به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از مهر، مهدی مسائلی در یادداشتی نوشت: انجمنحجتیه پس از اعلام تعطیلی هرچند سازمان خود را تعطیل کرد، ولی تأثیرگذاری فکری آن همچنان ادامه دارد.
انجمن حجتیه قبل از انقلاب به بهائیتستیزی شناخته میشد و بعد از انقلاب نیز ستیز با اندیشههای کمونیستی را در پیش گرفت و حتی با جریانهای چپِ سیاسی در افتاد. اما هماکنون دیگر از آن سابقه مبارزه با بهائیت خبری نیست. مارکسیسم و کمونیست نیز به تاریخ پیوستهاند و بسیاری از سیاستمدارانِ چپگرا که ابتدای انقلاب به شدت با انجمن متخاصم بودند، حالا بیشتر از دیگران غربگرا و لیبرال شدهاند.
اما رهبر فقید انجمن، شیخ محمود حلبی دغدغههای فکری و مذهبی دیگری نیز داشت. او به صورت افراطی (و نه به مانند تفکیکیان معتدل) با هرگونه مباحث برهانی، فلسفی و عرفانی مخالفت میکرد و با روشی شبیه اخباریون به کشف معرفت دینی میپرداخت. البته او خود را در فقه اصولی میدانست، ولی در سایر اندیشههای دینی همچون اخباریون فکر میکرد.
از این جهت، تقابل و مخاصمه با طرفداران فسلفه و عرفان نظری که قبلاً نیز یکی از رویکردهای اصلی انجمن حجتیه بود، در سالهای بعد از اعلام تعطیلی آن، بسیار پررنگتر شد و به گفتمان اصلی آن تبدیل شد.
از طرفی دیگر، توجه به فرقهگرایی و تقابل میان شیعه و سنی نیز در گفتمان انجمن جایگاه خاصی داشت، اما در این سالها مورد توجه بیشتری قرار گرفت و آن نیز به گفتمان اصلی انجمن تبدیل شد.
بر این اساس، متأثرین از انجمن حجتیه در دهه هفتاد و هشتاد، حرکت جدیدی را در تبلیغ اندیشههای مذهبی آغاز کردند که بیش از همه به وحدت شیعه و سنی آسیب میزد. آنها در دفاع از امامت امیرالمؤمنین (ع) روش مخاصمه با اهلسنت را در پیش گرفته و بر انتشار مطاعنِ خلفای اهلسنت و لعن و توهین به آنها تأکید کردند.
در این مسیر، تندی و افراط رهبران، ظهوری دوچندان در رفتار هواداران دارد و به میزانی که تحصیلات دینی و علمیّت آنها کمتر میشود، بر تندی رفتارهای آنها نیز افزوده میشود. متأسفانه مرحوم شیخ محمود حلبی در منابر و درسهایش از توهین به مخالفان فکریش ابایی نداشت. مثلا او در یکی از درسهایش نسبت به عرفا میگوید: «خاک بر دهانشان و آتش بر زبانشان! مرحوم میرزا [مهدی اصفهانی]میفرمودند: اگر یکنفر به محیالدین [ابن عربی]بگویدای...ای کثافت! قطعا باید خوشش بیاید، چون وصف اکملیت اوست!» (دروس معارف الهیه، درس ۴۷)
شیخ محمود حلبی گاهی بر فراز منبر، ملاصدرا را «مُلا تحتا» مینامید و از حدود بحث علمی خارج میشد. دکتر جواد منصوری میگوید: «یکسال که آقای حلبی ظهرها در ماه مبارک رمضان در مدرسه مروی منبر میرفت، چند روزی پای صحبت وی رفتم. خیلی از او ناراحت شدم. در آن دو سه روز، خیلی اهانتآمیز و با تحقیر با منتقدان خود برخورد میکرد... ایشان صحبت میکرد که بله در حوزههای ما از "ملا تحتا" بهعنوان یک فیلسوف نام میبرند.» (گفتگو با سایت بهائیت در ایران)
آیت الله حسینعلی منتظری نیز در خاطراتش میگوید: «یک زمانی در تهران به همراه مرحوم شهید مطهری رفته بودیم پای منبر آقای حاج شیخ محمود حلبی. ایشان روی منبر به مرحوم صدرالمتألّهین توهین کرد. پس از منبر، ما با ایشان درگیر شدیم که این چه تعبیرهایی است که میکنید؟»
حقیقت اینکه در ابتدای انقلاب چالشِ بزرگِ انجمن حجتیه، موضوع نگاه این جریان به انتظار امام زمان (ع) و به تَبعِ آن، نگرش آنها به حکومت اسلامی و ولایت فقیه بود، اما در زمان کنونی منازعه آنها با ولایت فقیه و حکومت اسلامی، به تفاوت نگاه آنها نسبت بعضی رفتارهای مذهبی کشیده شده است، خصوصا اینکه تقابلِ روش مذهبی آنها با گفتمان وحدت اسلامی بیشتر شده است. افزون بر این، نگاه جمهوری اسلامی نسبت به بعضی مسائل فقهی (همچون موسیقی، شطرنج و...) و عزاداریهایی همچون قمهزنی، برای بعضی از آنها اصلا قابل قبول نیست و این مسائل نیز بر مخاصمه آنها با ولایت فقیه و جمهوری اسلامی شدت بخشیده است.
نکته دیگر اینکه در این سالها جریانها و گروههای دیگری همچون جریان شیرازی نیز به همین سمتو سو حرکت کردهاند و علیرغم بعضی اختلافات میان آنها، اولویتهای مذهبی همه این جریانها کاملاً با یکدیگر مشترک شده است. این موضوع موجب شده جبههای مشترک از انجمن حجتیه، جریان شیرازی و جریانهای معروف به برائتیها، در برابر سیاستهای مذهبی جمهوری اسلامی به وجود آید.
سخن پایانی اینکه انجمن حجتیه در زمان کنونی مانند گذشته به عنوان یک سازمان منظم مذهبی مطرح نیست، ولی اندیشههای مذهبی آن هنوز نیز وجود دارد، بلکه از جنبه توجه به اخباریگری و افراطگری مذهبی تقویت نیز شده است. کسانی هماکنون ادامه دهنده اندیشههای انجمن حجتیه هستند که سابقه عضویت سازمانی در انجمن حجتیه را ندارند و هرگز با نام و عنوان انجمن حجتیه از آن طرفداری نکردهاند.
انتهای پیام/ 112