به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس به نقل از فارس، بررسی فراز و فرودهای تاریخ روحانیت و فقاهت شیعه در حوصله یک مقاله رسانهای نمیگنجد و ذهنیت جمعی امروز ما بیشتر در مورد زندگی و مبارزات حضرت امام (ره)، آیتالله مدرس، شهید مطهری، شهید بهشتی و برخی علمای معاصر اطلاع دارد، اما در تاریخ علمای شیعه و نهضت بیداری اسلامی، غیر از علمای قرون اولیه که عمر خود را بر تبیین سره و ناسره و پیرایش حوزه فقاهت و استوارسازی مبانی علمی لازم برای حفظ دین در اعصار مصروف داشتند کسانی مانند شیخ محمدباقر بهاری را داریم که به همراه آخوند خراسانی تحریم کالاهای روسی را در زمان تجاوز به شمال ایران پیش بردند.
در همین فهرست اقدامات علمایی مانند شیخ فضلالله نوری، آقانجفی اصفهانی، سیدعلیاکبر فالاسیری، سید محمدحسین شیرازی و میرزا جواد تبریزی قابل اشاره است که در جریان تحریم تنباکو ایفای نقش کردند.
از همین سنخ میتوان به میرزا محمدتقی شیرازی اشاره کرد که فتوا داد استخدام شدن مسلمانان در ادارات تحت قیمومیت انگلستان حرام است و کسانی مانند سید محمد طباطبایی سنگلجی و سیدعبدالله بهبهانی و شیخ جعفر کاشفالغطا در برابر استعمار و استبداد بارها تحصن و تجمع داشتند یا اقدام به مهاجرت اعتراضی میکردند.
میرزا ابوالقاسم زنجانی به همراه 13 نفر از علما در اعلامیهای پنج مادهای استفاده از کاغذ ایرانی در مکاتبات و پارچه ایرانی در منسوجات را تکلیف کردند و در تاریخ روحانیت این سرزمین موارد مشابه بسیار زیاد است تا بدانجا که یکی از روشنفکران در قولی مشهور میگوید: «امضای هیچ آخوندی پای معاهدههای ننگین نیست».
بیرون کردن سفیر شوروی توسط وزیر سپاه
آیتالله محمدجعفر استرآبادی، ملا محمد تقی برغانی، میرزا عبدالوهاب قزوینی، ملااحمد نراقی، سید نصرالله استرآبادی، سید محمد قزوینی، آخوندملا محمد ممقانی در زمان تجاوز روسیه به تبریز، اقدام به مهاجرت دستهجمعی و بسیج عمومی کردند و برخی از نقاطی که در عهدنامه گلستان تسلیمشده بود را پس گرفتند و اگر نبود بیکفایتی و زبونی شاهان وقت نقشه ایران اکنون وضعیت دیگری داشت، اما این خواست خداوند بود که سالها بعد و در ادامه نهضت، مردی از سلاله پاک فقاهت و ولایت با چنان اقتدار و ایمان مستحکمی رهبری ملت ایران را بر دست گرفت که در واکنش به حمایتهای شوروی از صدام طی دستوری به وزیر وقت سپاه گفت: «سفیر شوروی را صدا کن و او را تخفیف بده» و جالب اینکه وزیر وقت سپاه پاسداران (فرمانده سپاه در سلسلهمراتب امروز) سفیر شوروی را به دفتر کار خود فراخوانده و به پشتوانه رهبری مردمی و خدایی به سفیر نهیب میزند: که این خرسهای قطبی (رهبران شوروی) کی از خواب زمستانی بیدار میشوند و میفهمند که صدام یک دیوانه است؟ بماند که در همان جلسه اجازه نشستن به سفیر شوروی داده نشد و عملکننده به دستور امام امت، سفیر را از اتاق بیرون کرد تا تمام جهان باور کنند که «ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد».
اگر من بودم ناو آمریکایی را میزدم
این همان امامی است که در اوج خفقان مقابل کاپیتولاسیون تحمیلی موضع محکم میگیرد و سالها بعد و آن زمان که کشور شیعه را از حضیض ذلت و بیعملی در برابر بیگانگان به اوج استقلال رسانده خطاب به مسوولانی که از تجاوز ناوهای آمریکایی به خلیجفارس دستپاچه شدهاند نهیب میزند: «اگر من جای شما بودم بهمحض رؤیت اولین ناو جنگی آمریکایی آن را با موشک میزدم تا دومی جرأت نکند وارد خلیجفارس شود.» و طرفه اینکه سالها بعد فرزندی از سربازان همان امام که دهه 40 در گهواره بودند به نام «نادر مهدوی» این سخن امام را محقق ساخت و افسانه مصون بودن کشتیهای ترددکننده با پرچم آمریکایی را برای همیشه در هم شکست.
خلف صالح آن امام که در کوران مبارزات فولاد آبدیده شده و به تدبیر الهی به سبب حادثه شش تیر از فاجعه هفتتیر و شهادت 72 تن از یاران انقلاب سالم مانده بود بعدها در کسوت رئیسجمهور وقت بخشی از سخنرانی خود در سازمان ملل را به افشاگری اقدامات آمریکا در جنگ نفتکشها اختصاص داد و اراده الهی است که اکنون و در دوران زعامت ایشان، تصاویری از اشراف پهپادهای ایرانی بر فراز ناوهای آمریکایی و درخواست آنها برای رعایت قوانین بینالمللی در آبراهی ثبت میشود که روزگاری حیاطخلوت آمریکاییها بود و درست همان زمان که توطئه آمریکایی شبیه 28 مرداد در ونزوئلا در جریان است ما در هوای تنفس مردی نفس میکشیم که مقابل همه اربابان زر و زور ایستاده و مصداق سخن «دوران بزن در رو تمام شده است» را تحقق عینی میبخشد.
بههر روی پرداختن به تاریخ پرفراز و نشیب روحانیت و فقاهت در این سرزمین تنها به امور سیاسی و مقطع انقلاب خلاصه نمیشود و تشریح موارد مرتبط با مسائل علمی، احیای تعالیم بلند مطرحشده توسط ائمه هدی و عرفان و سلوک عالمان مبرز این دیار مجال بسیار فراختری میطلبد، اما به سبب آنکه ثمره مبارزات منبعث از اسلام و مکتب عاشورا در انقلاب اسلامی به رهبری «روحانیمردی» پیامبرگونه متجلی شده و بزرگترین رویش آن انقلاب همین «مردم» هستند که امام همواره به آنها تفاخر کرده و جایگاه این مردم را تنها قابل قیاس با امت رسولالله میدانستند.
در ایام پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران به سراغ تعدادی از فرزندان روحانی همین ملت رفتیم و رویشهای انقلاب در حوزه روحانیت را با آنها به بحث و تبادلنظر نشستیم که ماحصل آن را میخوانید:
پاسخگویی به انبوه شبهات جدید کاری سترگ است
حجتالاسلام سید مجتبی حسینی یمین استاد حوزه و دانشگاه در این زمینه گفت: مرحوم شهید مطهری بحثی در باب روحانیت دارد با عنوان «سازمان روحانیت» و در آنجا نقدهایی را در مورد وضعیت دوران شاه مطرح میکند و میگوید روحانیت باید مسیری را طی کند که فرد ابتدا پله اول منبر بنشیند و با بالا رفتن سطح سواد بالاتر برود و امور تبلیغ حسابوکتاب داشته و تلبس و تدوین محتوا و سایر موارد تخصصی و لُجنهای و مبتنی بر خرد جمعی باشد.
وی افزود: آن روز شهید مطهری از این موارد گلایه دارد و عنوان میکند که وضعیت حسابوکتاب مالی حوزههای علمیه شفاف نیست و در قیاس با این سخنان که در نیمه دوم دهه 40 بیانشده امروز وقتی بررسی میکنیم میبینیم اکثر اشکالاتی که مرحوم شهید مطهری در آن زمان پیرامون حوزه داشتهاند امروز مرتفع شده یا تا میزان زیادی حلشده است.
این پژوهشگر دینی افزود: امروز رویشهای حوزه مجتهدان جوان و پژوهشگاههای متعددی است که وجود دارد و با توجه به حجم انبوه شبهات و کارهای بر زمینمانده که یکی بحث «فقه حکومتی» بود که بعد از انقلاب حوزه باید به آن ورود میکرد حوزه تمام تلاش خود را مطابق با مقدورات انجام میدهد، اما اگر در مباحثی مانند بانکداری اسلامی هنوز ضعفهایی داریم به پیچیدگی موضوعات و ماهیت میانرشتهای آنها بازمیگردد.
وی متذکر شد: موسسه حضرت امام (ره) تحت اشراف آیتالله مصباح، جامعهالمصطفی، دانشگاه امام صادق، دانشگاه رضوی و ... که بُعد حوزوی دارند در عرصه پژوهش توانستهاند کارهای بزرگی انجام دهند.
حسینییمین بیان کرد: سایتهایی مانند پرسمان، اسلام کوئست، پاسخگو، ایکس شبهه و بسیاری سایتها و درگاههای دیگر که سعی میکنند به شبهات جدید پاسخ دهند و مناظرات و کارهای تحقیقی که انجام میشود در شمار رویشهای حوزه علمیه است.
این پژوهشگر و محقق عنوان کرد: در همین زمینه آسیبهایی هم داریم که بهترین تحلیل در مورد آسیبها را مقام رهبری بیان میکنند که در دیدار با طلبهها به برخی از اینها مانند طولانی بودن مدتی که فرد باید بخواند تا وارد درس خارج شود اشاره کردند و فرمودند: خوب است در پنج یا شش سال این اتفاق بیفتد که امروز 10 سال است.
وی گفت: از طرف دیگر رهبری لزوم تغییرات برخی متون درسی مانند کفایه و مکاسب را مطرح کردند، ورود به مباحث فقه حکومتی و کلام را توصیه کردند که کلام جایگاهی معادل فقه داشته باشد، ایشان همچنین در مورد قرآن توصیه مؤکد کردند که باید در شمار اساسیترین مباحث حوزه باشد.
زیر سؤال بردن طب سنتی از مصادیق آسیب است
وی با بیان اینکه در حوزه تبلیغ و رشد فضای دانشگاهی و مباحث تولید محتوا و نشر رویشهای بزرگی داشتهایم، ادامه داد: پرهیز از افراطوتفریط در مورد ورود به جزییات مسائل اجتماعی باید مدنظر باشد چنانکه ورود در حوزه طب و زیر سؤال بردن طب مدرن از مصادیق افراط است که نه حوزوی میتواند ادعا کند سرآمد همه علوم است و نه باید از دستاوردهای علوم دیگر صرفنظر کرد.
حسینییمین افزود: آیتالله جوادی آملی در کتاب «جایگاه عقل و وحی در هندسه معرفت دینی» میفرمایند دین دارای دو منع عقل و نقل است و اگر عقل به یک گزاره قطعی برسد همانقدر دینی است که نقل آن را گفته باشد بنابراین ایشان میفرمایند علم یا کاشف از واقع است که حرف دین است یا کاشف از واقع نیست که دیگر علم نیست.
وی با تأکید بر اینکه یک حوزوی در زمینه مباحث علوم انسانی میتواند صاحبنظر باشد گفت: در کنار آن افراط و همه چیزدانی، تفریطی که وجود دارد اجتهاد در مقابل نص است چنانکه به عنوان مثال فرد در تلقی خود قائل به «حکومت اسلامی» بوده و حالا با «جمهوری اسلامی» مواجه شده و از این نظر ممکن است منزوی شود یا مواضع نادرست اتخاذ کند که برخی از این رویهها و موارد میتواند در اثر تحریک، نفوذ و یا ناشی از جهل باشد، همواره باید مدنظر داشت که این کار بزرگ که قرار است طی پنج مرحله سترگ اجرایی شود به بیشتر از 40 سال زمان نیاز دارد.
انقلاب اسلامی در وهله نخست ماهیت فرهنگی دارد
حجتالاسلام مهدی جوادی عضو هیأتعلمی دانشگاه پیام نور همدان ضمن تبریک ایام پیروزی انقلاب اسلامی به محضر آقا امام زمان (عج) و مقام معظم رهبری اظهار داشت: در زمینههای مختلف باید ژرفنگرانه دستاوردهای انقلاب را واکاوی کرد که آیا این انقلاب با فراز و نشیبهای رخداده توانسته به اهداف خود نزدیک شود و اینکه فاصله با اهداف چقدر است و چه میزان تلاش برای تحقق اهداف نیاز است؟
وی با بیان اینکه یکی از عرصههای قابلبررسی عرصه مدیریت در نظام اسلامی است گفت: مدیریت شاخههای مختلفی از قبیل: مدیریت در عرصه سیاست، مدیریت اقتصادی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی دارد و از آن جهت که رهبری فرمودند: فرهنگ بهمثابه هوا و اکسیژن جامعه است و باید بهعنوان یک اولویت مدنظر باشد.
جوادی گفت: انقلاب ما نیز بیش از آنکه انقلابی اقتصادی، سیاسی یا نظامی باشد یک انقلاب فرهنگی و متمرکز بر تبدیل فرهنگ موجود به تمدن نوین اسلامی است.
وی با بیان اینکه باید مبحث مدیریت فرهنگی در ذیل انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم افزود: باید توجه کنیم این نظام از دو واژه مرکب «جمهوری» و «اسلامی» تشکیل شده و اسلام جمهوریت را تعریف میکند و اگر این وصف اسلامیت تحقق نداشته باشد نظام در حیطه عینیت تحقق نیافته است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: وصف اسلامیت به عنوان یک فرهنگ به مدیریتی نیاز دارد که توسط نهاد روحانیت تحقق مییابد یعنی مدیران اسلامشناس و اسلامدان فقهای جامعالشرایط هستند.
وی افزود: سؤالی که در عرصه فرهنگ پدید میآید این است که آیا مدیران فرهنگی ما توانستهاند آنچه مدنظر اهداف فرهنگی متعالی انقلابی و اسلامی بوده را تحقق ببخشند؟ آیا تلاش آنها در این مسیر کافی بوده و حظ و بهره لازم به دست آمده است یا خیر؟
جوادی با تأکید بر اینکه انقلابی که بر پایه ولایت فقیه آغازشده زوال ندارد، اظهار کرد: نمیتوان این انقلاب را به مثابه یک حرکت اجتماعی عادی تصور کرد و حرکات و نهضت دیگری را بعد از آن متصور شد چراکه این انقلاب مبتنی بر منابع اصیل از قبیل: قرآن و سنت است که جاودانگی آن منابع با ادله عقلی و نقلی به اثبات رسیده است.
وی ادامه داد: از این نظر انقلابی که متنی بر مبانی حق باشد زوالناپذیر است، پس اینکه برخی فکر کنند انقلاب اسلامی هم تاریخمصرف دارد دیدگاه بیخردانه و یا کمخردانه است.
این استاد دانشگاه متذکر شد: ممکن است گروهی نسبت به این مبانی سست ورود کنند و طبیعتاً این بار از دوش آنها برداشته خواهد شد که به معنای از بین رفتن بار نیست بلکه به معنای تغییر کردن حامل بار است.
امام اسلام را آنگونه که حق آن است فهم کردند
وی در ادامه با اشاره به اینکه این انقلاب بر پایه مبانی خود توسط مرجع عالیقدر و فقیه جامعالشرایط که امام بودند ابتدائا فهم شد، عنوان کرد: فهم یک مطلب قبل از اجرا و بهکارگیری بسیار مهم است و در آیات قرآنی ایمان نتیجه اندیشه سالم و صائب و عمل صالح مبتنی بر اندیشه صالح دانسته شده است.
جوادی گفت: حضرت امام که در عرصه اسلام اجتماعی ورود کردند این فهم را دنبال کرده و اسلام را آنگونه که حق اسلام است فهم کردند و برداشت خود را بر اسلام سوار نکردند بلکه بستری را فراهم آوردند که اسلام آنگونه که هست خود را نشان دهد.
وی اضافه کرد: با این نگاه امام (ره) تصریح داشتند اگر اسلام به موضوعات فردی و انسانی پرداخته است، در عین حال به مسائل کلان اجتماعی هم پرداخته است، چون ایشان میدانستند هویت انسان به آن جهت که مدنیالطبع است ذیل اجتماع تعریف شده و انسان قابلیت تأثیر و تأثر از اجتماع دارد.
این استاد دانشگاه گفت: ایشان معتقد بودند اگر اسلام دینی است که «تبیان لکل شی» است، برای هر موضوع در مسیر رشد کمال انسانی حرف برای گفتن دارد پس مقوله اجتماع به عنوان هویتبخش انسان نباید از دید اسلام مغفول مانده باشد.
وی افزود: هویت اصلی اسلام اجتماعی بودن آن است پس این حکیمانه نیست که خداوند برای انسان اجتماعی برنامهای اجتماعی تعریف نکند و این تعداد پیامبران تنها برای امور فردی باشد.
فقها در طراز امام خمینی به اسلام بنگرند
این استاد حوزه و دانشگاه یادآور شد: با این نگاه اسلام اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی توسط حضرت امام (ره) به جامعه معرفی شد و جامعه پی برد که اسلام برای تمام این عرصهها حرف محکم دارد و تنها باید فقیهی به آن ورود کند و از این منظر اسلامپژوهی و تحقیق فقیهانه انجام دهد که اگر این کار انجام شود ما فقهای دیگری همانند امام خمینی خواهیم داشت که بتوانند زوایای مختلف اسلام اجتماعی را به جامعه تحویل دهند.
وی با اشاره به اینکه رهبری فرمودند: «این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناختهشده نیست» گفت: این یک عبارت ساده نیست که به عنوان مثال بگوییم در کانادا یا آلمان و... برای شناخت اسلام بخواهند امام را بشناسند که امام فردی نیست که به حیطه زندگی خود محدود شود بلکه ایشان یک نماد برای جامعه فقها هستند که فقهای اسلامی باید در طراز امام به اسلام بنگرند.
جوادی تصریح کرد: امام خمینی از منظری که به اسلام نگریست «گوهری» و «زرشناس» است و برای شناخت ایشان به عنوان فقیه جامعالشرایط انقلابی باید «خمینیشناس» بود و این کار نیز به زرشناسان خبره نیاز دارد، برای این مهم باید فقیهی در طراز امام خمینی و با رویکرد امام خمینی داشته باشیم.
وی با بیان اینکه قاطبه فقهای ما همچنان باید در مسیر حرکت کنند تا به طراز امام خمینی رسیده و قابلیتهای این زر گرانقدر (اسلام انقلابی) را بشناسند افزود: باید توجه کنیم که امام در زمان پهلوی و آن خفقان حرکت کردند و با آن همه تبعیدها و سختیها به این درجه از فهم و اراده اجرایی رسیدند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: اکنونکه آن سختیها به مراتب کاهش پیداکرده و راه برای فرماندهی حوزه علمیه بازتر شده مطالبه ما از حوزه علمیه انقلابی این است که حوزه علمیه 10 تا 20 فقیه جامعالشرایط در حد طراز فهم حضرت امام به جامعه ارائه کند.
وی متذکر شد: امام نان شب فردی را در گرو رشد و بلوغ حرکت اجتماعی تعریف میکند و ایشان حتی به عنوان مثال پایان دعوای طرفینی در صورت ارجاع به طاغوت در هر صورت را ناحق میدانند، باید پرسید این نگاه در چند درصد حوزویان ما وجود دارد؟ چرا حوزه علمیه ما امروز در قبال مسائلی از قبیل: برجام یا fatf نمیتواند قاطعانه نظر واحد ارائه دهد؟ به نظر ما علت آن نقصان در تعریف نظام فرهنگی بر مبنای آن قالبهای مدنظر امام است.
نظام آموزشی اسلام در خارج فقه تدریس شود
جوادی عنوان کرد: ما اگرچه در حوزه روحانیت و فقاهت رویشهای بسیاری داشتهایم، اما باید توجه کنیم حوزه علمیه تنها برای تدریس کتابهای مکاسب، رسائل، کفایه و خارج نیست بلکه نظامات اسلام در عرصههای مختلف اقتصادی، آموزشی و ... باید بیشتر مدنظر قرار گیرد، به عنوان مثال در دروس خارج فقه نظام آموزشی اسلام تشریح میشد.
وی خاطرنشان کرد: بیش از 80 درصد مباحث خارج فقه ما خارج فقه فردی است، امروز ما نیاز داریم توسط مدیریت فرهنگی حوزه علمیه این موارد را در نظر بگیریم تا چنانکه مقام معظم رهبری در قم فرمودند: انقلابی بودن حوزه محقق شود.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: از درون این مباحث، پژوهشها و کتابهایی که در دوران طاغوت وجود داشت مردی مانند امام ظهور و بروز کرد که نگاه همهجانبه خود از اسلامی سیاسی را پایه حرکت اجتماع قرار داد.
وی بیان کرد: امام (ره) در دهه 40 فریاد میزدند «علمای اسلام به داد اسلام برسید»، سؤال این است که مگر علمای اسلام برخلاف اسلام کار میکردند که امام اینگونه نهیب میزدند؟ پاسخ این است که امام در عتاب و خطاب خود «نگاه حداقلی» به اسلام را گوشزد میکردند، چون ایشان میدیدند که اگر این نگاه همهجانبه توسط علما تقویت نشود در کلان امر مددرسان نخواهد بود.
جوادی یادآور شد: با این وصف حوزه علمیه ما بعد از انقلاب بسیار پویا بوده و قدمهای بزرگی برداشته، اما از نظر ما این مقدار حرکت هنوز در قیاس با بزرگی انقلاب ناچیز است، متولی مدیریت فرهنگی ما باید اسلامشناس باشد نه اینکه به دنبال افراد بگردیم و پیدا نکنیم که برای مدیریت فرهنگی جامعه حوزه علمیه در شرایط ایدهآل کاندیدای اصلح نسبت به نهادهای دیگر است.
وی عنوان کرد: حضرت امام ایمانی به امت داشتند که این قاطعیت در مقابل دشمن برای ما اسوه حسنه است، امام نشان داد با دست خالی میتوان در برابر تمام دنیا ایستاد، ما نیاز داریم علمای امروز ما نیز کفر به طاغوت را در کنار ایمان به «الله» علنی کنند که این دو بال اسلامیت بار دیگر جامعه را به طیران میرساند.
در مسیر انقلاب به القائات توجه نکنیم
وی مواردی را بهعنوان مطالبه از حوزه انقلابی متذکر شد و گفت: لازم است علمای ما همانگونه که در ابواب فردی حکم صادر میکنند در مسائل اجتماعی نیز ورود کنند و حوزویان ما باید روی عناوینی دقت کند از جمله باور کنیم انقلاب کامیاب است و کامیابی تام آن از استمرار انقلاب نشات میگیرد، اینکه باید پرچم به دست حضرت ولیعصر (عج) برسد و روزی را ببینیم که «لیقوم الناس بالقسط» تحقق یابد.
جوادی تصریح کرد: نکته دیگر این است که در مسیر تداوم انقلاب نباید به القائات خناثان و دشمنان توجه کنیم و باهای و هوی آنها نباید صحنه را خالی کنیم که اینها همواره به دنبال وارونه جلوه دادن مسائل هستند.
وی گفت: بین مدیریت انقلاب (نظام جمهوری اسلامی) و مدیریت اجرائیات تفاوت قائل شویم که مدیریت اجرایی ذیل مدیریت انقلابی است؛ روحانیت باید این موارد را تفکیک کند تا خطای مسوولان رده پایین در فلان روستای دورافتاده به پای کلیت نظام نوشته نشود.
این استاد حوزه و دانشگاه ابراز کرد: نباید گمان کنیم که با انقلاب اسلامی بهطور کامل بساط گناه در جامعه برچیده میشود چراکه حاکمیت، ولی فقیه لازمه غیرعلنی شدن فساد است، اما به منزله زوال تام فساد نیست که حتی در مباحث ظهور عنوان شده «ظهر الفساد فی البر و البحر»، انقلاب اسلامی باید کاری کند که فساد علنی نباشد و زمینه حیات طیبه وجود داشته باشد.
وی افزود: حاکمیت، ولی فقیه برای اصلاح جامعه «لازم» است، اما «کافی» نیست، این جامعه است که باید به حدی از رشد برسد که لوازم و اقتضائات کار فراهم آید چنانکه ممکن است در رأس جامعهای حتی معصوم باشد، اما در خفا همچنان عدهای فساد خود را ادامه دهند.
لزوم مطرحشدن مباحث ولایتفقیه در رسالههای عملیه
جوادی در ادامه متذکر شد: همه باید توجه کنیم مصلحت پیروی، ولی فقیه از انتخاب قانونی مردم بر مبنای جمهوریت نظام است و از این منظر در ذیل مدیریت فقیه، مردم حق انتخاب دارند.
وی افزود: مطالبه بنده به عنوان شهروندی عادی از حوزه علمیه این است که از ابتدای حرکت امام تا امروز که خلف صالح ایشان مدیریت جامعه را دارند باید به عنوان یک موضوع فقهی در دستور کار علما قرار گیرد.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: باید شناخت شخصیت امام و حضرت آقا مدنظر حوزه علمیه باشد که اگر در رسالههای عملیه در کنار موضوعات فردی مسائل مهمی مانند پیروی از، ولی فقیه و بایدونبایدهای تبعیت از رهبری وجود نداشته باشد یک ضعف بزرگ است.
وی گفت: اعتماد به، ولی فقیه باید تقویت شود و اجتهاد در مقابل نص کاهش یابد، نباید اینگونه تداعی شود که حتی معدودی از علما راه خود را میروند و، ولی فقیه راه دیگری میرود بلکه حوزه علمیه زمانی انقلابی خواهد بود که اعتماد کامل به، ولی داشته باشد و گامهای حوزوی خود را بر اساس مبانی مدیریتی، ولی فقیه بردارد نه آنگونه که خود فهم میکند.
جنبههای اجتماعی فقاهت پیش از انقلاب تعطیل بود
حجتالاسلام حبیبالله شعبانی مدرس حوزه علمیه نیز در این مورد به خبرنگار فارس گفت: در بحث رویشهای روحانیت ساحتها و جوانب مختلفی را باید در نظر بگیریم یکی رشد کمی و کیفی سازمان روحانیت بعد از انقلاب اسلامی است که قطعاً حرکت مقدس حضرت امام (ره) فقه را وارد عرصه جامعه و حوزه عملیاتی و اجرایی کرد و این در رویشها بسیار مؤثر بوده است.
وی افزود: ما اگرچه هنوز بعد از انقلاب بهطور کامل جوابگوی همه نیازهای کشور در حوزه نیاز به طلبه نیستیم، اما در حوزههای علمیه، جامعهالمصطفی و سایر مجموعهها رشد چشمگیری را بعد از انقلاب در جنبههای کمی شاهد بودهایم.
شعبانی با بیان اینکه در جنبههای کیفی باید تحقیقات میدانی و آماری انجام دهیم گفت: امروز طلبههای زیادی با روحیه انقلابی و جهادی که توجه اساسی به مسائل اجتماعی دارند در عرصههای فرهنگی بسیار فعال هستند و البته ممکن است به سبب بزرگی هجمههایی که در فضای فرهنگی وجود دارد بهخوبی دیده نشود.
وی عنوان کرد: پس از انقلاب هم از لحاظ علمی و تقوی رویشهای خوبی داریم و توجه طلاب به مسائل اجتماعی زیاد است و طلبههایی که جامعهشناس و روانشناس بوده و توجه به نظریه، ولی فقیه و حضور دین در جامعه دارند متعدد هستند.
شعبانی با بیان اینکه انقلاب مسائل جدید در جامعه ایجاد کرده است افزود: مرجعیت و حوزههای علمیه به تبع این مسائل جدید وارد حوزههای نظریهپردازی شدهاند در حالی که قبل از انقلاب خیلی از مسائل اجتماعی دین خوانده نمیشد.
وی در تشریح این مطلب گفت: برای مثال کتاب «القضا» چندان مطمح نظر حوزههای قبل از انقلاب نبود مسئله جهاد، امربهمعروف، قضاوت و ... چندان مورد توجه نبود، اما بعد از انقلاب همه این ابواب از حدود و قصاص و... به صورت جدی مدنظر قرار گرفت و حوزه به سمت جوابگویی به اینها رفت.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: الحق و الانصاف باید اذعان کنیم در حوزههای فقه تربیت، فقه اقتصادی و... پژوهشهای بسیاری داشتهایم و مواجهشدن با مسائل بینالمللی، پژوهش در ساختار نظام و ساختار اجرایی کشور توسط حوزههای علمیه مدنظر قرار گرفته است.
وی با تشریح برخی آسیبهای محتمل عنوان کرد: دشمن روشهای مختلفی را برای ضربه زدن بهنظام مدنظر قرار داده و یکی از این روشها تربیت یا پررنگ کردن روحانینمایانی بوده که در تقابل با نظام قرار بگیرند.
شعبانی ادامه داد: چنانکه تلاش برای سکولاریزه شدن حوزه علمیه هم در همین حوزه مطرح میشود یعنی روحانیتی تربیت شود که به اسلام سیاسی باور نداشته باشد و حضور دین در عرصههای سیاسی را به ضرر دین بداند و نظریه ولایتفقیه را نفی کند.
وی متذکر شد: یکی از آسیبهای دیگر هم اگرچه در حد نظریه و نحله نیست، اما نوعی روش آسیبزاست که «بیتوجهی» را توصیه میکند حالآنکه هر جا روحانیت انقلابی در میدان عمل بوده ما موفق بودهایم، اما هر جا در عمل رفتار ما با آنچه در، ولی فقیه زمان دیدهایم تفاوت پیداکرده آسیبدیدهایم.
امروز از 140 کشور در حوزه طلبه داریم
حجتالاسلام احمدحسین فلاحی عضو هیأتعلمی دانشگاه و استاد پارهوقت حوزه علمیه همدان نیز در این گفتوگو به خبرنگار فارس گفت: وقتی در جریان مشروطیت علما کنار زده شدند و غربزدگان چند دهه در مورد سکولاریسم و لائیسیته کردن جامعه کار کردند ثمره کار روی کار آمدن پهلوی شد که رضاخان در ابتدای کار خود را مقید به ظواهر مذهبی نشان میداد، اما بهتدریج شروع به دینزدایی از جامعه کرد و ضدیت تام و تمام با هیئات، حسینیهها و مجالس ترحیم نشان داد و به افرادی میدان داد که معتقد به افکار سکولاریسم و لائیسیته بودند.
وی با بیان اینکه اولین قدم علما برای مقابله با سکولاریسم ایجاد حوزه علمیه قم بود افزود: ما قبلاً فیضیه را داشتیم که رضاخان آن را تعطیل و به انبار تبدیل کرده بود، اما حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حوزه علمیه قم را در سال 1301 تأسیس کرد و مرکزیت فقاهت به ایران بازگشت و پایه مبارزه با تفکرات رضاخانی از آنجا شکل گرفت و از شاگردان آن حوزه امام بود که انقلاب را معماری کرد و اسلام اجتماعی را به میدان آورد.
فلاحی عنوان کرد: علمای ما از زمان مشروطیت مبارزات بسیاری داشتند و در مبارزه باب سلطه بیگانه و هدایت مردم نقش کلیدی ایفا میکردند، اما به جهت آنکه کار تشکیلاتی و سازمانیافته نبود نتایج لازم به دست نمیآمد.
به گفته وی، پس از انقلاب اسلامی روحانیت تشکیلات منسجم خود را بازیافت تا بدانجا که در جریان دفاع مقدس به نسبت جمعیت 40 برابر سایر اقشار شهید و آزاده و جانباز تقدیم انقلاب کرد.
فلاحی بیان کرد: امروز از 140 کشور جهان در ایران نیرو تربیت میشود و حوزه علمیه ارتقای بنیه فکری این افراد و جریانات را بر عهده دارد، حوزه علمیه بهویژه جامعهالمصطفی در 140 کشور جهان دیپلمات دارد و اهداف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی انقلاب را پیگیری میکند.
وی در تشریح برخی از دیگر مصادیق رویشهای این حوزه متذکر شد: در داخل حوزه علمیه مؤسسات تحقیقاتی مختلف تشکیل شده که پشتیبان کشور هستند، در سفر دهه 70 مقام معظم رهبری به قم رشتههای جدیدی در حوزه ایجاد شد و اینها از رویشهای انقلاب بوده است.
فلاحی برخی از جریانات حاشیهای در حوزه دین را مورد اشاره قرار داد و خاطرنشان کرد: یک تفکر انجمن حجتیه وجود داشته که در عصر غیبت قائل به تشکیل حکومت اسلامی نیست، البته این نحله فاقد عالمان مطرح و افراد برجسته است و عموماً افرادی کمسواد در این جریان فاقد پایگاه اجتماعی حضور داشتهاند.
وی گفت: طیف دیگری وجود دارد که نگاه آنها مخالف حکومت اسلامی نیست، اما ضمن اینکه از کلیت نظام حمایت دارند چندان در مسائل اجتماعی و سیاسی مشارکت ندارند.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: تمام مراجع بزرگ با هر مشی اجتماعی، تضعیف نظام اسلامی را حرام میدانند و قاطبه علما دفاع از نظام اسلامی را واجب میدانند و پای کار هستند.
وی تأکید کرد: تربیتیافتگان حوزه اکثریت انقلابی و فعال هستند و اقلیتی که از مشارکت برکنار است چندان قابلاعتنا نیست هرچند دشمن کار میکند و به دنبال آن است که از طریق حوزه هم نفوذ کرده و انقلاب را تضعیف کند.
فلاحی در پایان با بیان این که فضای مجازی امروز یک تهدید و فرصت است گفت: اکنون عمده منابر و تریبونهای ما از فضای حقیقی به مجازی رفته و حضور در این فضا برای طلاب الزام دارد منوط به این که رسالت طلبگی خود را انجام دهند؛ خوراک فکری، فرهنگی جامعه را فراهم کرده و فرماندهی فکری و اعتقادی را بر عهده بگیرند، اما اگر توانمندی لازم وجود نداشته باشد حضور در فضای مجازی و استادیوم و... مثمر ثمر نخواهد بود.
انتهای پیام/ 112