به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، در تاریخ دو قرن اخیر ایران حوادث پرشماری روی داد که در حکم ریختن بذری شد که بعدها سبب بوجود آمدن درخت تناور انقلاب اسلامی شد.
این درست است که نهضت جهانی امام خمینی (ع) و نوع حکومتی که ایشان طراحی و ایجاد کردند جز در دوره حیات پر برکت پیامبر و خلافت کوتاه امیرالمومنین سابقه نداشت، اما نمیتوان نقش پررنگ مراجع بزرگی چون میرزای شیرازی و عالمانی چون شیخ فضلالله نوری، سید حسن مدرس و ... را در تربیت شیعیان و زمینهسازی برای حکومت اسلامی نادیده گرفت.
نوع اندیشه این عالمان و برخورد قاطع آنها با تفکر سکولار و مبارزه با تفکر جدایی دین از سیاست را باید زمینهسازی برای تشکیل حکومت اسلامی دانست. مردم عصر ناصری نیز با همه محرومیتها و محدودیتهایی که داشتند با تبعیت از امر مرجعیت بزرگ شیعه میرزای شیرازی توانستند سیاست استعماری انگلیس را با شکست و شاه مخذول ناصری را به ذلت بکشانند.
کتاب «تحریم تنباکو و مشروطیت: پیامدها و عبرتها» که به قلم «غلامعلی عباسی فردویی» به نگارش درآمده است به زوایای پنهان این واقعه پرداخته است که قسمت سوم آن را در ادامه میخوانید:
تحریم تنباکو
«یکی از وقایع مهم تاریخ ایران در اواخر سلطنت ناصرالدینشاه بدون شک تشکیل «هیئت شاهنشاهی دخانیات ایران» در لندن و تحصیل حق انحصاری «مینوپل» توتون و تنباکوی این مملکت توسط هیئت مزبور و تأسیس اداره «رژی» در تهران است که قیام ایرانیان با رهبری مرجعیت شیعه و فتوای زعیم رشید میرزا حسن شیرازی بنیان آن را ویران ساخت و از آن کمابیش نتایج نیک و بدی در احوال مردم کشور ما ناشی گردیده است.
حکم تحریم توتون و تنباکو که از طرف مرحوم رئیسالمسلمین حاج میرزا محمدحسن شیرازی از سامرا صادر و در تهران توسط میرزا محمدحسن آشتیانی اجرا گردید از دو منظر قابل دقت و ارزیابی است: یکی آنکه مردم تا چه پایه مطیع اوامر و احکام علمای دینی خود بوده و ایشان تا چه حد در مردم صاحب نفوذ کلمه و قدرت معنوی محسوب میشوند که این رخداد چون میدان مانوری فروغ این نفوذ را آشکار ساخت و موجی که از حکم برخاست در سراسر کشور طنین افکند.
دوم: آنکه قیام ملت و پیروزی مردم که در راه القای امتیاز دخانیات نصیب مردم و علما شد، این افق را روشن ساخت که با مقاومت و قیام و پافشاری بهخوبی میتوان از اعمال خودسرانه دستگاه استبداد جلوگیری نمود.
واقعه دادن امتیاز توتون و تنباکو به انگلیس و تحریم آن از طرف علمای روحانی و در پی آن شورش مردم ایران را باید طلیعه بیداری مردم ایران برای به دست آوردن حقوق خود بر ضد بیگانگان و خودکامگی و استبداد پادشاهان ایران دانست.
بههرروی رخداد فرمان تنباکو و توتون لازمه سفر سوم ناصرالدینشاه به اروپاست. شاه در ماه شعبان 1306 هجری قمری برای سومین بار عزم سفر اروپا کرد. در مدت اقامت ناصرالدینشاه در انگلستان به او پیشنهادهایی شد که ازجمله امتیاز توتون و تنباکوی ایران بود. اجرای این پیشنهاد را به عهده یکی از مهمانداران تیم همراه شاه به نام «ماژور جرالد تالبوت» از مشاورین و نزدیکان «لردسالیز بوری» نخستوزیر انگلیس که مردی شیرینسخن و زیرک بود واگذار کرد.
ظاهراً مذاکره درباره واگذاری انحصار توتون و تنباکوی ایران به انگلیس در شهر «براتین» آغاز شد. زیرا هنگامیکه ناصرالدینشاه در نقاط مختلف انگلستان گردش میکرد، اعتمادالسلطنه با «ماژور تالبوت» مدت یک هفته در این شهر اقامت کرد و تالبوت در این مدت درباره توتون و تنباکوی ایران و چگونگی انحصار آن در این کشور از اعتمادالسلطنه تحقیقاتی کرد و اعتمادالسلطنه هم چون در این موضوع مطالعاتی داشت مجموعه اطلاعات خود را صاف و پوستکنده در دسترس او گذارد. و مستر تالبوت با آگاهی تمام با امینالسلطان و دیگران وارد مذاکره شد.
انگلیسیها هم به ایران آمده و مانند دولتی که ایران را فتح کرده است به تمام بلاد مأمور فرستادند. در هر بلدی سوار گرفتند که اجرای احکام آنها را نماید و سوارها را با پول کافی و اسلحه جدید مسلح کردند. بنابراین انگلیسیها با زحمات و صرف پول زیادی بهمنظور خود رسیدند و بهطوریکه در آنوقت شهرت داشت کمپانی رژی در حدود چهارصد هزار تومان به امینالسلطان و کامرانمیرزا نایبالسلطنه و سایر درباریان رشوه داد. بدون تردید، شاه با امضای این سند ورقی سیاه به کارنامه خود افزود و کتابنامه سلطنت در این کشور سیاهتر شد. استقلال کشور به خطر افتاد و رعیت ایران مزدور اجنبی و بیگانه شد و داغ ننگی بر پیشانی این کشور نمایان شد.
امضای قرارداد تنباکو
سرانجام قراردادی ننگین با پانزده فصل، که هر فصل آن سند رسوایی برای ناصرالدینشاه بود، به این شرح تنظیم شد:
فصل اول: صاحبان امتیازنامه متعهد میشوند که در سال مبلغ پانزده هزار لیره انگلیسی به خزانه دولت علیه بپردازند، اعم از آنکه از امتیازی که با ایشان داده شده است نفعی ببرند یا ضرر، و این مبلغ را کمپانی دخانیات در آخر هر شش ماه مقسطا خواهد پرداخت.
فصل دوم: صاحبان امتیازنامه، محض تعیین مقدار تنباکو و توتون که در ایران عمل میآید حق دارند که از زارعین آنها اطلاعات لازمه بخواهند و دولت اعلیحضرت شاهنشاهی به حکام ولایات امر و مقرر خواهند فرمود که آنها به جهت حصول این اطلاعات از زارعین توتون و تنباکو، اسباب تسهیل فراهم آورند. و بهجز صاحبان امتیازنامه، احدی حق نداشته و نخواهد داشت که به جهت خریدوفروش توتون و تنباکو و سیگارت و سیگار و انفیه و مثله، اجازه کتبی به احدی بدهد. اشخاصی که الحال توتون و تنباکو را خردهفروشی میکنند میتوانند به این تجارت مداومت نمایند، ولی شرایط بر این است که از کمپانی دخانیات در این باب اجازه حاصل نمایند.
فصل سوم: ازآنچه عاید کمپانی میشود مخارجی که بهتوسط کمپانی شده بهعلاوه پنج درصد کسر میشود و پس از وضع مخارج و پنج درصد هر چه باقی ماند و عاید خالص میشود سهربع آنهم راجع به کمپانی خواهد بود، و یک ربعش باید به خزانه دولت پرداخته شود و محض این فقره دولت علیه ایران حق دارد که رسیدگی به امور حسابیه کمپانی نموده، تدقیقات لازمه را به عمل بیاورد.
فصل چهارم: جمیع اسباب و آلات لازمه به دخانیات که صاحبان امتیازنامه به ایران میآورند از جمیع رسوم گمرکی و هرگونه مالیات معاف خواهند بود.
فصل پنجم: حملونقل توتون و تنباکو به ایران ممنوع است، مگر درصورتیکه صاحبان این امتیازنامه اجازه بدهند. ولی مسافرین میتوانند مقداری از توتون و تنباکو به جهت استهلاک لازمه شخصی خودشان همراه داشته باشند.
فصل ششم: صاحبان امتیاز متعهد میشوند که تمامی مقدار توتون و تنباکو که در ایران حاصل میشود و قابل استهلاک باشد نقداً ابتیاع نمایند، اما در باب قیمت آنها باید مابین صاحبان امتیازنامه و زارع موافقت و رضای طرفین ملحوظ شود و در ظهور اختلاف در قیمت از طرفین یک نفر حکم انتخاب گردیده هر قیمتی که آن حکم معین نماید باید طرفین آن قیمت را قبول کنند.
فصل هفتم: دولت علیه ایران تعهد میفرمایند که بر رسوم گمرک و سایر عوارضی که تاکنون از توتون و تنباکو و سیگار و سیگارت و انفیه گرفته میشد از روز امضای این امتیازنامه تا پنجاه سال بههیچوجه نیفزایند و صاحبان امتیازنامه هم متقبلند که آنچه را که دولت علیه ایران تا به حال از دخانیات مالیات و رسومات میگرفت به دولت علیه ایران بپردازد.
فصل هشتم: کسانی که از شرایط حالیه تخطی نمایند گرفتار کیفر سخت خواهند شد و هر کس که معلوم شد بدون اجازه کمپانی توتون و تنباکو و سایر دخانیات فروخته است مورد تنبیه سخت خواهد گردید و جریمه خواهد شد. دولت علیه ایران وعده میدهند که به صاحبان امتیازنامه در جمیع کارهای متعلقه به دخانیات کمک و تقویت فرمایند و کمپانی نیز از طرف خود وعده میدهد که از شرایط این امتیازنامه بههیچوجه تخطی و تجاوز ننمایند.
فصل نهم: صاحبان امتیازنامه مختار خواهند بود که تمام حقوق و امتیازی را که به ایشان مرحمت شده است با تعهدات و غیره خود به هر کس که بخواهند واگذار نمایند، مشروط بر اینکه قبل از وقت در این باب به دولت علیه اطلاع بدهند.
فصل دهم: زراع توتون و تنباکو که متعهد میشوند که به نزدیکترین گماشته کمپانی از مقدار توتون و تنباکوی محصول خودشان بلادرنگ اطلاع بدهند تا اینکه به این واسطه صاحبان امتیازنامه بتوانند تعهد خود را که در فصل ششم مسطور است به انجام رسانده به مهلت جزیی ابتیاع نمایند.
فصل یازدهم: صاحبان امتیازنامه حق ندارند که در ایران زمینی تحصیل نمایند، مگر آنچه را که به جهت انبار و ملزومات کار لازم است.
فصل دوازدهم: زراع دخانیات ذیحق خواهند بود که از توتون و تنباکویی که به کمپانی میفروشند تنخواهی بهرسم مساعده و بیعانه دریافت نمایند و این فقره موافق قراری خواهد بود که با دولت علیه ایران بهاتفاق خواهند داد.
فصل سیزدهم: هرگاه از روزی که این امتیازنامه امضاشده است تا مدت یک سال، کمپانی دخانیات تشکیل نیافته باشد یا آنکه به کارهای راجعه خود شروع نکند، حکم این امتیازنامه از درجه اعتبار ساقط و باطل خواهد بود، مگر درصورتیکه عوایقی برای اقدام در کار روی دهد بهواسطه جنگ یا چیز دیگر از این قبیل.
فصل چهاردهم: درصورتیکه فیمابین دولت علیه ایران و صاحبان امتیازنامه اختلافی ظاهر شود فصل و ختم آن اختلاف به رأی یک نفر حکم که از سوی طرفین معین میشود رسانیده و او حکم خواهد نمود. ولی هرگاه در انتخاب حکم طرفین همعقیده نبوده و در این باب اختلاف رأی واقع شود باید یک نفر از سفرای دول اتازونی و آلمان و اتریش که در تهران اقامت دارند قطع گفتگو را بنمایند و هر چه او حکم کند طرفین باید قبول نمایند.
فصل پانزدهم: این امتیازنامه که نسختین است به امضای اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی موشح گردید و وزارت امور خارجه دولت علیه ایران آن را تصدیق نموده و مابین دولت علیه ایران و ماژور تالبوت مبادله شده است و مضمون فارسی آن محل اعتنا خواهد بود.
این سند ذلتبار به امضای شاه رسید و فرمان اجرای آن صادر شد. سندی که استقلال کشور را به سخره گرفته بود.
آغاز مخالفتها
وقتیکه از طرف شاه مجلسی منعقد گردید تا اولیای ملت و دولت در آن حاضرشده و پیرامون موضوع بحث کنند، مجلس در سرای نایبالسلطنه منعقد گردید.
بزرگ علمای اعلام دارالخلافه، جناب آقای آشتیانی، با جناب آقای سید علیاکبر تفرشی و جناب آقای شیخ فضلالله نوری و جناب آقای امامجمعه و جناب آقا سید محمدرضا و جناب آخوند ملا محمدتقی کاشانی در آن مجلس حاضر شدند و از سوی دولت نیز نایبالسلطنه و وزیر اعظم آقای امینالسلطان، و امینالسلطنه، و امینالدوله و مشیرالدوله و قوامالدوله و فخرالدوله، حاضر گردیدند و از جانب ناصرالدینشاه صورت فرمان امتیازنامه را به میان گذارده که برحسب امر شاه شما که علمای شریعت و اولیای ملتید صورت امتیازنامه را ملاحظه بفرمایید.
در خصوص قرارداد، هرگونه تعهد و شرطی که دولت بهموجب مواد این قرارداد برخلاف مقاصد شریعت ملتزم گردیده تغییر بدهید. آنگاه شروع به خواندن امتیازنامه کردند. کلمه آغازین که عنوان فرمان امتیازنامه بود کلمه «مینوپل» بود.
علما از معنی این کلمه پرسش نمودند. پاسخ دادند این کلمه لفظی است خارجی که به معنای انحصار است. مینوپل یعنی انحصار معامله تنباکو و توتون برای صاحب این امتیاز، آنگونه که معامله این اجناس حق مخصوص اوست و هیچکس بدون اذن و اجازه صاحبامتیاز حق معامله ندارد. صاحبان این اجناس جبراً باید جنس خود را به او بفروشند و به دیگری نمیتوانند بفروشند.
علما گفتند: «این التزام و جبر و انحصار خلاف احکام شریعت، و اصول مسلمه و حقوق حقّه ملت است اگر بنا بر اصلاح دارید، ابتدا این عنوان را تغییر دهید». دولتیان به کوشش افتادند تا بتوانند با چربزبانی و صورت سازی یک نحو کلاهشرعی بر سر این امتیاز بگذارند، ولی علما سخت ایستاده و گفتند: ما پیغمبران شرع و شریعت آور نیستیم تا بتوانیم حرامی را حلال کنیم و برعکس بلکه وظیفه ما علمای اسلام بیان حلال و حرام است. حکمی که در این خصوص مقرر گشته همان بود که بیان شد و سرانجام پایداری علما درهای هرگونه خوشرقصی را بر اولیای دولت بست.
آری قراردادی ذلتبار با لوازم خائنانهاش به امضای شاه رسید و این کشور را به ثمن بخس در اختیار کمپانی رژی قرار داد. قراردادی ننگین بار که طوق بردگی و اسارت را بر گردن این ملت نهاد. از طرف کمپانی مأمورینی گماشتند تا مفاد قرارداد اجرا گردد. اعلام کردند که هیچکس حق ندارد بیشازاندازه مصرف شخصی خود آنهم حداکثر بیست سیر توتون و تنباکو خریداری کند. برای متخلفین نیز مجازاتهای سختی مقرر گردید. چون هنوز آغاز کار بود و عدهای از مردم از این دستورها و مقررات آگاهی نداشتند و بعضی نیز به این مقررات توجهی نمیکردند.
مأمورین کمپانی که عده زیادی ایرانی را هم به مزدوری استخدام کرده بودند به مجازات متخلفین پرداختند و به مردم آسیب مالی و جانی فراوانی وارد کردند. در تهران علما به رهبری آیه الله میرزا حسن آشتیانی به پا خاستند و در سایر شهرها نیز مردم با رهبری روحانیت قیام کردند.»
انتهای پیام/ 161