گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ محمد امیدبخش؛ بر فرض سازمان یافتن اهداف و جهت گیریهای نهاد آموزش و پرورش، باید در این اندیشید که به چه روشی دانش آموزان را به این اهداف برسانیم؟ اگر آموزش و پرورش با نگاه به سند تحول بنیادین، دانش آموزان را برای «رشد اجتماعی» و «تنظیم روابط انسانی» و «اخلاق و اندیشه» پرورش دهد با روش موجود به مشکل خواهد خورد! روش موجود در آموزش و پرورش و همه نهادهای حول آن و تمام آموزشگاههای مستقل و... که در سعی در آموزش مفاد درسی دارند، ناکارآمد و غیرعلمی است!
در شکل گیری روش آموزشی موجود دو عنصر اصلی موثر هستند؛ ۱. روش ارزیابی ۲. حجم محتوای درسی
متعلم با توجه به شکل و کیفیت ارزیابی و اختبار در پایان دوره، میآموزد که چطور دروس را بخواند و چه مقدار –کمی و کیفی- بر روی آن وقت بگذارد! اگر دانش آموز برای موفقیت در ارزیابی نیازمند حفط (بدون درک معانی و مقاصد) باشد «حفظ محور» دروس را میخواند و اگر نیازمند فهم دقیق محتوا و تفکر و اندیشه ورزی حول آن باشد، میآموزد که اندیشمند باشد؛ در کنار شکل ارزیابی، آنچه مزید بر علت میگردد تا دانش آموزان بدون اندیشه و روحیه نقد با محتوای درسی رو به رو شوند حجم دروس است! دهها عنوان کتاب که مشتمل بر صدها موضوع متنوع و بی ربط در عرض هم هست دانش آموز را به جایی میرساند که حتی در ماده درسی مورد علاقه خود هم اکتفا به حفظ کند.
در این میان معلم و مربی هم، چون تحت نظارت سیستم است و حق تخطی از آن را ندارد، شیوه تدریس خود را با شیوه ارزیابیِ پایان دوره تنظیم میکند؛ اگر معلم شیوهای مختص به خود را پیش بگیرد که دانش آموزان را در امتحانات و آزمونهای نمونه دولتی و مدارس برتر موفق نکند، معلمی ضعیف و ناتوان خواهد بود اگرچه اندیشهای را در ذهن دانش آموزان کاشته باشد یا آنها را از جهات اخلاقی رشد داده باشد!
اما آنچه باعث میشود در «روش آموزشی» بازاندیشی کنیم و معایب و آسیبهای روش موجود را نقد کنیم؛ درک اهداف و مقاصد نهاد آموزش و پرورش؛ اگر آموزش و پرورش بخواهد دانش آموز «موحد» و «خداباور» تربیت کند، اگر آموزش و پرورش بخواهد دانش آموز را «خلاق» و «کارآفرین» بسازد، اگر بخواهد او را «متعهد به مسئولیت ها» و «حقیقت جو» به جامعه تحویل دهد با روش موجود شکست خواهد خورد کما اینکه تاکنون ناموفق بوده است!
برای نیل به اهداف بالا که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مطرح شده است باید ظرافتهای تربیت انسان و مواجهه با موجودی «مختار» لحاظ شود؛ انسان تا زمانی که از فواید و ضرورتهای امری «آگاه» نشود و شناخت حاصل نکند آن را انتخاب نمیکند؛ اگر انسانی بدون شناخت و اندیشه به امری میل پیدا کند یا از جبر و زور است یا از شهوت و گرایشهای دانی!
روش آموزشی موجود اندیشه ساز نیست؛ محتوای درسی و نوع ارزیابی و امتحان به گونه ایست که اندیشه نه تنها راه گشا نیست که مخل به موفقیت در امتحانات است. گرچه شعار تفکر و دوری از حفظ محوری در مدارس داده میشود، اما تا زمانی که روشی برای «اندیشمند» کردن دانش آموزان نیابیم این شعار محقق نخواهد شد.
این درحالی است که توجه بی نظیر مکتب اسلام به امر «تفکر» ظرفیت عظیمی برای تحقق این اصل ساخته است؛ منبع خطاناپذیر وحی اصول و قواعد اندیشه سازی و تربیت انسان متفکر را به ما آموخته است. اگر قرار است متناسب با «نظام معیار اسلامی» که در سند تحول به کرّات مورد تذکر قرار گرفته است، نظام جدید آموزش و پرورش را احیاء کنیم باید با نظریات و قواعد اسلامی این کار را انجام دهیم.
این درحالی است که برای دستیابی به روشها و قواعد اسلامی تربیت و آموزش نیاز به پژوهش اولیه نیست و فقها و اندیشمندان اسلامی مدت هاست برای این موضوع نظریه پردازی کرده اند؛ اکنون میراث علمی حوزه علمیه آماده بهره برداری و کاربست راه حل های تولید شده است. برای مثال میراث ارزشمند مرحوم استاد آیت الله صفایی حائری و نیز مرحوم آیت الله آقامجتبی تهرانی که حجم عظیمی از تحقیقات و آثار آن ها حول مباحث تربیت و آموزش تدوین شده است میتواند مبنای اجرا و تحقق اهداف سند تول بنیادین باشد!
متاسفانه برخی هنوز در دستگاه دولت بر این باورند که برای استفاده از معارف اسلامی باید به کتب صدر اول مراجعه کنند در حالی که نظریه پردازان اسلامی در این خصوص به نتایج ارزشمند و مهمی دست پیدا کرده اند و با جمع بندی معارف با در نظر گرفتن شرایط و اقتضائات زمان، به «نظریه» رسیده اند.
نهایتا میتوان گفت؛ آموزش و پرورش فعلی، با رویکرد معیوب خود انسان های باخبر و با اطلاعات عمومی تربیت میکند؛ در حالی که برای تحقق اهداف گام دوم انقلاب اسلامی در حوزه علمی و... نیازمند انسان های اندیشمند، منتقد، غیرمقلد و تهذیب شده و با اخلاق و با روحیه خلاق و امیدوار هستیم.
انتهای پیام/102