درس‌های تاریخ برای سال جهش تولید/ ضرورت بازخوانی تاریخی مفاهیم «تولید» و «صنعت»

ایران پس از دوران صفویه آرام آرام از تحولات جهانی علم عقب افتاد و به تبع ساختارهای تولید در ایران نیز آسیب دید. برای بحث در مورد معضلات تولید باید به بازخوانی دوران قاجار بپردازیم.
کد خبر: ۴۰۵۹۸۳
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۰ - 15July 2020

درس‌های تاریخ برای سال جهش تولید/ ضرورت بازخوانی تاریخی مفاهیم «تولید» و «صنعت»به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، مفهوم «تولید» در ساختار‌های سیاسی و اجتماعی ایرانیان در طول تاریخ چه پیش و چه پس از اسلام، پذیرفته و رایج بود و به تبع آن مفهوم «صنعت» نیز از جایگاهی تاریخی در کشور ما برخوردار است. ایرانیان از دیرباز مردمی تولید کننده بودند و همچنین از نخستین مردمانی هستند که به مفهوم «صنعت» توجه کرده‌اند. به هر حال ایران از نخستین تمدن‌های جهان است و تمدن و شهرنشینی با مفهوم صنعت ارتباط تنگاتنگی دارد.

تبار واژه تمدن یا Civilization واژه لاتینی civis است که به فارسی معنای شهرنشین بودن را می‌دهد. بسیاری از اندیشمندان حوزه جامعه‌شناسی اعتقاد دارند که یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تمدن وجود فنون و تکنیک‌های پیشرفته در بیشتر شئون جامعه از جمله کشاورزی، ساختمان سازی، پیشه‌ها و حرفه‌های مختلف و… است، چیزی که می‌توان از آن به صنعتی بودن یاد کرد.

از مهم‌ترین اسناد برای صنعتی بودن تمدن‌های گذشته، ردپای این واژه در متون فرهنگی آن تمدن است. در شاهنامه «هنر» نزد ایرانیان یاد شده و مراد حکیم فردوسی از این واژه همان جنگاوری است: «هنر نزد ایرانیان است و بس نگیرند شیر ژیان را به خس». بر این اساس مهم‌ترین وجه صنعتی در ایران کهن، داشتن فنون مختلف و تبحر در سلاح‌سازی است. بر اساس متن شاهنامه فردوسی نخستین صنعت‌ها به دوران جمشید شاه بازمی‌گردد و این پادشاه بود که صنعت ساخت سلاح را ایجاد کرد.

در طول تاریخ نیز ایرانیان به صنعت‌های گوناگونی، چون صنعت نساجی، ابریشم، صنعت فرش، صنعت ساختمان سازی، ساخت ظروف و… مشهور بودند. پیشه‌وران هر صنعت نیز در قرون مختلف با تأسیس صنف‌هایی خود را از دیگر صاحبان مشاغل و ارباب حِرَف جدا می‌کردند و برای خود رساله‌ها و مکتوباتی در اصول اخلاقی حرفه خود نیز داشتند. حتی جنبش‌های اجتماعی مهمی، چون نهضت «حروفیه» در ایران توسط صنعتگران و ارباب حرف شکل گرفت.

بر این اساس باید گفت که علم و صنعت از آغاز صرفاً ابزاری جدا و نامرتبط به سیستمی که همۀ شئون هستی انسانی را در برمی‌گیرند، نبوده است. انسان حتی پیش از تاریخ ابزار را می‌شناسد و بنیاد صنعت در آن لحظه‌ای است که ابزارسازی آغاز می‌شود. کامپیوتر و سفینه‌های فوق پیشرفته فضایی ادامۀ همان دستی هستند که نخستین بار تکه چوبی را همچون دست افزار به کار برد.

سیاوش جمادی، متفکر برجسته این دهه‌های ایران اعتقاد دارد که ابزارسازی نه در یونان آغاز شده و نه ویژه یک قوم و نژاد خاص بوده است. یونانی‌ها شاید نخستین بار کوشیدند به این توانش ابزارسازی خودآگاهی پیدا کرده و به رابطه آن با یک کل اندیشه کنند؛ وگرنه علم و حتی صنعت به تنهایی و به عنوان ابزار سودمند خاص یونان و یونانیان نیست. به استناد آثار جورج سارتن یا جان گریبین یا دیگر مورخان تاریخ علم معلوم می‌شود که مثلاً حتی پیش از راجر بیکن زکریای رازی هم در خردانگاری مستقل و هم در علوم تجربی پیشاهنگ بوده است یا در جریان نهضت ترجمه و پس از آن در نجوم، مکانیک، جغرافیا، جبر، هندسه، طب تجربی، شیمی، و برخی از دیگر علوم چهره‌هایی، چون جاحظ، فارابی، ابن‌سینا، ابوریحان، خیام نیشابوری، خوارزمی و دانشمندان دیگری از متن فرهنگ ایران برآمده‌اند.

حتی درباره دوران پیش از اسلام در ایران هم مشکل توان گفت که علم و صنعت بدوی و فاقد خودآگاهی بوده است. یک امپراطوری قدرتمند که گستره فتوحاتش در زمان خسرو پرویز از دوران هخامنشیان نیز بیشتر شده بود با آن جامعه پیچیده و شهر‌های آباد و جنگ‌های کمابیش دائمی با امپراطوری روم و نیز استلزامات اداره ایرانشهر بزرگ از جمله سیستم دیوانی و اخذ مالیات، تولید انواع جنگ افزار، مبادلات بازرگانی، کارگاه‌های سلطنتی تولید ظروف و بلور و آلات موسیقی، صنعت کشتی سازی و کانال‌کشی آب، تولید فرش، فن کتابت و نامه نگاری و ترجمه و مانند این‌ها نمی‌تواند در علم و صنعت با سنجه‌ها و استانده‌های زمان خود عقب مانده تصور شود. دانشگاه جندی شاپور چنانکه مورخان روایت کرده‌اند نه فقط یکی از آکادمی‌های بزرگ پزشکی در زمان خود، بلکه همچنین مرکزی بوده است برای ترجمه آثار ادبی و حکمی از دیگر زبان‌ها از جمله سریانی، سنسکریت و یونانی.

بر این اساس داشتن علم و صنعت خودآگاه از ویژگی‌های جامعه ایرانی در طول تاریخ است و بر همین اساس هم نظام تولید در ایران، پیشرفته بود. ایرانیان در طول تاریخ تا ابتدای دوران قاجار، ملتی تولیدگر بوده و بجز تولید مایحتاج ضروری خود، به تولید کالا‌های استراتژیک برای جهانیان نیز اقدام می‌کردند. فی المثل در دوره‌هایی از تاریخ ابریشم ایران میان جهانیان طرفدار داشت و ایران از این طریق صاحب قدرتی سیاسی نیز شده بود.

تولید صنعتی در ایران شبه مدرن

اما ایران پس از دوران صفویه آرام آرام از تحولات جهانی علم عقب افتاد و به تبع ساختار‌های تولید در ایران نیز آسیب دید. غرب نیز پس از رنسانس به یک جهش در عرصه علم رسید و توانست خود را در جاده صنعت بیندازد. صنعتی شدن دستاورد‌های مهمی در عرصه‌های گوناگون برای آن‌ها داشت. غربی‌ها توانستند بر این مبنا به تولید انبوه برسند. همچنین آن‌ها توانستند با ابداع وسایل نوین که حمل و نقل را سریع و آسان می‌کرد، تولیدات خود را به سراسر جهان عرضه کرده و ثروت پایدار ایجاد کنند.

جهش علمی، صنعتی شدن و ثروت پایدار، غربی‌ها را به سمت ابداع و توسعه جنگ افزار‌ها و سلاح‌های کشتارجمعی رهنمون کرد و به همین دلیل خوی استکباری آن‌ها که پس از شکست در جنگ‌های صلیبی فروخفته بود، دوباره بیدار شد. نیاز به ماده خام و همچنین بازار‌های بیشتر برای فروش، آن‌ها را به سمت استثمار کشور‌هایی – از جمله ایران – کشاند که از قافله علوم جدید جا مانده بودند.

اقتصاد ایران در دوران قاجار کشاورزی و شبه فئودالی بود. این نظام تولیدی بومی و درونی که از قافله علم عقب افتاده بود، از اواسط دوران ناصرالدین شاهی دچار تغییر شد. ورود تجار روس و انگلیس، استقرار کمپانی هند شرقی و استفاده از موقعیت‌های جدید بین‌المللی شکل نوینی از اقتصاد سیاسی در ایران را شکل داد. این هنگام ایرانیان زیادی توانایی مسافرت و دیدن غرب را پیدا کردند و در نتیجه از تغییرات بین‌المللی آگاه شدند و این آگاهی را به داخل منتقل کردند؛ بنابراین نیاز به بازنگری و بازبینی ساختار اقتصادی پیش آمد و اساساً انقلاب مشروطه نیز به این دلیل رخ داد که اقتصاد دوران قاجار نمی‌توانست پاسخگوی مطالبات اجتماعی باشد.

ساختار و مناسبات جامعه ایران با انقلاب مشروطه تغییرات مهمی پیدا کرد. در دوران پس از مشروطه هم کمپانی‌های بزرگ وارد ایران شدند. این جریان در ادامه به دوره رضا خان پهلوی می‌رسد. در دوره زمامداری پهلوی اول کارخانجات نوین وارد ایران شده و مصنوعات جدیدی تولید می‌شوند که در نظام تولید پیش از آن سابقه نداشتند. اما تولید در این دوران یک تفاوت عمده با دوره‌های پیشین دارد و آن هم در بومی نبودن ابزار‌ها و افزارهاست. این بومی نبودن باعث شد تا نظام تولید صرفاً بر پایه مونتاژ و کپی از روی دست مصنوعات غربی شکل بگیرد. شاید بتوان گفت که به نظر خودآگاهی از صنعت از این دوران وجود نداشته است. هرچند که اندیشمندان مختلف سعی کردند تا با ورود به این عرصه نظری راه را برای رسیدن به این خودآگاهی باز کنند که این خود بحث مفصلی است و در این مجال اندک نمی‌گنجد.

ضرورت بازخوانی تاریخی مفاهیم «تولید» و «صنعت»

رهبر معظم انقلاب سال ۱۳۹۹ را به نام سال «جهش تولید» نامگذاری کرده‌اند. توجه به مقوله تولید و رهایی از اقتصاد صرفاً نفتی دغدغه مهم معظم له از آغاز دوران رهبری‌شان بوده است. ایشان این تفکر را مدام به دولت‌های مختلف ایران منتقل کرده‌اند. این دغدغه قطعاً از نگرانی ایشان نسبت به «مساله» و ساختار نظام تولید در ایران ناشی می‌شود.

اینکه چرا اکنون نظام تولید در ایران صنعتی به معنای کامل کلمه نیست و ما از این رهگذر توانایی رسیدن به ثروت پایدار را نداریم، شاید به نخستین مواجهات ما با مدرنیته نیز باز گردد و به همین دلیل نیز ضرورت بازخوانی تاریخی این مفاهیم در ایران را داریم. ریشه بسیاری از مشکلات ما در زمینه‌های علوم انسانی، اقتصاد و صنعت به دوران قاجار باز می‌گردد. هرچند که در آن دوران وطنپرستانی مانند امیرکبیر، حاج محمدحسن امین الضرب و… فعالیت‌هایی برای صنعتی شدن ایران و جهش تولید انجام دادند، اما استبداد دستگاه حاکم و عدم تعصب شاه و دیگر دولتمردان به مفهوم «وطن» و سازوکار‌های اعتلای آن، حاصل این فعالیت‌ها را بدل به «هیچ» کرد و بر همین مبنا نیز ورود صنعت به ایران به درستی ریل گذاری نشد.

منبع: مهر

انتهای پیام/ 341

نظر شما
پربیننده ها