به‌مناسبت شهادت امام صادق (ع)؛

شیوه مناظره‌های امام صادق (ع) نیازمند گفتمان‌سازی است

مناظره یکی از شیوه‌های احیای علوم و معارف نبوی است که امام صادق (ع) آن را به بهترین شیوه به انجام رساندند، شناخت شیوه‌های مناظره آن امام همام می‌تواند آسیب‌های گفتمان‌سازی امروز ما را مرتفع و آن را در جامعه علمی نهادینه کند.
کد خبر: ۴۰۱۳۷۶
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۲:۳۰ - 17June 2020

شناخت شیوه مناظرات امام صادق (ع) نیاز گفتمان سازی استبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، زندگی و سیره حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام ویژگی‌های بارزی دارد که در زندگی هیچ‌یک از ائمه دیده نشده است. ایشان در زمانه‌ای زیست می‌کردند که نه از خفقان دوره بنی‌امیه خبری بود و نه از سیاست‌ورزی‌ها و ظلم بنی‌عباس علیه سادات هاشمی بخصوص امامان معصوم علیهماالسلام.

زمانه‌ امام جعفرصادق علیه‌السلام با دوره چرخش قدرت از بنی‌امیه به بنی‌عباس تلاقی پیدا کرده بود. این دوره بهترین زمان برای احیای اسلام محمدی بود و نشان دادن چهره اسلام طاغوتی بود. به همین دلیل است که برخی از علما نقش آن امام معصوم را در زنده کردن احکام و علوم انسانی نقشی حیاتی و غیرقابل انکار می‌دانند و ایشان را رئیس مذهب شیعه می‌دانند. بسیاری نیز شیعه اثنی‌عشری را همان شیعه جعفری دانسته و سعی در تبیین خدمات آن حضرت دارند.

یکی از ویژگی‌های بارز امام جعفرصادق علیه‌السلام در کنار تدریس و تربیت شاگردان پرشمارشان، برگزاری جلسات مناظره با علمای فرق اسلامی و ادیان ابراهیمی است. این مناظرات که در تاریخ ثبت و صبط شده است می‌تواند الگویی برای گفتمان‌هایی باشد که امروزه به شدت به ان نیازمندیم. اما این نیاز به شرطی مرتفع خواهد شد که شیوه مناظرات امام صادق درک و شناخته شود.

کتاب «شیوه مناظرات انبیا و امام صادق «علیهم السلام» که توسط «فاطمه حسینی میرصفی» تالیف شده است شامل بررسی و تحلیل مناظرات امام ششم با بزرگان مذاهب و ادیان است که قسمتی از آن را در ادامه می‌خوانید:

مناظرات امام صادق علیه‌السلام

یکی از برترین وسایل تبلیغی هر گروهی در زمان امام صادق علیه‌السلام، تشکیل محافل علمی و مناظره میان جمعی از هواداران یک فکر خاص و دانشمندان یک مکتب بود تا سرانجام فردی که از پاسخ دادن به سؤال طرف مقابل عاجز می‌شود، در برابر گروهی از مردم به عجز استدلال خود اعتراف نموده و تسلیم طرف مقابل شود. این مناظرات ترکیبی از بحث‌های تفسیری، روایی، کلامی، و فلسفی بود که به شیوه برهان و جدل منطقی برگزار می‌شد.

امام صادق ضمن انجام مناظرات فراوان با منحرفان فکری و اعتقادی، اعم از مادیون و زنادقه، خوارج یا علمای معتزله و دیگر علمای اهل سنت، از شرایط زمان و مکان برگزاری این محافل برای تبلیغ رسالت الهی خویش سود می‌جستند. بسیاری از مناظرات خویش را در موسم حج و در مسجدالحرام، چند روز قبل از شروع مراسم رسمی حج تشکیل می‌دادند که این خود یکی از ظرافت‌های این رسالت مهم الهی است که مبلغ باید از زمان و مکان، بهترین استفاده را بنماید.

موسم حج، زمان جمع شدن دانشمندان فرق مختلف اسلامی و حتی غیر اسلامی در مکه بود و با یک مناظره که به شکست خصم منجر می‌شد، هزاران بیننده تحت تأثیر قرار می‌گرفت. از سوی دیگر در زمان برگزاری مراسم حج، امام و یاران ایشان از امنیت خاص زمان برگزاری مراسم و منطقه حرم برخوردار بودند که این امر به گستردگی کار ایشان کمک می‌کرد.

امام صادق علیه‌السلام در این راستا شاگردان و مبلغانی را تربیت کرده بود که گاهی مناظره را به آنها واگذار می‌نمود و خود به نظاره می‌پرداخت و یا آنکه آنها بدون حضور امام به مناظره با مخالفان می‌پرداختند.

ازجمله این‌گونه مناظرات، مناظره امام صادق با دانشمند شامی بود که در این مناظره امام صادق آن دانشمند شامی را با چند تن از شاگردان خویش به بحث دعوت نمود و در هر مرحله از مذاکره مرد شامی با یکی از شاگردان امام که در این جلسه علمی حضور داشتند، بحث می‌کرد.

شاگردان امام در این بحث حمران بن اعین، قیس الماصر، هشام بن سالم، محمد بن نعمان الاحول، و هشام بن حکم بودند. در پایان این مناظره، دانشمند شامی که در ابتدا فقط کتاب و سنت رسول خدا را حجت می دانست، به حقانیت ائمه اطهار علیهم‌السلام، ضرورت وجود امام، و امامت حضرت صادق ایمان آورد.

مناظرات و پاسخ‌گویی به شبهات

در قرن اول و دوم هجری به سبب فتوحات مختلف مسلمانان، شبهات و افکار منحرف سرزمین‌هایی که مسلمانان فتح کرده بودند در میان مسلمانان گسترش یافت. زنادقه ظهور کردند، تصوف و جبر و تفویض و قیاس نیز فعالیت خود را آغاز نمودند، و اصحاب تشبیه و تعلیل و... نیز فعالیت می‌کردند.

امام صادق علیه‌السلام و شاگردانش نقش کارسازی در این‌گونه مواجهات فکری داشتند. به‌طوری‌که جنبش فکری در عصر امام صادق پدیده‌ای از گفت‌وگو و مناظرات را در رد شبهات منحرفان و اصحاب نظریات غلط به وجود آورد.

امام صادق مناظرات دقیقی با اهل اعتزال که در آن عصر به‌عنوان یک خط فکری جداگانه در مقابل دیگر مکاتب شکل‌گرفته بود داشتند. ایشان با منکران خط امامت بعد از نبی نیز گفت‌وگوهایی داشتند.

ازجمله از یونس بن یعقوب روایت‌شده که گفت: با ابوعبدالله بودم که مردی از اهل شام وارد شد و گفت من مردی صاحب‌کلام و فقه هستم و برای مناظره با یاران و اصحابت آمده‌ام.

حضرت از او پرسید: سخن تو از کلام رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم است، یا از جانب خودت؟ وی گفت: بخشی از آن از کلام رسول خدا و بخش دیگر از خودم می‌باشد.

حضرت فرمودند: پس تو در این صورت شریک رسول خدا هستی؟ وی گفت: خیر. فرمود: پس وحی را از جانب خداوند شنیده‌ای؟ گفت: خیر. فرمود: پس اطاعت تو همان‌طور که اطاعت رسول‌الله واجب است، واجب می‌باشد؟ گفت: خیر.

یونس بن یعقوب می‌گوید: در این هنگام، حضرت رو به من کرد و فرمود: ای یونس، او قبل از این‌که سخن بگوید، دشمن خودش می‌باشد. سپس فرمود: ای یونس، اگر علم کلام را به‌خوبی می‌دانی، با او سخن بگو.

همه این مناظرات در کنار مناظرات عمیق و دقیق شاگردان آن حضرت که از دریای علم امام بهره گرفته بودند، اثر مهمی در تزلزل فکری مخالفین و اشاعه‌ی تفکر شیعی داشت. «هشام بن حکم» و «مؤمن الطاق» دو تن از برجسته‌ترین متکلمان شیعی بودند که هیچ‌کس در مناظره با این دو توان ادامه بحث را نداشت.

مناظرات امام صادق در منابع روایی در متون اسلامی و کتب روایی، مناظرات از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند که عمدتاً تحت عنوان احتجاجات جمع‌آوری شده‌اند. احتجاجات امام صادق در آثاری ازجمله: معانی الاخبار، مناقب ابن شهر آشوب، کافی کلینی، الارشاد شیخ مفید، امالی شیخ طوسی، امالی شیخ صدوق، امالی سید مرتضی، توحید شیخ صدوق، خصال شیخ صدوق، الاختصاص شیخ مفید، الاحتجاج طبرسی و... را می‌توان نام برد و مرحوم مجلسی نیز بخشی از جلد دهم بحارالانوار را به احتجاجات و مناظرات امام صادق اختصاص داده است. آنچه مرحوم مجلسی از منابع مختلف جمع‌آوری کرده و در جلد دهم بحارالانوار آورده است، حدود 23 مناظره می‌باشد.

موضوعات مطرح شده در مناظرات با امام صادق علیه‌السلام

موضوعاتی که برای بحث در هر مناظره‌ای مطرح می‌شود، ازیک‌طرف نشان‌دهنده‌ی اهمیت و ارزش آن و از سوی دیگر حاکی از فضا و تفکرات حاکم بر محیط فرهنگی جامعه آن زمان است. این مسئله هنگامی آشکارتر می‌شود که مناظره بین متفکران و اندیشمندان برجسته و پرچم‌داران برگزیده یک تفکر صورت پذیرد. این دو مسئله در مناظرات امام صادق علیه‌السلام مشهود است. با توجه به بررسی‌های انجام شده در مناظرات امام صادق مسائلی که در بحث‌ها مطرح می‌شد مشتمل بر دو نوع گفتار می‌باشد:

1. مطالبی که حضرت امام جعفر صادق در مقام استدلال و اقناع طرف مقابل خود انتخاب کرده و مطرح می‌نمودند. به این صورت که حضرت با چند مقدمه مناسب، نتیجه مورد نظر را از بحث می‌گرفتند.

2. مطالب و موضوعاتی که در پاسخ به سؤالات فرد یا افراد مقابل بیان می‌کردند که در این صورت خود حضرت در طرح چنین مباحثی پیشگام نبودند، بلکه صرفاً در مقام پاسخ به سؤالات، مطالبی را بیان می‌فرمودند.

شیوه مناظرات امام صادق علیه‌السلام

امام جعفر صادق علیه‌السلام آموزگار بزرگ بشریت بود که با فضایل و سجایای بی‌مانند مظهر اعلای شرف و کمال انسانی به شمار می‌رفت. بر این وجود عظیم و شگرف بشری، در آشفته‌ترین اعصار تاریخ اسلامی و در هنگامه بحران‌ها، انقلاب‌های سیاسی، اختلاف‌ها، و آشفتگی‌های فکری و مذهبی وظیفه‌ای الهی محول بود و او در بحبوحه‌ی حوادث گوناگون و علیرغم مشکلات بی‌شمار، امر مقدسی را که بر عهده داشت، چنان

پیش برد که در آن، عقل و اندیشه در حیرت و شگفتی ماند. وی بر تاریخ حیات اجتماعی و علمی و معنوی اسلام، تأثیری جاودانه گذاشت و نفوذ تعلیمات وی در سراسر این شئون آشکار است.

افاضات فکری، علمی و اقتصادی وی، بر پایه احکام اسلام قرار دارد و مکتب او همان مکتبی است که شالوده‌اش به دست نبی اکرم صلی‌الله علیه و آلِ و سلم پی‌ریزی شد و امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در آن به آموزگاری پرداخت، لیکن وسعت آموزش‌های جعفر بن محمد علیه‌السلام و کوشش وی در پیراستن حقیقت اسلام ازآنچه به ناروا بر این آیین آسمانی بسته بودند، موجب شد که مکتب اصیل افکار و عقاید اسلامی، به نام بلند او موسوم گردد و طریقه حقه‌ای که شیعه امامیه، یعنی معتقدان و پیروان آن مکتب اصیل در پیش دارند، «طریقه جعفری» نامیده شود.

در عصری که از یک‌سو دروازه‌های قلمرو اسلامی بر روی دانش‌های گوناگون گشوده شده و از سوی دیگر جنجال مکتب داران عقاید و مذهب سازان مختلف بلند بود، مکتب تشیع با ارشادات و رهنمونی‌های «امام جعفر صادق» موجودیت و اعتباری بی‌مانند یافت.

رتبه‌ی علمی، مقام زهد و پارسایی، بزرگی، وقار و مکارم اخلاق این پیشوای راستین در میان هم‌عصرانش زبانزد خاص و عام بود و چنان‌که گفته شد، پیوستگی به مکتب فضیلت وی تا آنجا مایه‌ی مباهات و افتخار به شمار می‌رفت که جمعی از بانیان مذاهب و صاحبان مکاتب دیگر نیز اعتبار خویش را به‌حساب شاگردی و نقل حدیث از او می‌نهادند.

امام صادق، جعفر بن محمد علیه‌السلام در هنگام بحث و استدلال، به مدعی مجال اقامه برهان و اثبات حجت می‌داد و در این میان هرچند سخنان باطل و ناستوده می‌شنید، خشمگین نمی‌شد و کلام مدعی را قطع نمی‌کرد، بلکه پس از پایان گفتار وی، لب به سخن می‌گشود و در رد گفتار او به استدلال می‌پرداخت و وی را به حجت خویش ملزم می‌کرد.

امام صادق علیه‌السلام نیز به دلیل توسعه دولت اسلامی به‌ویژه در علوم طبیعی، توحید را از همین راه به مردم تعلیم نمود بنابراین سبک دعوت به توحید در مکتب امام جعفر صادق همان روش تعلیم قرآن است که اکثریت آن را درک می‌نمایند.

امام صادق در تعلیمات توحیدی خود فرمودند: اگر مردم اهمیت و ارزش خداشناسی را می‌شناختند، چشم از آثار او برنمی‌داشتند. اگر مردم فضیلت توحید را درمی‌یافتند، از این زندگی دنیا

چشم می‌پوشیدند و دنیا با تمام متاع خود در نظر آنها کوچک می‌نمود، آن‌قدر که برای آن قدمی برنمی‌داشتند و تمام نعمت‌های دنیا را با یک‌لحظه معرفت خدا مقابله نمی‌کردند، و هرگاه به آثار الهی و آیات حق در این دنیا می‌نگریستند لذتی می‌بردند که در هیچ مرتبه‌ای وجود نداشت مگر در روضات بهشت؛ آن‌هم با اولیای خدا.

امام صادق علیه‌السلام در ادامه چنین می‌فرمایند:

ان معرفه الله عزوجل أنس من کل وحشه و صاحب من کل وحده و نور من کل ظلمه و قوه من کل ضعف و شفاء من کل سقم.

معرفت خدا و شناختن او، جل و علا، انیس هر وحشتی، دوست و همنشین هر تنهایی، و نور هر ظلمت و تاریکی، قوت و نیروی هر ضعف و ناتوانی، و شفای هرگونه مرض است.

امام صادق علیه‌السلام در تعلیماتش به مفضل بن عمر در حضور زنادقه، از راه شناخت، آگاهی، تفکر، و تدبر در نباتات، جمادات، حیوانات، و انسان و علم به تکامل وی و آثار نفسانی او، با توجه به این‌که این‌همه آثار را نمی‌توان بدون مؤثر و این نظم را بدون مدبر و حکیم خالق دانا شناخت، توحید را تعلیم می‌نماید.

امام در پاسخ به ابن ابی العوجاء که گفت خداوند غائب است، فرمود:

کیف یکون یا ویلک غائبا من هو مع خلقه شاهد والیهم أقرب من حبل الورید، یسمع کلامهم و یعلم أسرارهم لا یخلو منه مکان و لا یشغل به مکان و لا یکون الی مکان أقرب من مکان تشهد له بذلک آثاره و تدل علیه أفعاله والذی بعثه بالآیات المحکمه و البراهین الواضحه محمد رسول‌الله الذی جاءنا بهذه العباده فان تشککت فی شی ء من أمره فاسأل عنه أوضحه لک.

چگونه ممکن است خداوند خالق رازق عالم، غائب باشد؟ کیست که با مخلوق همراه است و شاهد حال آن‌هاست و به آنها از رگ گردنشان نزدیک‌تر است، اوست که اصوات و الحان خلق را می‌شنود و پاسخ می‌دهد و اسرار آنها را می‌داند، اوست که هیچ مکانی خالی از وجود او نیست و هیچ مکانی شاغل وجود او نیست و به‌جایی نزدیک‌تر از جایی نیست، تمام آثار و آیات الهی شاهد وجود او و نماینده قدرت اوست. به‌حق آن‌کس که محمد را برگزید و مبعوث کرد، آیات محکمی به او داد و با براهین روشنی به رسالت فرستاد و ما را به این عبادت و ستایش رهبری کرد، هیچ جای تردید و شکی نیست. اگر تو بازهم در شکی بپرس تا توضیح بیشتری بدهم.

[بنیاد مکتب جعفری بر پایه توحید، ایمان به مبدأ و معاد و مبانی علمی بود. لذا استدلال‌ها و براهین عقلی بسیاری را به کاربرد و برای احتجاج در مورد مبانی توحید از طب و نجوم و... که پایه‌های خداشناسی است، سخن به میان کشید. درباره بسیاری از آیات قرآن کریم نیز تفسیرهایی را بیان نمودند. با توجه به این‌که از سرچشمه وحی و الهام سیراب می‌شد و ارشاد و هدایت افراد بشر را به عهده داشت، آیات قرآن کریم را نیز تفسیر می‌نمود.

امام صادق علیه‌السلام در موارد بسیاری از مناظرات، از استدلال‌های عقلی استوار، برای آسیب‌پذیر کردن مشکوکات طرف مقابل استفاده می‌کردند. ایشان در ارائه استدلالات خود برای قانع کردن طرف مقابل، تدرّج داشتند. به این صورت که پس از مقدمه‌چینی، شخص را از مرحله‌ی انکار به مرحله شک آورده و حاصل آن چنین است که امام در موارد زیادی به مخاطب می‌فرماید: چرا شما بر آنچه ندیده‌اید، حکم صادر می‌کنید؟

طریق استدلال در مقابل یک فرد طبیعی، دلالت ذاتی مصنوعات و افعال الهی بر وجود آفریدگار می‌باشد؛ چراکه هر فعلی دلالت ذاتی بر فاعل و هر بنایی دلالت ذاتی بر بنا دارد. در مقابل همین منطق بود که ماتریالیست‌های سرسخت معاصر ائمه علیهم‌السلام، اظهار عجز می‌کردند و سر تسلیم فرود می‌آوردند.»

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار