فتح خرمشهر، فتح خون/
امداد الهی در عملیات بیتالمقدس
«لطفالله خراسانی» گفت: در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس، میخواستیم از جاده بالا برویم که ماه کامل کار را بر ما سخت کرده بود. باران شدیدی شروع شد. عراقیها به داخل سنگرهایشان رفتند. ما از جاده عبور کردیم و بعداز آن دوباره هوا به حالت اول برگشت.
به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از سمنان، دوران پر رمز و راز دفاع مقدس هر روزش برگی از دفتر هزار برگ خاطرات رزمندگان است خاطراتی که حتی تصور برخی از آنها حیرت انگیز است. این گزارش بخشی از خاطرات رزمنده «لطفالله خراسانی» از عملیات بیتالمقدس است
در مرحله دوم عملیات، قرار بود تیپهای دیگر، خودشان را به جاده اهواز ـ خرمشهر برسانند و ما که از قبل رفته بودیم، باید ۱۰ کیلومتر دیگر پیشروی میکردیم. شب سیزدهم رجب، همان شبی بود که باید عملیات انجام میشد. ماه کامل در آسمان میدرخشید و همهجا را روشن کرده بود. این موضوع، کار را بر ما سخت میکرد. باید حدود هشت کیلومتر از جاده اهواز ـ خرمشهر بهسمت بالا میرفتیم و به چند گردانی که آنجا مستقر بودند، میپیوستیم و همزمان با انجام این عملیات، باید پشت نیروهای عراقی مستقر میشدیم تا جلوی پیشروی آنها را بگیریم. برای انجام این کار باید از هفتاد متری عراقیها عبور میکردیم.
ما پایین جاده بودیم و آنها در بالای جاده مستقر بودند. در ۷۰، ۸۰ متری بالای جاده، جایی را شناسایی کرده بودیم که باید حدود یک هزار و ۲۰۰ نفر از نیروها را از هفتاد متری دشمن عبور میدادیم و به آن نقطه میرساندیم. در آن شب روشن، کار بسیار سختی بود. حدود ساعت ۱۱ شب، گردانها حرکت کردند. همین که میخواستیم از جاده بالا برویم، با کمال تعجب باد و باران شدیدی شروع شد. همه نیروهای عراقی به داخل سنگرهایشان رفتند. بعد از چند ساعت، حدود ساعت یکونیم بود که دوباره هوا به حالت اول برگشت. به لطف خدا توانستیم در پشت تانکهای دشمن مستقر شویم.
انتهای پیام/