به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از تسنیم، بیست و پنجمین محفل شعر قرار با عنوان «سجده خونین» ویژه ایام شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام با حضور احمد بابایی، قاسم صرافان، سید حسین متولیان، سیده فاطمه موسوی، حسین صیامی، فضهسادات حسینی و جمعی از شاعران و همسران معظم شهدا در حوزه هنری برگزار شد.
سمیه مؤمنی از شاعران جوان کشورمان اولین شاعری بود که در این مراسم به شعرخوانی پرداخت؛
بهروی شانههای بغض میبردند دریا را
بهآتش میکشید، اندوهشان چشمان دنیا را
ملائک دور تابوتش طواف عشق میکردند
امام دردمندان را، امام بیکسیها را
نمکنشناسهای شهر عمری نان خورش بودند
ندانستند قدرش را، نفهمیدند مولا را
بگو با مرد نابینا که بعد از این نمیآید
سراغت در دل شبها، همو که نان و خرما را
همو که اشک و آهش را سیاهچاه میفهمید
خجل میکرد بغضش دامن صبر و مدارا را
شنیدم بعد تدفینش کسی با آسمان میگفت
مبادا آه سوزانش بگیرد دامن ما را
احمد بابایی از جمله شاعرانی بود که در این مراسم به شعرخوانی میپرداخت. وی اشعاری را تقدیم به ساحت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام کرد:
نهفقط کعبه که مقابل تو
ما هم آریم سجده جان را
نهفقط ما که در برابر تو
میدرد کعبه هم گریبان را
* * * * *
نهفقط ما و کعبه پیش رخت
زده زانو تمام هستی را
بی تو باشد حرام هشیاری
با تو گشته حلال مستی
* * * * *
دوره غیبت است و میدانیم
همه درگیر فتنههای کجیم
وسط معرکهمان مصاف
چشم در راه دوره فرجیم
* * * * *
پانزده قرن رد شده اما
ذوالفقارت هنوز درگیر است
خیبریها هنوز میگویند
نعره شیر برق شمشیر است
* * * * *
روح هر مؤمنی که پر گیرد
در نجف اعتکاف خواهد کرد
مثل انگورهای گرد ضریح
قبله دورت طواف خواهد کرد
* * * * *
پانزده قرن رد شده یک دم
دودمت را تکان بده حیدر
دور و بر پر شده ز فکر یهود
ضربشستی نشان بده حیدر
* * * * *
خالق صبر صاحب خلقت
ای خداوند ذوالفقاربهدست
ضربشستی نشان بده ای شیر
تا بیاید حساب کار به دست
قاسم صرافان شاعری دیگر بود که با خواندن اشعارش به این محفل حالوهوایی دیگری بخشید؛
چارده قرن است از قتل عدالت رد شدی
آی دنیا! از قرار خود، چه راحت رد شدی
چارده قرن است میخوانی روایت از علی
خواندی اما بیتأمل، بیدرایت رد شدی
فکر کردی بی ولی هم اهل ایمانی، ولی
بی علی، در امتحان بیع و بیعت رد شدی
رفت ای دنیا! کلاهی بر سرت، ناگفتنی
از همان روزی که از عهد و قرارت رد شدی
از قسیم النار و الجنه جدایی تا به کی؟
قسمتت نار است اگر از باب جنت رد شدی
با چه رویی چشم بستی روی اکملت لکم؟
با لگد از پهلوی آیات عصمت رد شدی؟
پای بر اوراق مصحف میگذاری میروی
ای که از آیات قرآن، بیولایت رد شدی
فکر میکردی که بیحُجّت، شود حَجّت قبول
با فروعت از اصول و از اصالت رد شدی
باز باش ای باب رحمت تا ابد، از مولوی ست
چیست جز لعنت، اگر از باب رحمت رد شدی؟
گرچه تقدیر خلایق، هرچه لایق میشود
حیف از این نعمت، که از آن بیلیاقت رد شدی
چارده قرن است تقدیرت بهجز حسرت نبود
تا که از درد علی بی درد و حسرت رد شدی
عدل او دیگر مزاحم نیست، پس راحت بخواب
ای که از خون علی، اینقدر راحت رد شدی
در ادامه سید فرشته حسینی از شاعران جوان کشورمان به شعرخوانی پرداخت.
در شعلهها بغض میان دفترت سوخت
باران گرفت، از آن شبی که سنگرت سوخت
روحت میان آسمانها در سفر بود
هرچند در آتش تمام پیکرت سوخت
همچون کبوتر در سرت شوق حرم* بود
اما میان مرزها بال و پرت سوخت
وقت اذان بود و نفهمیدی چگونه
هنگام اشهد ای مؤذن حنجرت سوخت
یک نیمهی تو از جدایی شعلهور بود
در آتش دیدار نیم دیگرت سوخت
چشمان تو عمری زیارتنامهخوان بود
با هر فرازی عاقبت چشم ترت سوخت
لرزه به جانت آمد آن وقتی که دیدی
همراه تو همسنگرت، هم سنگرت* سوخت
در سووشون میخواند یک زن مویه بر لب:
پیراهنی که دوخت آن را مادرت، سوخت...
حسین صیامی شاعر بعدی بود که در این مراسم به شعرخوانی پرداخت؛
میخواستی معنا کنی آیات قرآن را
روشن کنی راه کمال روح انسان را
میخواستی هفتاد و سه ملت یکی باشد
میخواستی سامان دهی زلف پریشان را
کی تو بهدنبال خلافت بودهای؟ هیهات!
ای آن که بانی بودهای ملک سلیمان را
در انزوای جهل مردم صبر کردی تا
از انزوا در آوری آیین خوبان را
چاه محبت کندی ای سرچشمه جوشیدی
سیراب گرداندی لب خشک بیابان را
تو کیستی ای نخل بالنده که میسازد
خرمای تو شخصیتی مانند سلمان را
"آن" را که میثم از تو با چشمان خیسش خواست
امروز میخواهیم با چشمان خیس "آن" را
در فقر فهم خویش میمانند و میمیرند
قومی که میخواهند از تو رونق نان را
در حق تو گفتند که تو شیر میدانی!
ای شیر حق! تنها تو را دیدند و میدان را...
گویا نمیبینند اینکه پاک میکردند
دستان پینهبستهات اشک یتیمان را
اینان نفهمیدند اما عدهای با بغض
در پیش میگیرند اینک راه کتمان را
بی تو چه میخواهند عمری بی خدا بودن
بی تو چه میگویند عمری حرف شیطان را
بی تو به اسلامی خوشاند اینان که بیدینی است
در کفر میبینیم این قوم مسلمان را
با کفر اگر سازش کنید آه ای مسلمانان
شمشیر شیطان میشکافد فرق ایمان را
در ادامه این مراسم سید حسین متولیان شاعر و نویسنده کشورمان سرودهای را تقدیم به حضرت علی علیه السلام کرد؛
ای بتِ بتشکن! ای قائمهی قنبردار!
غم از این شانهی کمطاقت غمگین بردار
غم تبر گشته به دوش بتِ اعظم که منم
منِ من را بشکن از تو پُرم کن این بار...
از سکوت همهی خلق تو را میشنوم
چهکسی بود صدا زد "هلابیکم زوار"؟
دل من تنگ شده گودیِ محرابم من!
تو امامی! به سر ِ شانهی من سر بگذار
زادگاه تو خدا را شده بیت المعمور
نجفت خلقت کل را شده بیت المعمار
امر کن خون بدهد در قدمت هرچه امیر
حکم کن جان بدهد پای رکابت عمار
سید فاطمه موسوی شاعر کشورمان دیگر شاعری بود که در این مراسم به شعرخوانی پرداخت، او سرودهای را تقدیم به حضرت زینب سلام الله علیها کرد؛
به نام مادر، به نام همسر، به نام خواهر، به نام زینب
نمیرسد گرچه قدر این سه به گرد پای مقام زینب
به حاجیان منا و مشعر، بگو که شام است حج اکبر
بگو حسین است ذکر هر صبح و ظهر و هر عصر و شام زینب
بگو سلامش کنند مردم، چه در نجف مکه یا که در قم
که رام شد قلب پرتلاطم به یک جواب سلام زینب
علی، شمایش خطاب کرده، مهیست رخ در حجاب کرده
ولی دریغا بهدست بعضی شکسته شد احترام زینب
بدان تو اینک حقایقی را، چهار رکن است عاشقی را
قنوت زینب، رکوع زینب، سجود زینب، قیام زینب
انتهای پیام/ 811