به گزارش گروه سایر رسانهها دفاعپرس به نقل از تسنیم، انتخابات کنست یا همان پارلمان رژیم صهیونیستی دو هفته قبل با مشارکت 40 فهرست انتخاباتی برگزار شد. مهمترین احزابی که در این انتخابات با یکدیگر رقابت کردند، حزب لیکود و حزب آبی سفید معروف به ائتلاف ژنرالها بود.
در این انتخابات حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو نخست وزیر کنونی رژیم صهیونیستی از رقبای خود پیشی گرفت و مامور تشکیل دولت جدید تل آویو شد. به منظور واکاوی تاثیرات و پیامدهای نتایج این انتخابات بر سطح داخلی رژیم صهیونیستی و منطقه غرب آسیا گفت: وگویی با «علیرضا سلطانشاهی» رئیس سابق مرکز معالطات فلسطین انجام دادیم که متن آن به شرح ذیل است.
تحلیل شما از انتخابات اخیری که در رژیم صهیونیستی برگزار شده است، چیست؟
پیش از اینکه پاسخ سئوال شما را بدهم، لازم میدانم، از مهمترین پیچیدگی این انتخابات که در قالب یک پروسه بلند مدت اتفاق افتاده است، مطلبی را عرض کنم. از سال 1977 که جریان راست تحت عنوان حزب لیکود به رهبری «مناخین بگین» پای به صحنه سیاست ورزی در عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی گذاشت، یک سیر صعودی داشته است، بدون آنکه افتی دراین سیر به وجود آید و همچنان در حال اوج گیری است. برهمین اساس، ملاحظه میشود که جامعه صهیونیستی در حال راستگراتر شدن، مذهبیتر شدن، بنیادگراتر شدن است. این جامعه در مبانی که مربوط به دین یهود است، صریحتر شده و به همین نسبت، در جریان لائیک و چپ شاهد یک افول هستیم. از این طیف میتوان به حزب کار و میرتز اشاره کرد. حزب کار در این انتخابات شش الی هفت کرسی کنست (پارلمان) رژیم صهیونیستی را تصاحب کرد البته این نتیجه خوشایندی برای این حزب نیست و یک شکست فاش برای آن محسوب میشود.
افراطیتر شدن جامعه صهیونیستی
ریئس سابق مرکز معالطات فلسطین با مطرح کردن این پرسش «چرا جامعه صهیونیستی راستگرا و بنیادگراتر شده است؟» گفت: کسانی که جامعه صهیونیستی را میسازند، یعنی همان پنج میلیون و 200 هزار یهودی، هیچ راهی برای بازگشت به کشور اولیه خود ندارند، به علاوه اینکه هیچ امکانی برای مهاجرت از مناطق اشغالی به کشورهای اروپایی و آمریکایی ندارند. اینان محکوم به زندگی کردن در سرزمینهای اشغالی فلسطین هستند. یهودیانی که بتواند پول و امنیت مورد نیازشان را تامین کنند، از مناطق اشغالی مهاجرت خواهند کرد، زیرا معتقدند آنجا فاقد پول و امنیت است، لذا صهیونیستهایی که در فلسطین اشغالی ساکن هستند، مجبورند، آنجا را به عنوان نقطه اول و آخر زندگی شان بپذیرند. هنگامی که بخواهند در فلسطین اشغالی زندگی کنند، باید به اصول و مبانی که آنان را به اینجا آورده است، متوسل شوند. از پس ما شاهد خواهیم بود، راستگرایان و مذهبیون در جامعه صهیونیستی قدرت بیشتری پیدا خواهند کرد.
ائتلاف با راستگرایان
وی با بیان اینکه به ظاهر حزب لیکود به رهبری نتانیاهو یک کرسی در کنست بیشتر به دست آورده است. گفت: لیکود باید به چند حزب راستگرای دیگر مثل «یهودیت متحد تورات»، «کولانو» به رهبری «کحلون»، حزب «شاس» و «اتحادیه راستگرایان» ائتلاف کند تا بتواند دولت آینده تل آویو را تشکیل دهد. درحقیقت، احزابی نظیر کولانو برای اینکه ظهور و بروزی داشته باشند، ناگزیرند با لیکود ائتلاف کنند. برهمین اساس، به نظر میرسد نتانیاهو برای تشکیل چنین ائتلافی موفق خواهد بود البته دلائلی وجود دارد که نشان میدهند، امکان دارد، نتانیاهو موفق نشود. دلیل اول آنکه، نتانیاهو به لحاظ جایگاه مردمی که در جریان راستگرا و بنیاد گرا جامعه صهیونیستی دارد، به همان نسبت درمیان دولتمردان راست و چپ تل آویو محبوبیت چندانی ندارد و بیشتر این، دلیل شخصی دارد نه دیدگاهی؛ لذا ائتلاف با او یک مقداری مشکل شده است. با وجود این، بسیاری از رهبران احزاب مجبورند با نتانیاهو ائتلاف کنند. مثلا در دوره قبل لیبرمن از حزب " اسرائیل بیتنو" در ابتداء از ائتلاف با حزب لیکود خارج شد، اما در نهایت مجبور شد با نتانیاهو همراه شود. دوم اینکه در سطح بین الملل نتانیاهو با مشکل مواجه است. بدین معنا که محبوبیت بین المللی او در پایینترین سطح قرار دارد و کشورهایی که با رژیم صهیونیستی تعامل دارند مثل اروپاییها همکاری شان با تل آویو در پائینترین سطح قرار دارد. اما این رژیم تنها با یک کشور ارتباط قوی دارد و آنهم آمریکاست. این ارتباط قوی در دوره ریاست جمهوری ترامپ است.
امتیازات ترامپ به نتانیاهو
این کارشناس تحولات فلسطین با بیان اینکه دولت ترامپ امتیازات بسیار خوبی به دولت نتانیاهو داده است، گفت: این امتیازات باعث کارآمدتر شدن دولت تل آویو شد. از جمله این امیتازات میتوان به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و بلندیهای جولان به عنوان بخشی از خاک این رژیم توسط آمریکا اشاره کرد. این در حالی است که جهانیان با این اقدامات دولت ترامپ به شدت مخالفت کردند و آنها را مخالف قوانین و قطعنامههای بین المللی دانستند. همچنین ترامپ به نیانیاهو وعده داده است که الحاق شهرکهای کرانه باختری رود اردن به اسرائیل را بپذیرد و آخرین امتیازی که ترامپ به دولت نتانیاهو داده است، بحث تروریستی خواندن سپاه است. این امتیاز در آستانه برگزاری انتخابات رژیم صهیونیستی به نتانیاهو داده شد. درمجموع میتوان گفت: عوامل داخلی و خارجی که بیان شد، نقش تعیین کنندهای در وضعیت فعلی نتانیاهو دارند.
انتخابات رژیم صهیونیستی چه پیامدهایی در عرصه داخلی و منطقهای به همراه خواهد داشت؟
سیاستهای راستگرایانه و مخالف صلح در سطح داخلی این رژیم تقویت و در مقابل جریان سازش ضعیف خواهد شد. یعنی مداکره با فلسطینیها و امتیاز دهی به آنان تضعیف میشود مگر آنکه فلسطینیها بخواهند در امتیاز دهی به رژیم صهیونیستی بی محابا عمل کنند که این نیز بعید به نظر میرسد. از دیگر پیامدهای داخلی انتخابات رژیم صهیونیستی آن است که دولت تل آویو برای رسیدن به اهداف و آمال صهیونیستی منسجمتر خواهد شد. همچنین تنش در داخل سرزمینهای اشغالی بیشتر خواهد شد، زیرا هر دو طرف در مواضع خود غیر منعطفتر میشوند. ممکن است جریان مقاومت تقویت شود و این احتمال هم وجود دارد که صهیونیستهای افراطی اقدام به حرکت غیر قابل پیش بینی کنند. به ویژه اینکه صهیونیستهای تندرو ادعاهایی در رابطه با قدس و مسجد الاقصی دارند. به همین دلیل، بعید نیست که دست به اقدامات غیر عقلانی بزنند، زیرا دولت تل آویو به یک نحوی حامی دیدگاه و رفتار آنان است.
رئیس سابق مرکز معالطات فلسطین درباره پیامدهای انتخابات رژیم صهیونیستی در سطح منطقه و جهان گفت: تل آویو به دنبال تقویت ائتلاف ضد ایرانی در میان کشورهای عربی است. رژیم صهیونیستی میکوشد، مناسبات خود را با کشورهای عربی تقویت کند و تا جایی که امکان دارد، این روابط را صریحتر و آشکارتر کند. تل آویو به دنبال این است که با تاثیرگذاری بر روابطش با واشنگتن این روابط را مستحکمتر کند و آن ناکامیهایی که در دوره ریاست جمهوری اوباما داشته است، به نحوی جبران شود البته این ناکامیها در دوره ریاست جمهوری ترامپ در حال جبران است.
در اینجا باید گفت: ترامپ برای برطرف کردن نیازی که به یهودیان آمریکا دارد، از نتانیاهو حمایت میکند. درحقیقت، دو طرف میتوانند یک بده و بستانی با هم داشته باشند. اما درباره روابط رژیم صهیونیستی با اروپا میتوان گفت که این روابط حتما متشنج میشود. اروپاییان به شهرکهای صهیونست نشین نظر مساعدی ندارند. این درحالی است که نتانیاهو توسعه شهرکها در کرانه باختری رود اردن و ضمیمه کردن آنها به اراضی سال 1948 را مد نظر دارد. این موضوع باعث افزایش تنش در روابط رژیم صهیونیستی با اروپا میشود و طی چند سال آینده این روابط حتما دچار تلاطمهایی خواهد شد. اما درباره موضع رژیم صهیونیستی نسبت به جمهوری اسلامی ایران میتوان گفت که تخاصم و چنگ و دندانی که اسرائیلیها نشان میدهند، حتما بیشتر خواهد شد و در خصوص حضور قدرتمندانه ایران در منطقه رژیم صهیونیستی دست به اقدامات صریحتر وشفاف تری خواهد زد.
پیش بینی شما در این زمینه چیست؟ اگر رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران دست به اقداماتی بزند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
بنده معتقدم که رژیم صهیونیستی در سطح رسانهای مخالفتها و دشمنی خود را با جمهوری اسلامی ایران افزایش خواهد داد، اما در عرصه عمل دست به کار غیر عقلانی نخواهد زد، زیرا این رژیم در زمانهای مختلف توان جمهوری اسلامی ایران را برآورد کرده است. رژیم صهیونیستی متناسبت با توان پاسخگوی خود اقدامی را انجام میدهد. به همین دلیل، امکان ندارد که این رژیم وارد برخوردی با جمهوری اسلامی ایران شود که از پس تلافی آن نتواند برآید. باوجود این، تل آویو میکوشد جهات ذیربط در دشمنی با ایران را به کار گیرد و از ظرفیت و توان مالی تسلیحاتی آنها استفاده کند. مثلا آمریکا را در دشمنی با جمهوری اسلامی ایران تحریک میکند تا از امکاناتش استفاده کند. همچنین رژیم صهیونیستی حتما از کشورهای ضد ایران در منطقه از جمله عربستان سعودی استفاده خواهد کرد. شما میدانید که ریاض که رهبری جریانهای ضد ایرانی را منطقه به عهده دارد. رژیم صهیونیستی خیلی مایل است که عربستان را وادار به جنگ با ایران کند. اگر این اتفاق بیفند آخرین حلقه از کشورهای قدرتمند عربی که میتوانست یک زمانی ظرفیت مقابله با رژیم صهیونیستی را داشته باشد، آن هم از بین میرود. البته جمهوری اسلامی ایران بسیار مراقب است که از ظرفیتهای کشورهای اسلامی به نفع رژیم صهیونیستی در یک جنگ آتی استفاده نشود.
شما به مخالفت اروپا با برخی سیاستهای رژیم صهیونیستی اشاره و بیان کردید که روابط این رژیم با قاره سبز طی سالهای آینده متشنج میشود. آیا این احتمال وجود دارد که ایران و محور مقاومت به اروپا نزدیکتر شود؟
هیچ وقت نمیتوان انتظار داشت که مخالفت ایران با رژیم صهیونیستی با مخالفت اروپا با تل آویو وجه مشترکی داشته باشد. چرا که مبنا و اساس مخالفت ما با اروپاییها فاقد قدر مشترک است. اروپاییان قطعنامههای سازمان ملل برای ایجاد دولت مستقل فلسطینی و احیای روند سازش را مد نظر دارند و کمیسیون چهارجانبه را برای همین هدف تقویت میکردند. نهایت این روند آن است که رژیم صهیونیستی طبق قطعنامه 2042 در پشت مرزهای 1967 مستقر شود. یعنی شهرکها تخلیه و قدس را به عنوان یک شهر بین المللی اعلام کنند. درحقیقت، این نهایت درخواست اروپاییان است و گرنه آنان به هیچ عنوان مانند ما نیستند که خواستار نابودی کامل رژیم صهیونیستی هستیم. جمهوری اسلامی ایران فقط دریک جهت میتواند با اروپاییان همراه باشد و آن هم این است که رژیم صهیونیستی به هیچ یک از قطعنامههای سازمان ملل پایبند نیست نه در عمل و نه در گفتار.
یعنی در عرصه سیاسی میتوان فشارها را افزایش داد؟
بله، میتوانیم بگوییم که رژیم صهیونیستی با نظام و حقوق بین الملل مخالف است. همانطوری که پیش از این هم رفتارهایی ضد حقوق بشر داشته مانند جنگهایی که در نوار غزه به راه انداخته است. قطعنامههایی علیه تل آویو صادر شده و رژیم صهیونیستی به آنها پایبند نبوده و حتی بحث یونسکو. اینها موضوعاتی هستند که نشان میدهد که تل آویو با نظام و حقوق بین الملل و هنجارهای جهانی همراهی ندارد. از این جهت جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت میتواند با اروپاییها همراهی داشته باشد.
شما فرمودید رژیم صهیونیستی به شدت به دنبال فعال سازی گسترش روابط با کشورهای عربی حداقل در عرصه رسانه است تا یک ائتلافی را علیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل دهد. تل اویو عملا چقدر میتواند چنین ائتلافی را ایجاد کند؟ و ایران چه راهکارهایی در پیش روی دارد؟
بحث ناتوی عربی که به منظور مقابله با توان جمهوری اسلامی ایران در منطقه کلید زده شد و برخی کشورها با آن همراه شدند، با بیرون رفتن مصر از ناتوی عربی و موضع برخی کشورها نسبت به آن، عملا ناتوی عربی به تجربهای مبدل شد که نشان میدهد، کشورهای عربی که بیشترین روابط یا پنهانیترین مناسبات را با رژیم صهیونیستی دارند، عملا نمیتوانند علیه جمهوری اسلامی ایران با صهیونیستها همراه شوند. این مسئله یک دلیل مشخص دارد و آن این است، هر سیاستی که بخواهد علیه ایران و با حمایت صهیونیستها پیگیری شود، نیاز به یک اقبال مردمی هم دارد. کشورهای عربی مراقب هستند که برخلاف افکارعمومی مردم خود عمل نکنند. هیچ یک از ملتهای منطقه راضی نخواهند شد علیه یک کشور اسلامی با رژیم صهیونیستی متحد شوند. اینکه برخی کشورهای عربی همراه با رژیم صهیونیستی این کار را انجام میدهند، بیشتر برای تضمین حکومت خودشان است. حاکمان این کشورها کاملا غیر مردمی هستند. این حاکمان باید به جایی اتکاء داشته باشند. هنگامی که این اتکاء پایگاه مردمی نداشته باشد، به سمت قدرتهای خارجی شیب پیدا میکنند. حال، این اتکاء یا آمریکاست یا رژیم صهیونیستی
به نظر شما تل آویو امکان ایجاد ائتلافی علیه جمهوری اسلامی ایران را در منطقه دارد؟
خیلی تلاش میکند و خیلی تمایل دارد که این ائتلاف جنبه عملی پیدا کند، اما به نظر من این ائتلاف در سطح رسانهای، تبلیغاتی و دیپلماتیک باقی خواهد ماند.
آیا نتایج انتخابات رژیم صهیونیستی میتواند در انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا تاثیرگذار باشد؟
در انتخابات آینده آمریکا ترامپ حتما نیم نگاهی به آراء یهودیان این کشور خواهد داشت. شما میدانید که یهودیان در آمریکا از لحاظ مالی، سیاسی، اقتصادی، رسانهای ... از تاثیرگذاری زیادی برخوردارند، اما باید این نکته را در نظر داشت که هرچقدر یهودیان درآمریکا قدرتمند باشند، بالاخره نظام سیاسی این کشور دوره چهار ساله ریاست جمهوری ترامپ را تجربه کرده و مردم نیز یک شناخت نسبی درباره او پیدا کردهاند. اگر مردم و نظام سیاسی آمریکا بپذیرند که ترامپ دوباره رئیس جمهور شود، این مسئله نمایانگر آن است که آمریکا بسیار تغییر پیدا کرده است و با آن عناصری که ما پیش از این از آمریکا میشناختیم، تفاوت پیدا کرده است. ترامپ به هیچ عنوان در قالبهای مرسوم و متعارف بین المللی قرار نمیگیرد، به راحتی از پیمانها خارج میشود، بد عهدی میکند و حتی پرستیژ آمریکا را در سطح جهان حفظ نمیکند. ترامپ در برخی اوقات رفتارهایی از خود نشان میدهد که مردم آمریکا و دولتمردان این کشور و حتی دولتمردان اروپایی از او ناراضی میشوند. به هرحال، چنانچه مردم آمریکا بپذیرند که ترامپ برای دور دوم رئیس جمهور این کشور شود، در این صورت، قدرت صهیونیستها حتما اضافه خواهد شد.
این به معنای آن است که غرب آسیا به افراط گرایی نزدیکتر میشود؟
بله، حتما این چنین اتفاقاتی میافتد. یعنی پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا کمکی به ایجاد آرامش در منطقه نخواهد کرد یا صلحی که خیلیها به دنبال آن هستند. در حقیقت، پیروزی ترامپ در انتخابات آینده بیشتر صهیونیستها را تحریک خواهد کرد تا آرمانهای اشغالگران خود را اجرایی سازنند.
اگر نکته لازم بود مطرح شود، ولی در سئوالات من نبود، خوشحال میشوم بشنوم
وقتی که میخواهیم درباره جامعه صهیونیستی صحبت کنیم، باید از این فضای کلیشهای و شعاری بیرون بیاییم و آنچه در صحنه واقعی این رژیم درحال وقوع است، ببینیم. در اینجا میخواهم براین نکته تاکید کنم، جامعه صهیونیستی با سرعت زیادی درحال مذهبی شدن است.
منظور شما از مذهبیتر شدن افراطی ترشدن است؟
اگر ما بپذیریم این اعتقاداتی که صهیونیستها دارند، کاملا منحرف است و پایه و مبنای ضد دینی دارد تا دینی. بله، همین افراطیتر شدن در اهداف صهیونیستی است. این افراطی ترشدن در عرصه داخلی رژیم صهیونیستی و هم در سطح منطقهای و جهان تاثیراتی را به دنبال دارد و ما نمیتوانیم نسبت به آن بی تفاوت باشیم.
انتهای پیام/ 112