به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، افغانستان سالهای متمادی در طول تاریخ خود از امنیت محروم بوده است. از زمان حضور آمریکا در افغانستان در پی حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تاکنون ریشههای ناامنی در این کشور از بین نرفته است و هر روزه مردم بیگناه این کشور قربانی حملات تروریستی، انتحاری و تجاوزکارانه گروههای افراطی میشوند.
هدف مهم آمریکا حضور دایم نظامی در خاک افغانستان است که توجیه این حضور منوط به وجود ناامنی در این کشور میباشد. عدم امنیت نیازمند پایگاههای نظامی است تا همواره ادوات و تجهیزات نظامی در اختیار سربازان آمریکایی برای ایجاد امنیت مورد استفاده قرار گیرد. کاشت نطفه شوم داعش توسط آمریکا در افغانستان سبب تسهیل استراتژی نفوذ آمریکا در منطقه شده است با این حال عدم کنترل این توده سرطانی برای آمریکاییها نیز تبعات منفی زیادی به بار آورده است.
نقش آمریکا در ظهور داعش
در سال 1979 اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله کرد، در مدت زمان ۱۰ سال اشغال این کشور توسط شوروی در حدود 35 هزار نفر از جهان عرب برای کمک به مردم مسلمان افغانستان و مجاهدین افغان راهی این کشور شدند.
سازمان سیای آمریکا از طریق پاکستان میلیونها دلار برای کمک به مجاهدین افغان و دیگر نیروهای جهادگر عربی که با آنان همکاری داشتند ارسال میکرد. بدین ترتیب نطفه اولیه شکلگیری داعش از همین نقطه شروع شد. کمکهای آمریکا با حمایت بخش امنیتی ارتش پاکستان و عربستان، عمدتا نیروهای وهابی وابسته به عربستان، سلفیها (طرفداران بازگشت به صدر اسلام و به گفته خودشان، اسلاف صالح) و وهابیها در عربستان سعودی و دسترسی آنها به میلیاردها دلار پول نفت، سبب خروج ارتش شوروی از خاک افغانستان و شکلگیری حکومت طالبان شد. در سال 1996 طالبان قدرت را در دست گرفت و با اسامه بن لادن همکاری کرد. تبعات این همکاری پیریزی حملات ۱۱ سپتامبر در آمریکا شد. متعاقب این حادثه، آمریکا به افغانستان حمله کرد و آنجا را به اشغال خود در آورد، طالبان سرنگون شد و جنگ علیه القاعده آغاز شد.
با فرار ابو مصعب زرقاوی و مخفی شدن اسامه بن لادن، این گروه نیاز به مکانی جدید داشتند که حمله آمریکا به عراق در سال 2003، این فرصت را برایشان فراهم کرد. بدین ترتیب آمریکا رسما به تروریستهای تکفیری در افعانستان کمک کرد تا در آنجا ریشه بدوانند، تکثیر شوند و گسترش یابند. از همان ابتدا آمریکا به منظور حضور موجه در عراق و تسهیل دسترسی به منابع انرژی و حیاتی آن، تلاش کرد زمینه رشد این گروههای افراطی فراهم شود. با شدت گرفتن بحران سوریه، آمریکا با هدف سرنگونی حکومت بشار اسد، از گروههای مخالف دولت قانونی سوریه حمایت کرد و مقادیر زیادی سلاح و ادوات جنگی در اختیار آنان گذاشت. ابوبکر البغدادی طی پیامی صوتی داعش و جبهه النصره که یکی از گروههای تروریستی در سوریه است، از تشکیلات و زیر مجموعههای القاعده خواند. پس از چند ماه الظواهری رئیس القاعده عدم همکاری القاعده و داعش را اعلام کرد. به عبارتی دیگر گروه رادیکال مستقلی از القاعده به نام داعش به فعالیتهای تروریستی خود ادامه داد و البغدادی رئیس تشکیلات داعش، خود را خلیفه مسلمین خواند و از تمامی مسلمانان خواست تا با او بیعت کنند.
در کتاب خاطرات کلینتون با عنوان «گزینههای دشوار» (Hard Choices) آمده است؛ یکی از اهداف آمریکا در منطقه، داعش بوده است و در تایید این سخن مایکل فلین رییس سابق آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا علنا در گفتوگو با شبکه الجزیره بیان داشت که آمریکا در ایجاد و حمایت گروههای تروریستی داعش، جبهه النصره و شاخه تشکیلات القاعده در کشور سوریه به منظور بر اندازی حکومت این کشور نقش داشته است.
وی با استناد به برخی از مدارک آژانس اطلاعات دفاعی ثابت کرد که واشنگتن با برنامه ریزی در صدد بر آمد تا به این گروهکهای تروریستی شکل داده و از آنها حمایت کند.
چنین به نظر میرسد همکاری داعش با آمریکا جهت سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه بخشی از راهبرد «طرح خاور میانه بزرگ» که از سوی آمریکا به منظور دموکراتیزه کردن کشورهای منطقه و روی کار آمدن دولتهای دست نشانده همسو با آمریکا و غرب بوده است. اسناد منتشر شده توسط وزارت دفاع آمریکا در سپتامبر 2014، حوزه پیشروی داعش را تا سال 2016 را شامل مناطق سنی نشین در شمال و غرب بغداد، سوریه به استثنای دمشق و غرب کشور و نیز بخش کوچکی از شمال اردن محاسبه کرده است. این اسناد موید حمایت آمریکا و اطلاع کامل آنان در مورد برنامههای این گروه تروریستی است.
تا کنون رویکرد آمریکا در خصوص داعش دوگانه بوده است، داعش ابزاری کارآمد برای آمریکا است اگر بخواهد رقبای خود را توسط آنان تحت فشار قرار دهد. به عنوان مثال روسها فکر میکنند که انتقال گروه تروریستی داعش به شمال افغانستان و در جوار مرزهای آنان در آسیای مرکزی به دلیل تحت فشار قرار دادن چین و روسیه است. در اصل آمریکا به منظور اجتناب از رویارویی مستقیم با رقبای خود در منطقه مانند ایران، روسیه و چین با استفاده از سیاست بیثبات سازی منطقه از این گروه تروریستی استفاده میکند و هزینه برخورد با داعش را همین کشورها میپردازند پس نیازی به هزینه کردن آمریکا نیست.
از طرفی داعش عامل تهدید کننده منافع و امنیت ملی آمریکا نیز محسوب میشود در زمانیکه این فرزند ناخلف، سربازان، خبرنگاران و خلبانان آمریکایی و غربی را جلوی دوربین سلاخی میکند و دایره عملیات تروریستی خود را به درون شهرهای بزرگ اروپایی گسترش میدهد و رعب و وحشت میان آمریکا و متحدانش میاندازند، که در این صورت آمریکا، آنان را تروریست مینامد. به همین دلیل آمریکا نمیتواند رویکردی واحد در قبال داعش داشته باشد و نوعی ائتلاف بین آمریکا، القاعده و داعش در جریان است تا در جایی که منافع آمریکاییها ایجاب میکند مانند سوریه از آن به عنوان یک ابزار استفاده کنند تا بتواند منافع و امنیت اسرائیل، متحد خود را در سوریه را با برکناری بشار اسد و روی کار آوردن یک حکومت دست نشانده احیا کنند. در این صورت حمایتهای نظامی لازم را در اختیار این گروه قرار میدهد.
به طور کلی حضور آمریکا در افغانستان دستاوردی جز ویرانی و کشتار مردم بیدفاع افغان، ایجاد و اشاعه گروههای تروریستی، چون داعش در منطقه نداشته است. هزینه سیاست نفوذ آمریکا در مناطق استراتژیکی، چون خاورمیانه را تنها مردم بیگناه این مناطق میپردازند.
انتهای پیام/ 431