به گزارش خبرنگار دفاعپرس از آذربایجانشرقی، شهید «مهدی طوسی» در سال 1349 در خانوادهای مذهبی در شهرستان مراغه دیده به جهان گشود. وی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و آغاز دفاع مقدس رهسپار جبهههای حق علیه باطل شد و پس از چندی مجاهدت در راه اسلام، سرانجام در درگیری با دشمن در مناطق عملیاتی جنوب به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
بار پروردگارا، بارالها، از اینکه مرا آفریدی و در این زمان بسیار خوب به راه خود هدایت کردی سپاسگزارم. خدایا از اینکه درس شهادت مولایم حسین(ع) را به من ذلیل آموختی، سپاسگذارم.
حسین جانم بیا و سر مبارک شهیدان را بر بالین خود بگیر و دست مبارک خود را بر سرشان بکش. ای حــبابها و ای سپرها کنار روید که من با خدای خود پیمان بستهام ، پیمان دوستی ، پیمان محبت و نیکی، پیمان به عمل صالح و پیمان مبارزه با کفر و شرک، پیمان بسته ام که دیگر سر تسلیم به شیطان فرو نیاورم، پیمان بسته ام که تا آخرین قطره خونم راه شهیدان عزیزانم را ادامه دهم با اینکه لیاقت این کار را ندارم اما سعی خود را تا آخرین لحظه خواهم کرد.
خدایا کمک کن بر هراس روز قیامت و بیرون ببر از دنیا در حال سلامتی در دینم و در زمره بندگان شایستهات قرارم ده، خدایا تویی تکیهگاه من در هر سختی، تویی امید من در هر گرفتاری و پیشامدی، مولای من از گناهان من بگذر، چرا که به جزء تو از دیگران رو گردانم و دل از همه بریده و تنها به تو دل بسته ام امیدم را از قطع و به تو وصل کرده ام پس تویی عطا کننده هر نعمت وسر حد نهایی هر حاجتمندی.
پس تو را ستایش بسیار و تو راست منت فزون خدایا، خداوندا ببخش مرا خدایا ازآن زمانی که پا بین بین عرضه نهادم در گناه بودم . خدایا تو می دانی که امید من در زندگی ملایم حسین است پس چرا در راه حسین و برای حسین مرا نمیرانی(از اینکه عشق حسین را دل من نهادی سپاست می گویم.)
خدایا تو میدانی که در این راه قدم نگذاشتهام مگر برای رضای تو، تو به گوش من خواندی سرود مرانه زیستن را. پروردگارا تو شاهدی که فقط برای رضای تو به جبهه رفتم نه برای ریا که خود بهتر واقفی که من در همه عمرم از ریا بیزار بودم.
خدایا من با همه این گناهم باز امید به عفو تو دارم و امید به این دارم که رحمت و لطف تو این اجازه را به من خواهد داد تا من رو سیاه بتوانم با بار معصیت توبه به درگاه تو روی آورم.
اینجانب برای چندمین بار به دانشگاهی که درسش ایثار میباشد جایی که جرگه عشاق است دانشگاهی که آخرین و بالاترین معدلش شهادت میباشد شرکت کرده اما رفوزه و مشروط شدهام چون خداوند گلچین میکند و خوبان را میبرد و شهادت نصیب من نشد و اینک برای آخرین بار شرکت میکنم تا شاید با ریختن قطرات خونم درخت اسلام و انقلاب را آبیاری کنم.
آری من عاشقانه به سوی نور (جبهه) رفتم زیرا بــدن سیاهم طاقت سوختن را ندارد چرا که شیعه دل باخته سرور شهیدان حسین (ع) هستم که فرمود «به درستی که من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ملامت و سر افکندی نمی بینم».
وصیتی به برادران و خواهران:
سعی کنید تا جوان هستید تقوا پیشه کنید دنباله رو راه انبیاء و شهیدان باشید و هر عملی که انجام میدهید خالص برای خدا باشد تا علم را یاد بگیرید. برای خدا و خدمت به بندگان خدا به مسئله حجاب حساس باشید. برادران در حجاب مردانگی و خواهران در حجاب زنانگی چرا که حضرت امیر المومنین علی(ع) میفرمایند جمال و زیبایی انسان نه لباس نیست بلکه به تقوای ایمان و غلم همراه عمل است.
خواهرم سیاهی حجاب تو در هر زمان رنگین تر از سرخی خون من است و تا آخرین لحظهای از خط رهبری فاصله نگیرید که گمراه می شوید .
وصیتی به خانواده:
پدر و مادر و برادران و خواهرانم مخالفت کنید با کسانی که با امام عزیز و جنگ حق طلبانه و شهدا مخالفت میکنند و یقین داشته باشید آنهایی که مخالفت میکنند در واقع با قرآن و اسلام و خدا مخالفت میکنند.
سعی کنید مطیع و فرمانبر رهبر و امام عزیز باشید که در واقع مطیع فرمان امام عصر(عج) هستید و در آخر از شما و از همه کسانی که بر گردن من حقی دارند حلالیت خواسته و دعا کنید تا خدا از گناهانم بگذرد.
انتهای پیام/