به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، ادبیات مستند و خاطره داستانها پس از جنگ تحمیلی ایران و عراق با شکوفایی و رشد همراه بوده و زمینهای برای بروز و ظهور پیدا کرده است. با این حال این گونه از ادبیات در سالهای اخیر آنچنان که باید مورد توجه و اقبال قرار نگرفته و تنها با حضور تعدادی از نویسندگان به حیات خود ادامه داده است.
جایزه ادبی جلال آلاحمد یکی از محافل ادبی و جوایزی است که به ادبیات مستند و خاطره داستانها توجه کرده و همواره در این زمینه آثار را مورد ارزیابی قرار میدهد.
سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز این حوزه را روشی برای شناسنامهسازی تاریخ دانسته و معتقد است که از این جریان میتوان دهها اثر دیگر تولید تولید کرد و به میدانهای تازهای وارد شد تا به ورطه بیشناسنامگی نیافتد.
از سوی دیگر محمدرضا بایرامی دبیر علمی جایزه جلال نیز در اختتامیه یازدهمین دوره به نحوی از توجه بیش از حد به ادبیات مستندگونه انتقاد کرده و خواهان توازن در میان تمامی گونههای ادبی بود.
به همین جهت هدایتالله بهبودی از نویسندگان باسابقه که اثر او با نام «الف لام خمینی» در این دوره جایزه جلال در بخش مستندنگاری برگزیده شد، درباره ویژگیهای این اثر، وضعیت ادبیات مستند و همچنین داوری آثار در جایز جلال با خبرآنلاین گفتوگویی کرده است که در ادامه میخوانید.
آسمان بخش مستند به اندازه دیگر بخشها شفاف نیست
هدایتالله بهبودی در ابتدای گفتوگو درباره ویژگیهای اثر «الف لام خمینی» که در جایزه جلال به عنوان اثر برگزیده انتخاب شد، توضیح داد: «درباره این که چرا «الف لام خمینی» در بخش مستند جایزه ادبی جلال آلاحمد توانست اثر برگزیده شناخته شود نمیتوانم اظهارنظر کنم. در این جا نظر داوران محترم ملاک و مناط گزینش است. اما از این فرصت بهره میگیرم و درباره بخش مستند این جایزه ادبی چند جملهای میگویم؛ چرا که هم این کتاب و هم کتاب «شرح اسم» که در چند دوره گذشته از طرف داوران محترم شایسته تقدیر شده بود در شرایط خاصی که در این بخش پدید میآید قرار گرفتند.»
او ادامه داد: «در مورد حرفهایی که میزنم خوب است دیدگاه دست اندرکاران جایزه ادبی جلال هم گرفته شود تا یک طرفه به قاضی نرفته باشم. همان طور که پس از دریافت جایزه در محل برگزاری مراسم سال جاری گفتم، آسمان بخش مستند به اندازه دیگر بخشها شفاف و روشن نیست.
در سه بخش دیگر با عناوین سرراست و تعریف پذیری روبه رو هستیم: داستان کوتاه، رمان و نقد ادبی. این سه عنوان، روشن، گویا و قابل شناسایی هستند. کتابهایی که به این سه گروه وارد میشوند از یک نوع هستند و در تعریف دچار چند گانگی نیستند. اما کتابهایی که به بخش مستند راه مییابند در جنس یکسان هستند، اما در نوع اختلاف دارند.»
حق نویسندگان آثار مستند در جایزه جلال ادا نمیشود
این نویسنده در پاسخ به اینکه تفاوت سنجش آثار در بخشهای مختلف جایزه جلال چگونه است؟ بیان کرد: «خاطره، سفرنامه، گزارش، تاریخ و ... همگی مستند و هم جنس هستند، اما در نوع گوناگون و غیرهمسان هستند. وقتی موضوع انتخاب پیش میآید و به دنبال آن سنجش پیش کشیده میشود، کتابهای هم نوع قابل قیاس و اندازهگیری هستند، اما کتابهای هم جنس را نمیتوان در ترازوی مقایسه گذاشت. اگر بخواهم از قول مثالها و نمونههایی که در این باره برای تقریب به ذهن زده میشود بگویم، این که شکل همه کتابهایی که به بخش داستان کوتاه (در مثال) وارد میشوند مربع است، شکل همه کتابهایی که به بخش رمان راه مییابند (برای نمونه) مثلث است و شکل همه کتابهایی که به بخش نقد ادبی میرسند مستطیل است. داوران در تشخیص این شکلها دچار مشکل نمیشوند و تلاش میکنند از میان آنها بهترین مربع، کاملترین مثلث و بهترین مستطیل را انتخاب کنند. اما کتابهایی که به بخش مستند میآیند یک شکل نیستند؛ برخی بیضی، برخی ذوزنقه و برخی مسدس و... هستند.»
بهبودی ادامه داد: «شکل و شمایل گزارش با سفرنامه یکی نیست، قدوبالای خاطره و تاریخ نیز یکسان نیست. داوران این بخش چه باید بکنند؟ قیاس در پدیدههای هم نوع ممکن است، اما در پدیدههای هم جنس ممکن نیست. حال وقتی بهترین اثر در گزارش نویسی، بهترین کتاب در سفرنامهنویسی، بهترین کتاب در خاطره و بهترین تالیف و تحقیق در تاریخ بالا میآیند، داوران بر چه مبنا و ملاکی باید دست به قیاس زده، یکی را انتخاب کنند؟ مشکل بخش مستند جایزه ادبی جلال آل احمد در اینجاست.
از این روست که میگویم حق نویسندگان، مولفان و تدوینگران آثار مستند در این جایزه ادبی به درستی و کامل ادا نمیشود و این موضوع نه به داوران محترم بلکه مربوط به آییننامه نوشته شده جایزه ادبی جلال است. گمان میکنم این بخش نیازمند بازتعریف، اطلاح و تعیین هویت است.»
ادبیات مستند محسود ادیبان داستاننویس جلوه داده میشود
این هنرمند در پاسخ به اینکه وضعیت امروز ادبیات مستند را چطور ارزیابی کرده و نظرتان درباره مخالفتهایی که از سوی برخی با آن میشود چیست؟ گفت: «اتفاقی که در یکی دو دهه اخیر در کار خاطرهگویی و خاطرهنویسی جنگ افتاده، در تاریخ ادبیات کشور ما بیسابقه بوده است، در این جا به علل پیدایش این نهضت اشاره نمیکنم، اما استقبال از این گونه ادبی مرهون چند عامل بوده است.»
او در همین راستا اضافه کرد: «اول، گستردگی و فراگیری جنگ و درگیر شدن همه جغرافیای ایران با آن، طبعا آثار پدید آمده از این حادثه به اندازه وسعت ایران و مخاطبان آن گسترده است. دوم، فراوانی سازمانها و موسساتی که به کار تهیه، تدوین و انتشار خاطرات به جای مانده از جنگ میپردازند. سوم، حمایت حکومت از این مراکز، چه با پرداخت بودجه و چه با خرید و توزیع منشورات آنها. چهارم، توجه رهبر انقلاب به این کتابها، چه در حمایت از نویسندگان، کارگزاران کتاب، ناشران کتاب و مراکز ذیربط و چه با نگارش دیدگاه خود درباره این کتابها و اجازه انتشار آن.
حقیقت این است که خاطرهگویی و خاطرهنویسی از جنگ و زیر سایه آن، انقلاب، تبدیل به ناموس انقلاب شده است، چرا که دیگر گونههای ادبی به این اندازه برتابنده اسلامیت و استقلال خواهی انقلاب نیستند و اگر هم هستند بدین آسانی با مخاطب عام ارتباط نمیگیرند. در چنین وضعیتی است که ادبیات مستند یا گونه خاطره، ضمن گرفتن صبغه حکومتی، محسود ادیبان داستاننویس جلوه داده میشود.»
اهمیت شیوه کار و منش نهادهای کارگزار فرهنگی
بهبودی با اشاره به اینکه توازنی میان بخش حکومتی و خصوصی در حوزه فرهنگ و اقتصاد نیست، گفت: «اول اینکه مقتضیات حاکم بر کشور ما به گونهای نیست که در حوزه فرهنگ و اقتصاد بتوان توازن و همسانی میان بخش حکومتی و بخش خصوصی قائل شد. دولت و نهاد قدرت در هر دو بخش حضور پررنگی دارد. خوب، در چنین وضعیتی چه باید کرد؟ همه امور فرهنگی را که مستقیم و غیرمستقیم وابسته به پول دولت است تعطیل کنیم؟ آن هم با این نیت که هر کاری که دولت در آن نقش داشته باشد، محکوم است؟ از تشویقات حکومتی برای توسعه فرهنگ و در این جا نهضت خاطرهنویسی چشم بپوشیم؟ در این جا آن چه مهم است و اهمیت دارد شیوه کار و منش نهادها و کارگزاران فرهنگی است، نه وابستگی یا عدم بستگیشان به نهاد قدرت.»
این نویسنده در همین راستا ادامه داد: «اگر به کتابهای برگزیده این دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد و گویش برخی از شایستگان تقدیر توجه کنیم، میبینیم که عدالت و انصاف توسط متخصصین امر در آثار برگزیده رعایت شده است. وقتی چنین منشی پیشه بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان باشد، چه فرقی میکند که وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد یا وابسته به بخش خصوصی. هرچند میدانیم که پشتیبانی مالی چنین کاری در توان بخش خصوصی نیست. این را هم بگویم که تعصب راهیافته به تقسیم امور فرهنگی به دو بخش دولتی و خصوصی و پافشاری در آن از دهه چهل شمسی شروع شده و تا این زمان کشیده شده؛ و من ندیده و نشنیده و نخواندهام که معتقدان به این موضوع از اهدای نشانها، جوایز و تشویقها و تقدیرهایی که دولت کشورهای اروپایی یا آمریکا از هنرمندان یا ادیبان ایرانی میکنند، انتقاد کرده، آن را نفی کنند.»
او با تاکید بر اینکه تجربه جنگ ارزشمندترین ذخیره نویسندگان است، بیان کرد: «برگردم به اصل موضوع، بله برخی از دوستان، کتابهای مستند را در برابر کتابهای داستانی قرار میدهند و آنها را نه در طول هم بلکه در عرض هم ارزیابی کرده، از گسترش گونه خاطره در چاپ و توزیع و فروش و تبلیغ، در نسبت با آثار داستانی گلایه میکنند. در مراسم سال جاری جایزه ادبی جلال آلاحمد گفتم که گویش برخی از دوستانم در مواجهه و رو در رو کردن خاطره و داستان، مرا یاد رو در رو قرار دادن ایران و اسلام یا ایرانیت و اسلامیت میاندازد. در حالیکه که این دو پدیده قرنهاست در همزیستی مسالمت آمیز به سر برده و همواره در حال خدمت رسانی به یکدیگر بودهاند. خدمات متقابل خاطره و داستان هم به اندازهای است که نمیتوان آنها را در دو جبهه روبرو دانست. تجربه جنگ ارزشمندترین ذخیره نویسندگان حرفهای امروز ماست و از قضا بهترین آثار داستانی پدیده آمده، از همین رهگذر بوده است.»
حواشی ناخوشایند دخالت هیات علمی در رای داوران
بهبودی در پاسخ به اینکه روند داوری آثار در جایزه ادبی جلال را که برخی به آن انتقاد دارند چطور ارزیابی میکنید؟ گفت: «به این پرسش شما نمیتوانم پاسخ بدهم، چرا که قضاوت بر مبنای دانستهها و اطلاعات است نه حدسیات و شنیدهها. باید پذیرفت که داوران بخشهای گوناگون جایزه ادبی جلال آلاحمد بر مبنای انصاف و تجربه کارشان را شروع کرده و پایان بردهاند. در برخی ادوار این جایزه دخالت نابهجای هیات علمی در رای داوران آن هم به شهادت علنی شدن موضوع توسط خود داوران، حواشی ناخوشایندی پدید آورد که امید است تکرار نشود.»
انتهای پیام/ 112