به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، «قاسم زارع» یکی از بازیگران سینمای دفاع مقدس است که نقشآفرینی او را در «بوی پیراهن یوسف»، «آژانس شیشهای»، «موج مرده»، «مزرعه پدری»، «فرزند خاک» و ... به یاد داریم. در گفتوگویی که در ادامه میخوانید زارع در خصوص سینمای دفاع مقدس و ویژگیهای آن نکتههایی را بیان کرده که میتواند تصویر تازهایی از این سینما ارائه دهد.
شما یکی از بازیگران پرکار سینمای دفاع مقدس هستید، این حضور پررنگ چقدر به دغدغه و دلبستگی شخصیتان به دفاع مقدس مرتبط است و چه مقدارش برآمده از مناسبات حرفهای و پیشنهادات کاری؟
چیزی مابین این دو است. در بازیگری و به خصوص در ابتدای راه، حق انتخاب آنچنانیای وجود ندارد. بازیگر برای آن که شناخته شود و جا بیفتد باید آسان بگیرد و پیشنهادات رسیده را بپذیرد. آغاز حضور من در آثار دفاع مقدس هم با یک اتفاق شروع شد و به عبارت بهتر، اولین پیشنهاد جدیام در بازیگری در حوزه دفاع مقدس بود و راه را برای بازیام در این فیلمها باز کرد. میخواهم بگویم اگر اولین پیشنهاد جدی و رسمیام در سینما در ژانر کمدی یا اکشن بود، چه بسا که فیلمهای متعلق به این ژانرها بخش اصلی کارنامه بازیگریام را تشکیل میدادند. اما از سوی دیگر، من با جبهه و فضای دفاع مقدس ناآشنا نبودم و جبهه و رزمندگان را خوب میشناختم.
آیا خودتان در طول سالهای دفاع مقدس در جبههها حضور داشتید؟
بله، حتی چندین مرتبه تا خط مقدم هم رفتم. عضو یک تیم پزشکی بودم که با حضور در پشت جبههها و خطوط مقدم، به معالجه رزمندگان و مجروحان میپرداخت. من در اتاق عمل این تیم پزشکی ساماندهی شده بودم و فعالیت میکردم. رفت و آمدم به جبهه زیاد بود. با رزمندگان هم مراوده داشتم. این سابقه در تمایلم به انتخاب و بازی در آثار دفاع مقدسی بیتأثیر نبوده است. البته این را هم باید بگویم که بازی من در فیلمهای جنگی بعد از آژانس شیشهای رنگ و بوی جدیتری به خود گرفت.
از این حضور پررنگ و پرتعداد در فیلمهای دفاع مقدسی رضایت دارید؟
هم بله و هم خیر. بازی در فیلمهایی مثل آژانس شیشهای، موج مرده، مزرعه پدری و فرزند خاک برای هر بازیگری مایهی مباهات است و باعث غنی شدن سابقه و کارنامه حرفهایاش میشود. از سوی دیگر، بازی در آثار و نقشهای دفاع مقدسی، در بیشتر مواقع باعث کلیشه شدن بازیگر میشود. وقتی در یک نقش خوب ظاهر میشوی همه توقع دارند آن نقش را دوباره تکرار کنی. کمتر کارگردانی است که حاضر باشد ریسک کند و یک نقش جدید و متفاوت را به شما بسپارد. مجبور میشوی خودت را تکرار کنی.
تا یک حدی هم میتوان مقاومت کرد و این نقشها را نپذیرفت. بالاخره ما بازیگر هستیم. بعد از فیلم آژانس شیشهای اکثر نقشهایی که به من پیشنهاد شده، فرمانده و سرهنگ و مامور امنیتی بوده است. همه توقع دارند که همان نقشم در آژانس شیشهای را در قالب و شکل دیگری تکرار کنم. این موضوع برای بازیگر آسیبزا است و باعث میشود نتواند تمام توانایی و استعدادهایش را به نمایش بگذارد. به عنوان یک بازیگر، قابلیتهای دیگرت زیر سایه نقشهای جنگیات میماند و فرصتها را از دست میدهی و به کلیشه و تکرار میرسی.
جالب آن که شما در دهه ۶۰ که اوج ساخت فیلمهای دفاع مقدسی است حضور چندانی در این عرصه ندارید و در دهه ۷۰ بازیتان در آثار متعلق به این ژانر آغاز و جدی میشود.
بله، همه چیز با فیلم بوی پیراهن یوسف آغاز و با آژانس شیشهای جدی شد. در فیلم بوی پیراهن یوسف نقش یک آزاده را بازی میکردم که اتفاقاً خیلی هم دیده شد، اما مامور امنیتی در آژانس شیشهای چیز دیگری بود. ببینید آژانس شیشهای یک اتفاق در سینمای دفاع مقدس بود. یک فیلم متفاوت و ساختارشکنانه که نظیرش خیلی کم دیده میشود. آژانس شیشهای نه تنها فیلم متمایزی بود و بسیار موفق شد، که برای بازیگرانش هم اتفاقات خوبی را رقم زد و باعث شد بیشتر از گذشته شناخته شوند.
به عنوان یک بازیگر مجرب و پرکار عرصه دفاع مقدس چه ارزیابی و نظری دارید از عملکرد سینمای ایران در این ژانر؟
ارزیابیام برخلاف بسیاری خوشبینانه است. به نظرم فیلمهای خیلی خوبی در ژانر دفاع مقدس ساخته شده و کارگردانان خلاق و کاربلدی به این عرصه ورود داشتهاند و فعالیت کردهاند و اتفاقا فیلمهای خیلی خوبی هم ساختهاند. خود من تجربه همکاری با فیلمسازان بزرگی مثل ابراهیم حاتمیکیا، مرحوم رسول ملاقلیپور و غیره را در این عرصه داشتهام. معتقدم که دست سینما و تلویزیون در عرصه دفاع مقدس خالی نیست و کارگردانان متعهد، آثار نمایشی خیلی خوبی ساختهاند که بعضی از آنها از جمله بهترینهای تاریخ سینمای ایران هستند.
چرا این اواخر شاهدیم که فیلم و سریال دفاع مقدسی خیلی کم ساخته میشوند و مثلاً در سینما تمام فعالیت سینمای دفاع مقدس به حداکثر یک یا دو فیلم در سال خلاصه شده است؟
هنوز هم میشود فیلمهای جنگی خوب ساخت. بسیاری از وجوه دفاع مقدس مغفول مانده و هنوز به آنها پرداخته نشده است. همیشه گفتهام که به تعداد آدمهای جنگ، قصه وجود دارد که میتواند دستمایه ساخت فیلمها و سریالهای جذاب قرار بگیرد. درست است که جنگ تمام شده، اما هم آدمهای جنگ ماندهاند و هم اثراتش. حالا حالاها میشود فیلم و سریال خوب و جذاب درباره دفاع مقدس ساخت.
پس چرا این اتفاق نمیافتد و حمایتهای لازم صورت نمیگیرد؟
شاید فکر میکنند چنین نیازی وجود ندارد یا در اولویت نیست. گاهی آنقدر بر سر راه فیلمسازانی که میخواهند در عرصه دفاع مقدس فعال باشند سنگاندازی میکنند که عطای کار را به لقایش میبخشند و از میانه راه بازمیگردند. فیلم جنگی ساختن کار راحتی نیست و امکانات خاص خودش را میخواهد. بدون لوکیشن و ادوات و تجهیزات و اسلحه و امکانات که نمیشود فیلم جنگی ساخت. فیلم جنگی بودجه خاص خودش را میطلبد.
تلویزیون که سالهاست همیشه مشکل بودجه دارد و در سینما هم که بخش خصوصی توانایی ورود به این حوزه و سرمایهگذاری را ندارد و به بخش دولتی هم امیدی نیست. شاید هم دوست ندارند فیلم خوب دفاع مقدسی ساخته شود. البته خود نویسندگان و کارگردانان هم باید به این موضوع مهم توجه داشته باشند که مخاطبان امروز با تماشاچیان دهه ۶۰ تفاوت دارند و فیلم و سریال ساختن برای آنها الزامات خودش را میطلبد. با همان فرمول دهههای ۶۰ و ۷۰ نمیتوان برای مخاطب امروزی فیلم و سریال ساخت. سینمای دفاع مقدس در مقاطعی به کلیشه و تکرار رسیده است که در این رابطه هم باید یک آسیبشناسی اصولی انجام شود.
منبع: نشریه سرو
انتهای پیام/ 161