گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- محمد امیدبخش؛ تجربه زندگی جمعی به انسان میآموزد که برای رشد در هر جایگاه اجتماعی نیاز به الگو[1] و نمونه مطلوب وجود دارد[2]؛ چه کسی میتواند انکار کند که در دوران کودکی برای دستیابی به مقبولیت از رفتار و اندیشه والدین خود تقلید نمیکرده است؟! یا در دوران مدرسه از معلم و مربیان الگوی فکری و رفتاری نمیگرفته است؟!
البته ارتباط فرهنگ و سبک زندگی مطلوب با گزینش الگو را نمیتوان نادیده گرفت! اگر در گذشته وسعت دید و فکر یک نوجوان به حدی بود که شیوه زندگی معلم خود را مطلوب میدید و او را الگو زندگی قرار میداد، امروزه با گسترش دید و «تجربه مجازی» برای نوجوانان و حتی کودکان در سنین پایین، فرهنگ غالب و مطلوب حاکم بر ذهن آنها، دچار تغییر شده است. این موضوع در «رسانههای تعاملی» که ارزشگذاری خاص خود را در زیست مجازی را ایجاد کردهاند و میان کاربران رتبهبندی قائل شدهاند [3] بیشتر قابل درک است؛ چرا که نوجوان و جوانی که کاربر فضای مجازی شده است خود را میان پرطرفدارترین کاربرانی (سلبریتیها) میبیند که برای رسیدن به شهرت و محبوبیت آنها باید مطابق با روش آنها در زیست مجازی رفتار کند. از طرفی مدت زمان قابل توجهی که نوجوانان و جوانان در فضای مجازی و در بستر رسانههای تعاملی میگذرانند بر اثرگذاری این موضوع بر ابعاد دیگر زندگیشان میافزاید!
همه میدانیم که فرهنگ حاکم بر زندگی و اندیشه سلبریتیها و اینفلوئنسرها در فضای مجازی همان فرهنگ حاکم جهانی یعنی فرهنگ غربی است. پس میتوان پیشبینی کرد که جوانی که در ارتباط حداکثری با رسانههای تعاملی به خصوص اینستاگرام است، در انتخاب الگوی زندگی و حرفه و شغل خود و همچنین سبک اندیشه و تفکرات خود به سمت الگوهای غربی و متضاد با فرهنگ بومی ایران میل پیدا کند!
اما جایگاه الگو و «انسان کامل» در بینش اسلامی چیست؟ نقش «امام» در شکلگیری شخصیت چیست؟ امام به معنای «پیشرو» و تعیینکننده مسیر برای «پیروان» و دنبال کنندگانِ مسیر از مؤثرترین عوامل سعادت و شقاوت انسان شناخته شده است و تبعیت از فردی که به هدایت نرسیده و خود صاحب عیبها و نقصهای ظاهری و باطنی مردود شمرده شده است.[4]
با توجه به اینکه معمولاً رفتار و اعمال و نیز اندیشه و نظام فکری شخص الگو و امام (پیشرو) توسط مقلدان مورد انتقاد قرار نمیگیرد و نوعی حس اطاعت میان مأموم و امام برقرار است، ضرورت کامل بودن و بیآلایش بودن امام مطرح میشود؛ الگو باید به دور از دورویی و دوگانگی اندیشه و عمل باشد که اگر اینطور باشد مأمومین دچار سرگشتگی و دودلی خواهند شد. امام باید از پستی نیات و مقاصد دور باشد و هدف متعالی و درخشانی را اراده کرده باشد که اگر مقاصد کوتاه و راه دراز را برگزیده باشد با قلب تمامیتخواه و سرشت جاودان انسان نخواهد ساخت و پیرو در میانه راه انگیزهاش را خواهد باخت! امام باید مؤثر و فعال و حادثهساز باشد نه مغلوب شرایط و منفعل که اگر اینطور باشد نیرویی را در انسان برای مبارزه با موانع و فائق آمدن بر شکستها برنمیانگیزد!
الگوهای مدرن اما دو دسته اند: گروهی از مدلها و نمونههای برتر انسانی، زاده خیالات بشری هستند و جز در افسانهها و توهمات جایی ندارند؛ چنانچه سینما و رسانه غرب سعی در ساخت این نوع از الگوهای خیالی دارد که البته نهایتا این شکل از الگوسازی برای نسل جوان به دلیل تضاد و ناهمگونی با سرشت و ذات واقعگرای بشر به سرمنزل مقصود نمیرسد! گروهی دیگر که اشخاص حقیقی در جهان ما هستند، دور از نقصان و عیب نیستند و اگرچه در بخشی از زندگی دنیایی-که ویژگی فرهنگ غربی است- موفق بودهاند در ابعاد دیگر زندگی ابدا نمیتوانند نمونه و الگو باشند!
با این اوصاف برای انسان کسی جز امام معصوم نمیتواند الگو و مبنای عمل و اندیشه باشد! اما این نکته را نباید فراموش کرد که معرفی امام و شناساندن امام به نسل نوجوان و جوان باید به گونهای باشد تا دغدغهها و نیازهای او را برطرف سازد وگرنه میان جذابیت و غفلتی که فضای رسانه بر ذهن بشر امروز حاکم کرده است و برتریها ناشناخته امام معصوم، جوان به سوی ضلالت زیبا و شناخته شده میرود.
البته در صورت طرح این اشکال که «لازم نیست الگوها در همه ابعاد زندگی برتر باشند» و «میتوان از الگوهای مختلف در ابعاد مختلف زندگی استفاده کرد» باید پاسخ داد که الگوهای برآمده از رسانههای تعاملی که غالبا متصل به فرهنگ و تمدن غرب هستند، هیچگاه نمیتوانند جوابگوی قلب و ذهن جامعه ایرانی-آن طور که هست- باشند!
بشرِ قرن بیست و یک، اگر بیل گیتس و ثروتمندترین مردان جهان را الگو قرار میدهد، یقیناً نمیتواند روح وسیع انسان را که تشنه ابدیت و مسیر رشد است، سیراب کند و فسردگی و ناامیدی مردمان امروز و گرایش به هیپیگری و لذتطلبی غافلانه ثابتکننده این موضوع است.
[1]. نقش نمونه (الگو)-role model: فردی که ما او را شاخص میانگاریم و میخواهیم رفتارش را تقلید کنیم.(جامعهشناسی بروس کوئن،ص 102)
[2]. دستور روایت «مَن مات و لم یعرِف امامَ زمانِه ماتَ میتةً جاهلیةً»(کافی،ج2،ص20) هم دلالت بر این دارد که هر فردی لاجرم در زندگی خود باید الگویی را انتخاب کند.
[3]. میزان دنبال کنندگان (فالورها) در اینستاگرام ملاکی برای طبقهبندی و ارزشگذاری میان کاربران است!
[4]. از امام صادق در سخن خداوند: «پس، آیا کسی که به سوی حقّ رهبری میکند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که راه نمییابد مگر آنکه هدایت شود؟ شما را چه شده، چگونه داوری میکنید؟». پس آن کس که به سوی حق هدایت میکند محمد و خاندان او ( بعدش هستند-و اما آن کس که هدایت نمیکند مگر آنکه هدایت شود- پس آن کسانی از قریش هستند که [با حق] مخالفت ورزیدند و غیر آنان اهلبیتشان بعد از آنها هستند.(تفسیرالقمی، ج 1، ص 312)
انتهای پیام/ 121