داد که تلفات نیروهای ایران بسیار کمتر از آن چیزی است که دشمن اعلام میدارد. همان نیروهای کربلای ۴ بودند که دژ شلمچه را در کربلای ۵ شکستند و خود را به حومه بصره رساندند.
منبع: روزنامه جوان