به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، سردار شهید محمدمهدی خادمالشریعه فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا (ع) و اولین سردار استان خراسان در روز جمعه (اول خرداد سال ۱۳۳۷ ) در سرخس به دنیا آمد. او در مرحله سوم عملیات بیتالمقدس در روز جمعه ( ۳۱ اردیبهشت ۶۱ ) مصادف با عید مبعث در آغوش شهادت آرام گرفت. پیکر مطهر این شهید در ایوان طلاى صحن انقلاب آستان قدس رضوی (ع) به خاک سپرده شد.
حوالی فتح خرمشهر، رژیم بعث عراق بسیاری از مناطق تصرفی خودش را در ایران از دست داده بود. برای همین در یک منطقه متمرکز شده بود و نیروهای تیپ ۲۱ امام رضا (ع) در یک فضای بسته گرفتار شده بودند.
دشمن با تانک T۷۲ به سمت نیروهای ایرانی در حال حرکت بود و تنها سلاح آنها هم آرپیجی ۱۱ بود که اثری بر تانکها نداشت. درگیری به اوج خودش رسید و نیروی رزمندگان رو به ضعف بود. در این میان، شهید خادمالشریعه در خط مقدم با مبارزه جانانهاش به بچههای تیپش فهماند که باید مقاومت کنند. حضور فرمانده در آن شرایط بارقه امیدی به جان تیپ تزریق کرد که منجر به شکستن حصر منطقه با سلاح ایمان و توکل همراه با امداد الهی شد.
محمدمهدی خادمالشریعه
او با شروع جنگ تحمیلی در اوایل مهر سال ۶۰ راهی جنوب شد. در دی همان سال، در عملیات طریقالقدس بسیار خوش درخشید. زیرا در آزادسازی بستان که بخش پدافند عملیات به تیپ ۲۱ امام رضا (ع) واگذار شده بود، آنها در تنگه چذابه کاری کردند کارستان.
در چذابه آتشبازی توپخانه سنگین عراقیها یکی از پرحجمترین تهاجم توپخانهای دشمن بود. نیروهای خراسانی این فرمانده با رشادتهای فراوان توانستند آن پاتک را دفع کنند. این دفاع جانانه باعث شد که صدام حسین به عنوان فرمانده کل ارتش عراق به صحنه درگیری بیاید اما در نهایت عراقیها موفق به تصرف چذابه نشدند.
اینجا به علت کمی نیروها، شهید خادمالشریعه برای اینکه تعداد نیروهای ایرانی را بیش از آنچه که بود نشان دهد، از نقاط مختلف تیراندازی میکرد. به خاطر رشادتهای او و یارانش در تنگه چذابه ، امام خمینی (ره) این پیروزی را در حد یک اعجاز دانستند.
مصعبالخیر تنگه چذابه
به دلیل نظم، شجاعت و تقوایش در میدان رزم و جسارت و شهامتی که در میدان نبرد از خودش نشان داد، به او لقب مصعب پیامبر (ص) را به او دادند. چرا که او مانند این صحابی پیامبر با شجاعت مثالزدنی و مدیریت میدان در تنگه چذابه و بستان پرچم اسلام را برافراشته نگه داشته بود.
او در میان فرماندهان دفاع مقدس به یک جوان خوشتیپ و خوشفکر معروف بود. چون بسیار به ظاهر اهمیت میداد. اکثراً لباسهایش اتو کشیده بود و موقعی هم که میخواست سخنرانی کند، آستینهایش را تا آرنج بالا میآورد و بعد صحبت میکرد. با اینکه اکثر فرماندهان اسلحهای با خودشان حمل نمیکردند، اما این شهید همیشه یک کلت کالیبر ۴۵ را روی کمرش میگذاشت که به او یک پرستیژ خاص میبخشید.
فرماندهی که فرماندهان او را نمیشناختند
وسایل حمل و نقل در تیپ ۲۱ امام رضا (ع) یک موتور و تویوتا استیشن بود. موقعی که لازم بود شهید خادمالشریعه برای کارهای فرماندهی از آنها استفاده میکرد. آن هم به شرطی که نیروها برای حمل مجروح نیاز به آن وسایل نداشته باشند. در این شرایط به کنار جاده میآمد و منتظر میماند تا ماشین عبوری او را به جلسه برساند.
خضوع و فروتنیاش به حدی بود که وقتی فرماندهان به تیپ امام رضا (ع) میآمدند، متوجه نمیشدند که فرمانده تیپ چه کسی است. این تشخیص، زمانی که شهید چراغچی و شهید خادمالشریعه کنار هم قرار میگرفتند هم سخت بود. یک بار شهید خادمالشریعه به یکی از دوستانش گفته بود از اینکه من فرمانده چراغچی با این همه تجریبات عملیاتی باشم، احساس شرمندگی میکنم که به او امر و نهی کنم.
شهیدی که با روز جمعه قرارداد بست
وی روز جمعه اول خرداد برابر با ۲۵ ذیالقعده و روز دحوالارض به دنیا آمد. روز شهادت محمدمهدی خادمالشریعه هم روز جمعه ۳۱ اردیبهشت همزمان با ۲۷ رجب و عید مبعث بود و روز تشییعش نیز روز جمعه همزمان با چهارم شعبان مصادف با ولادت حضرت ابوالفضل (ع) بود.
یک هفته قبل از اینکه به شهادت برسد به مشهد رفت. وقتی به منزل رسید، وسایل اتاقش را مرتب کرد و وسایلی که مربوط به سپاه بود را با برچسب مشخص کرد. آن وسایل را به پدرش داد و گفت: آنها را به سپاه برگردان. اگر هم برنگشتم، موتورم را به جبهه اهدا کن.
روز آخر برای سرکشی به گردان همراه با تعدادی از فرماندهان سوار بر ماشین شد. آن روز را روزه گرفته بود. یکی از بچهها به او پرتقالی تعارف کرد. پرتقال را گرفت و جلوی داشبورت گذاشت و با شوخ طبعی گفت: این پرتقال را در بهشت میخورم. در طول مسیر خمپارهها امان نمیدادند. ناگهان خمپارهای به سمت راست ماشین برخورد کرد و ماشین از حرکت ایستاد. گرد و غبار همه جا را فرا گرفت. شهید ساکت بود. دوستش او را صدا کرد، اما جوابی نشنید. ناگهان چشمش به رگههای خونی افتاد که از شقیقه او میجوشید و پرتقالی که روی داشبورت نبود. مدتی که گذشت با شهید چراغچی تماس گرفت و خیلی کوتاه خبر را گفت: خادمالشریعه رفت پیش رجایی!
روایتی از کمکهای مافوق بشر در جبهه
آنچه در ادامه میشنوید، صوتی منتشرنشده از شهید محمدمهدی خادمالشریعه فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا (ع) در ۱۲ فروردین سال ۶۱ است که بعد از عملیات فتح المبین در جمع همرزمانش ایراد کرده است. او در این سخنرانی از نقش امدادهای غیبی و لطف و نظر امام زمان (عج) در پیروزی رزمندگان اسلام سخن گفته است.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس این صوت را منتشر کرده است. سخنرانی شهید خادمالشریعه در این صوت به شرح زیر است:
«همیشه صحبت از کمکهای مافوق بشر و امدادهای غیبی شده است و رزمندگان ما (رزمندگان اسلام) بیش از همه در جبههها با این مسئله رو به رو بودند.
ما این حقیقت را کتمان نمیکنیم و نمیتوانیم آن را کتمان کنیم که پیروزی ما نظر لطف خداوند و یاری امام زمان (عج) است. یعنی اگر خدای ناکرده ما یک درصد هم خودمان را در این پیروزی شریک بدانیم، اشتباه کردیم.
مبادا غرور ما را بگیرد که ما بودیم که پیروز شدیم.
تماماً نظر لطف حضرت باری تعالی بود که ما را به این پیروزی رساند.»
انتهای پیام/ 118