به گزارش گروه بین الملل دفاعپرس به نقل از روزنامه لبنانی الاخبار، شاهزاده «ترکی الفیصل» رئیس سابق سرویس اطلاعات عربستان و سفیر سابق این کشور در لندن و واشنگتن در تاریخ ۷ ژوئیه ۲۰۱۴ در پیامی خطاب به حاضران در اجلاس موسوم به کنفرانس «اسرائیل برای صلح» در تلآویو نوشت: تصور کنید که من میتوانم مستقیما از ریاض سوار هواپیما شوم و مستقیماً به قدس بیایم، خدای من! چه لذتی دارد، من نه تنها از فلسطینیان بلکه از اسرائیلیهایی که با آنها دیدار میکنم خواهم خواست تا برای دیدار من به ریاض بیایند؛ جایی که آنها میتوانند در خانه پدران من گشت بزنند.
در واقع بحث روابط میان سعودیها با اشغالگران صهیونیست موضوع تازهای نیست و پیشینه آن به دهههای قبل برمی گردد. «دیوید بن گوریون» بنیانگذار رژیم جعلی صهیونیستی ضمن اهداف خود اعلام کرده بود که صلح تاریخی میان یهودیان و اعراب تنها به دست آل سعود ممکن میشود. در همین راستا پادشاهان عربستان نیز معتقد بودند که شرط وجود و ثبات آنها تقویت اعتماد مردم نیست، بلکه ایجاد اتحاد با رژیم صهیونیستی تحت نظارت آمریکاست.
حضور «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی در خاک عربستان و به ویژه شهر گردشگری «نئوم» و دیدار با «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی که گفته میشود یکشنبه گذشته انجام شد برای مدتی قبل از اینکه رسانههای غربی و آمریکایی از آن آگاه شوند به عنوان یک پرونده رسانهای برای رژیم صهیونیستی باقی خواهد ماند؛ چراکه در ابتدا رسانههای این رژیم خبر سفر نتانیاهو به عربستان را منتشر کردند.
به این ترتیب عادیسازی علنی روابط میان عربستان و رژیم اسرائیل با درز اخبار از رسانههای عبری آغاز شده و سپس با تایید آن از جانب یک مسئول صهیونیست که هنوز هویت خود را فاش نکرده اعتبار پیدا میکند و به دنبال آن در سراسر جهان منتشر و به واقعیتی غیرقابل انکار تبدیل میشود.
اما نکته قابل توجه درباره سفر نخست وزیر رژیم صهیونیستی و عربستان انتشار این خبر نیست؛ بلکه در واکنشها به آن است. این که آیا در سایه اخبار درزیافته از ماهها قبل درباره امضای قریب الوقوع توافق صلح میان ریاض و تلآویو و آماده سازی برای آن، اکنون با سفر نتانیاهو به عربستان این امر محقق میشود؟
سوال مهمی که در اینجا مطرح میشود آن است که آیا عجله عربستان سعودی برای عادی سازی با رژیم صهیونیستی در راستای محاسبات داخلی این کشور است؛ همانطور که نتانیاهو عادی سازی روابط با اعراب را به عنوان راهی برای نجات از بحرانهای داخلی رژیم صهیونیستی به شمار میآورد؟ اما پاسخ این سوال منفی است که علت عمده آن به موضع مردم شبه جزیره عربستان در برابر صهیونیستها باز میگردد. در واقع اکثریت قریب به اتفاق ملت عربستان به هیچ وجه حاضر نیستند صهیونیستها پایشان را به این کشور بگذارند.
بیشتر بخوانید
واکنشها به دیدار نتانیاهو-بنسلمان|سریال خیانت به اوج خود رسید
خودکشی سیاسی عربستان؛ ۴ عقوبت رابطه علنی با تلآویو برای ریاض
در اصل نقش ریاض در روند عادی سازی روابط کشورهای عربی یعنی امارات و بحرین و سودان با صهیونیستها و تلاش برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، جدا از تلاشهای سابق عربستان در این راستا از سال ۱۹۸۱ تاکنون نیست. از سال ۱۹۸۱ پادشاه وقت عربستان و ولیعهد وقت این کشور حضور بیشتری در گفتگوهای صلح میان اعراب و صهیونیستها پیدا کردند. طرح ابتکاری صلح اعراب که تحت عنوان ابتکار عمل سعودی شناخته میشود نیز در سال ۲۰۰۲ طرح شد و در دیگر نشست سالیانه اتحادیه عرب در سال ۲۰۰۷ تکرار شد.
طرح ابتکاری سعودی خواستار عادی شدن روابط بین اعراب و اسرائیل بود و در ازای آن خواستار عقب نشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی بود.
از آن زمان بین دو رژیم منافع مشترکی شکل گرفت و در نتیجه استراتژیهای مشترکی میان مقامات اسرائیلی در ارتش و اطلاعات ایجاد شد و این مقامات شروع به دیدار با همتایان عربستانی شان کردند. همه این دیدارها و گفتگوها به شدت طبقه بندی شده و محرمانه بوده است. مقامات اسرائیل میدانند که هر نوع تاییدی بر این دیدارها به شدت آل سعود را نگران خواهد کرد.
همزمان با تحولات منطقه از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ و پیامدهای عربی و بین المللی آن عربستان سعودی دریافت که راه رسیدن به قلب کاخ سفید از تلآویو عبور میکند.
در آن زمان عربستان سعودی در بدترین وضعیت خود قرار داشت و برای اولین بار به دلیل اتهامات مربوط به دست داشتن در حملات ۱۱ سپتامبر توسط ایالات متحده به عنوان «کانون شر» طبقه بندی شده بود. در واقع عربستان با طرح ابتکار صلح عربی در تلاش برای شکستن انزوای بین المللی و بهبود چهره خود بود.
اما این طرح نتیجه نداشت و به توافق عربی نشد؛ چراکه سعودیها اقدامات خود در مسیر عادی سازی با رژیم صهیونیستی را ادامه دادند که از جمله این اقدامات میتوان به دیدارهای شاهزاده ترکی الفیصل و عادل الجبیر، وزیر مشاور در امور خارجه عربستان با مسئولان صهیونیست همچون «زیپی لیونی» وزیر خارجه اسبق رژیم صهیونیستی و «ایهود باراک» نخست وزیر اسبق این رژیم و سایر مسئولان اسرائیلی در جولای ۲۰۱۳ اشاره کرد.
علاوه بر آن مقامات سعودی در کنفرانسهای امنیتی و سیاسی تحت نظارت رژیم اسرائیل مشارکت و با مسئولان این رژیم در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و پایتختهای اروپایی و آمریکایی دیدار داشتند.
اما در دوره اخیر حمایت از پروژههای ضد فلسطینی رژیم صهیونیستی و آمریکا در واقع شرط رسیدن محمد بن سلمان به پادشاهی عربستان معرفی شده است. محمد بن سلمان از ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ تلاش زیادی برای متقاعد کردن اردن و تشکیلات خودگردان فلسطین در رابطه با پذیرش شرایط معامله قرن کرد. در حالی که این طرح حقوق فلسطینیان را به طور کامل نادیده گرفته و حتی حاکمیت فلسطین و مشروعیت دینی و تاریخی آن را نیز زیر سوال میبرد.
در نتیجه نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان که حتی در ابتکار صلح عربی نیز مطرح شده بود و برقراری روابط رسمی و علنی با اشغالگران قدس قبل از اینکه یک تصمیم اماراتی و بحرینی یا حتی سودانی باشد در وهله اول یک تصمیم سعودی بود. در هر گونه عادی سازی کشورهای عربی با رژیم اشغالگر صهیونیستی از گذشته تاکنون همواره ردپای عربستان دیده شده و امپراتوری رسانهای که توسط ملک سلمان و پسرانش و ولید بن طلال و خالد بن سلطان اداره میشود، مسئول زمینه سازی فرهنگی و رسانهای برای علنی کردن روابط با صهیونیستها بوده است.
رسانههای عربستان سعودی تا حد زیادی افکار عمومی ملتهای عربی حوزه خلیج فارس را دستکاری کرده اند تا طرح مسئله عادی سازی با اشغالگران و حضور مقامات صهیونیست در مجامع کشورهای حوزه خلیج فارس به یک موضوع عادی تبدیل شود.
در هر صورت تا زمانی که روند عادی سازی اعراب با رژیم صهیونیستی بر اساس شواهد علنی تحت حمایت عربستان سعودی ادامه دارد؛ تکذیب خبر دیدار نتانیاهو با محمد بن سلمان در خاک عربستان از سوی سعودیها و سکوت رسمی صهیونیستها در برابر این خبر فایدهای نخواهد داشت.
سفر نتانیاهو به عربستان سعودی و حضور در خاک این کشور شاید با توجه به سابقه دیدار مسئولان سعودی و صهیونیستی اهمیت زیادی نداشته باشد؛ اما اینکه خبر دیدار نخست وزیر رژیم صهیونیستی با ولیعهد عربستان در این کشور به شکل علنی و مستقیم منتشر شده بیشتر منشا یک مشارکت استراتژیک است که بر روابط عربی و منطقهای و بینالمللی تحمیل میشود.
عربستان اکنون در مرحلهای قرار دارد که از نظر آن فلسطین دیگر مسئله ریاض نیست و دلیلی برای اهمیت دادن به آن ندارد بلکه بیشتر به باری تبدیل شده که میخواهد از آن خلاص شود. سعودیها در این مسیر حتی به شکست ابتکار صلح عربی خود نیز تن دادند.
سفر نتانیاهو به شبه جزیره عربستان آغاز یک تاریخ جدید برای مردم این کشور است که خود را در برابر دو گزینه میبینند: اینکه بپذیرند نتانیاهو و بن سلمان این تاریخ را با جوهر خیانت مینویسند، یا اینکه ملت عربستان باید با خون خود تاریخ رهایی از ننگی که آل سعود بر آنها تحمیل کردهاند را بنویسند و بدون شرط در کنار فلسطینیها باشند.
انتهای پیام/