ما برای کسی روضه می‌خوانیم که برابر باطل زمانش ایستاد

حجت‌الاسلام «جواد محمدزمانی» گفت: نمی‌توانیم بگوییم فقط روضه‌مان را می‌خوانیم و کاری با هیچ‌کسی نداریم؛ ما برای کسی که روضه می‌خوانیم که خودش با این امور کار داشت و در برابر باطل زمانش ایستاد و ما نمی‌توانیم بگوییم ما در مقابل باطل زمان‌مان نمی‌ایستیم.
کد خبر: ۳۶۰۳۲۸
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۳:۴۶ - 02September 2019

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس به نقل از «مهر»، حجت‌الاسلام «جواد محمدزمانی» از شاعران شناخته شده و جوان آئینی در سال‌های اخیر بوده است. شاعری که اشعارش به کرات در جلسات مذهبی و هیئت‌ها خوانده و تکرار شده است. خود او هم از خطبای بسیاری از جلسات هیئتی بوده و به عنوان سخنران در مناسک مذهبی فعالیت کرده است. او معتقد است کار کرد شعر آئینی معرفت‌افزایی است و در این مسیر نمی‌توان و نباید کارکرد‌های اجتماعی و سیاسی را از کارکرد‌های عاطفی شعر هیئتی جدا کرد. مشروح گفت‌وگو با این شاعر و خطیب در خصوص کارکرد‌های سیاسی شعر هیئت در ادامه آمده است:

ما برای کسی روضه می‌خوانیم که برابر باطل زمانش ایستاد/ نمی‌توانیم بگوییم در مقابل باطل نمی‌ایستیم

یکی از مشکلات عام در عرصه فرهنگ امروز ما، مسئله سیاست‌زدایی از هنر است که این آسیب به نحوی به حوزه شعر و مع الاسف به شعر هیئتی و عاشورایی هم وارد شده است؛ در این فضا می‌بینیم شعر هیئتی و عاشورایی رایج در دهه‌های پیش، علی‌رغم هنرمندانه بودن، واجد مضامین و رویکرد‌های سیاسی و اجتماعی هم بوده و به نوعی مخاطب خود را با نوعی حماسه سیاسی مواجه می‌کرده، امروز به نوعی روایتگر صرف فضا‌های شخصی مبتنی بر مصیبت و مرثیه و سوگ محض شده و چنین اشعاری در هیئت‌ها کاربرد بسیاری پیدا کرده است. از این نظر گویی کارکرد سیاسی و اجتماعی هیئت‌ها در یک معنای حق‌گرایانه هم کمرنگ شده و هیئت‌ها به محل‌هایی برای روایت روضه و مرثیه و سوگ صرف، تقلیل داده شده‌اند. بدون اینکه بخواهم ارزش‌گذاری خاصی بکنم قصد دارم تحلیل شما را از این وضعیت بدانم!

من به شخصه خیلی مرثیه و عاطفه را در تعارض با حماسه و سیاست نمی‌دانم، بلکه معتقدم که می‌شود از برخی از جنبه‌های مراثی استفاده و حماسه‌ای به پا کرد و در دل مرثیه‌ها و روضه‌ها انسان می‌تواند مهم‌ترین حرف‌ها و پیام روز و پیام عاشورا را بیان کند. همان‌طور که خود حضرت آقا فرمودند: «آمیختن احساسات و عواطف و اشک با معرفت، شناخت و اندیشه»؛ شاعر عاشورایی باید بتواند این‌ها را با هم آمیخته کند. کاری که در دوره‌هایی هم به خوبی انجام می‌شد.

در برخی از اشعار دوران ابتدایی انقلاب و سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی این‌گونه بود یعنی نوحه خوانده می‌شد. نوحه از ریشه نَوَحَ است؛ یعنی در واقع یک نوع مرثیه. حتی برخی گفتند حضرت نوح را نوح گفتند، چون نوحه‌اش زیاد بود و نسبت به نفس خودش نوحه‌خوان بود و نوحه می‌خواند و خودش را نصیحت و موعظه می‌کرد. خیلی از نوحه‌هایی که اول انقلاب خوانده می‌شد واقعاً نوحه بود، اما در عین حال حماسی و آموزنده هم بود و پیام، معرفت و حماسه داشت و عزت‌آفرین بود. اگر بتوانیم به آن سال‌ها برگردیم و آمیزه‌ای از این‌ها درست کنیم خیلی موفق خواهیم بود.

فکر می‌کنید چرا شعر هیئت و عاشورایی ما از آن روز‌های اوج (به لحاظ وجود محتوا‌های اجتماعی و سیاسی روز) فاصله گرفته است؟

یک بخشش به خاطر این است که برنامه‌ریزی‌های لازم انجام نگرفته است؛ نهاد‌هایی که در طول سال‌های مختلف متکلف این امر بودند، ارزش‌گذاری خاصی برای این عرصه نداشتند و تلاش ویژه‌ای برای این مضامین نمی‌کردند. تلاش‌های آن‌ها عموماً متوقف بر برگزاری مراسم ایام ماه محرم و صفر بوده. یعنی یک تلاش برنامه‌ریزی شده و فراگیر در تمام طول سال نداشتند تا بتوانند جامعه مذهبی و هیئتی ما را به سمت این اهداف و ارزش‌ها هدایت کنند.

عامل دیگر نقش خود کارگزاران محافل مذهبی بود؛ اعم از شاعر، مداح، سخنران، مجری و…. در واقع آن هیئت‌دار و برگزارکننده محفل یک سیاست‌گذاری کلان نداشته‌اند و به طور کلی، عوض اینکه ما بتوانیم یک خوراک مناسبی برای مردم تهیه کنیم، به دنبال این بودیم که صرفاً پسند مردم محقق شود؛ یعنی «مردم‌پسندی» محور شد. البته آن کاری که ما انجام می‌دهیم، قطعاً باید هنری باشد و مقبول عام قرار بگیرد و مردم در واقع با آن ارتباط برقرار کنند، در این‌ها شکی نیست، ولی وقتی پسند مردم «هدف» شود و صرفاً آن چیزی که دلخواه مردم است تبدیل به غایت شود، به جای آنکه ما هدف را آن چیزی قرار دهیم که برای مردم «نیاز» است، نتیجه‌اش این می‌شود.

مثلاً مردم ممکن است به غذا‌هایی علاقه‌مند باشند؛ ولی آیا توصیه پزشکان هم همان غذا‌ها است؟ مثلاً مردم ممکن است به پیتزا علاقه‌مند باشند، ولی اغلب پزشکان توصیه نمی‌کنند که مردم پیتزا بخورند، بلکه توصیه می‌کنند عسل بخورند یا یک غذای مقوی و سالم که در روح و جان انسان تأثیر می‌گذارد و باعث رشد و سلامت انسان می‌شود؛ بنابراین در خصوص شعر هم ممکن است در دوره‌هایی ما ذائقه‌شان را تغییر دهیم و به برخی از شعر‌های سخیف علاقه‌مندشان کنیم. این درست نیست و ما وظیفه داریم نقش هدایتگری را در جامعه داشته باشیم؛ همان‌طور که سیدالشهدا (ع) و ائمه اطهار (ع) این‌گونه بودند و نقش هدایتگری داشتند و سعی می‌کردند در نظر و عمل، مردم را به سمت اهداف صواب پیش ببرند.

از یک منظر تاریخی در دهه‌های منتهی به انقلاب اسلامی یا دهه نخست بعد از انقلاب بواسطه روحیه آرمان‌خواهی در مقابله با طاغوت و ظلم و استکبار، شعر عاشورایی ما به طور پررنگی واجد این مضامین سیاسی و اجتماعی بود؛ اما بعد از استقرار و تثبیت جمهوری اسلامی بواسطه اینکه دیگر نظام مستقر یک نظام اسلامی است، کم‌کم از این نوع مضامین آرمانخواهانه سیاسی کاسته شده است؛ این در حالی است که در دل همین وضعیت هم کژی‌ها و ناراستی‌ها و ظلم‌های ریز و درشت و رویکرد‌های منطبق با منطق طاغوت و زیاده‌خواهی وجود داشته و دارد و شاعران می‌توانند با یک رویکرد خودانتقادی دست به نقد روند‌هایی بزنند که در خود جامعه ما با مرام عاشورایی و حسینی در تعارضند. چرا با وجودی که باید «آتش به اختیار» بود و چشم مردم به همین نیرو‌های مؤمن و انقلابی است، کمتر شاهد خودانتقادی و نقد سیاست‌های غلط و سواستفاده‌ها توسط شاعران عاشورایی و هیئتی هستیم؟

ما باید این را تبیین کنیم که سیدالشهدا (ع) حرف روزش را گفت و در برابر باطل زمان خود ایستاد و با شمر و یزید زمان خودش مبارزه کرد. همین‌طور که انبیا الهی هم این‌گونه بودند. همچنین امیرالمؤمنین (ع) در مقابل باطل و طاغوت زمان خودش که معاویه بود ایستاد. خود رسول خدا (ص) در مقابل باطل و طاغوت زمان خودش که ابوسفیان‌ها، ابوجهل‌ها و ابولهب‌ها بودند، ایستاد. حضرت موسی (ع) در برابر باطل زمان خودش که فرعون بود، ایستاد. حضرت ابراهیم (ع) در برابر باطل زمان خودش که نمرود بود، ایستاد و این ستیز هابیلیان با قابیلیان در طول تاریخ ادامه داشته و دارد و مقابله سپاه حق و باطل ادامه دارد.

ما نمی‌توانیم بگوییم فقط روضه‌مان را می‌خوانیم و کاری با هیچ‌کسی نداریم. اتفاقاً برای کسی که روضه می‌خوانیم (امام حسین علیه السلام)، با این امور کار داشت و در برابر باطل زمانش ایستاد و ما نمی‌توانیم بگوییم ما در مقابل باطل زمانمان نمی‌ایستیم، در عین حال حسینی هستیم! کسی که حسینی است در مقابل ظلم و باطل می‌ایستد و ظلم که تمام‌شدنی نیست و در روزگار ما هم جلوه‌ها و مصادیق ظلم وجود دارد؛ بنابراین برخی‌ها یک مغالطه انجام می‌دهند و می‌گویند ما کاری به این بحث‌ها نداریم و فقط روضه امام حسین (ع) را می‌خوانیم. مگر خود امام حسین (ع) چگونه بود؟ شما بخواهید همین چیز‌ها را بیان کنید که امام حسین (ع) چگونه بود به این نتیجه می‌رسید که شما هم در مقابل ظلم بایستید. حالا هر کس در این قضیه وظیفه خودش را انجام داده است، مداح و سخنران هم وظیفه خودشان را انجام می‌دهند. هر کس به‌اندازه‌ای که می‌تواند باید به این مباحث روز بپردازد و در واقع به مردم هشدار، بصیرت، معرفت و شناخت بدهد و معرفت و شناخت به امام، یک بخشش همین است که ما امام‌شناسی‌مان تکمیل باشد و بدانیم امام در هر دوره‌ای در مقابل ظلم و طاغوت‌ها ایستاده است و ما هم می‌ایستیم.

حالا البته در مصادیقش برخی اوقات افراط‌هایی می‌شود که قبول دارم باید جلوی این افراط‌ها گرفته شود؛ یعنی به‌گونه‌ای نباشد که کل مجلس تبدیل به این شود که صرفاً بحث‌های روز و مباحث سیاسی روز بیان شود، خیر! به نظرم مجلس امام حسین (ع) عین مدرسه است؛ مدرسه زنگ‌ها و درس‌های مختلف دارد، یک زنگ ادبیات، یک زنگ ریاضی، یک زنگ فیزیک و هندسه و… است و به هر حال درس‌های مختلف دارد. عاشورا هم درس‌های مختلف دارد، یعنی عناصر مختلف را می‌توانیم در شعرهایمان جمع کنیم.

ما برای کسی روضه می‌خوانیم که برابر باطل زمانش ایستاد/ نمی‌توانیم بگوییم در مقابل باطل نمی‌ایستیم

مثلاً بحث خانواده در عاشورا، بحث بسیار مهمی است و یکی از معضلات امروز ما هم بحث خانواده است که غرب تلاش می‌کند خانواده و نقش نهاد خانواده کمرنگ شود؛ تلاش می‌کند خانواده‌ها سست شوند و به همین دلیل است که آمار طلاق بالا می‌رود و بزهکاری در خانواده‌ها زیاد می‌شود. ما باید با این‌ها مبارزه کنیم و یکی از راه‌ها ترویج خانواده عاشورایی است. مثلاً به سیره امام حسین (ع) خانواده ایشان و اطرافیان و بستگان ایشان نگاه کنیم که این‌ها چطور اهل مبارزه بودند و در عین حال نسبت به هم علاقه و عاطفه داشتند و کانون خانواده‌شان گرم بود. یا مثلاً ببینیم چطور خانواده می‌تواند باعث نجات افراد شود؛ شما خانواده «وهب» را نگاه کنید، مادر و پدرش را نگاه کنید. خانواده «زهیر بن قین» را نگاه کنید که همسرش باعث نجاتش می‌شود. خانواده سیدالشهدا (ع) و عطوفت حضرت با دخترانشان را نگاه کنید. مقاومت دختران و خواهرانشان را در این مسیر نگاه کنید. جملات، خطبه‌ها و سخنانشان را ببینید و عاطفه‌ای که امام حسین (ع) نسبت به فرزندانش، نسبت به بچه‌های برادرشان، نسبت به قاسم بن الحسن (ع) و علی اکبر (ع).

این عاطفه می‌تواند از نظر اجتماعی برای ما درس‌آموز باشد و باعث رشد و تعالی‌مان شود. این هم یک بُعد است و همانطور که گفتم عاشورا یک مدرسه است و می‌شود ترکیبی از درس‌ها را از عاشورا گرفت. همچنین می‌توانیم بحث‌های اخلاقی که مورد نیاز جامعه امروز است را هم از عاشورا بگیریم. مباحث روز و مباحث سیاسی و حماسی عاشورا هم که جای خود دارد که می‌توانیم در کنار معرفت و شناخت نسبت به ابعاد دیگر عاشورا از سیره مبارزاتی معصومین (ع) هم درس بگیریم.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها