گروه اجتماعی دفاعپرس - محمد رضازاده؛ ۲۰ میلیون جمعیت حاشیهنشین شهرهای بزرگ کشور، سرمایههای رهاشدهای هستند که سیستم مدیریتی کشور توان استفاده بهینه از این جمعیت عظیم را ندارد. حاشیه نشینی خواسته و ناخواسته در اطراف پایتخت و سایر شهرها ایجاد شده و هزاران خانوار در حاشیه شهرها زندگی میکنند. به نظر میرسد این مناطق حاشیه نشین به دلیل بیتدبیری مسؤولان زمان به وجود آمده و هزاران مشکلات و معضلات را بر پیکر جامعه تحمیل کرده است و اگر آنان مدیریت صحیح شهری را در زمان خود اعمال میکردند قطعاً با پدیدهای با عنوان «حاشیه نشینی» مواجه نمیشدیم و زیبایی و مبلمان شهر از گذشته تا کنون صدچندان میشد.
باید قبول کرد که هر انسانی دوست دارد شرافتمندانه زندگی کند و از انتخاب مسکن و داشتن یک زندگی معمولی محروم نباشد، کسانی که در پایین شهر و به اصطلاح حاشیه شهر زندگی میکنند همواره به دنبال یک زندگی توأم با آرامش و سعادتمندانه بودهاند، اما اندازه و قدر وسع توان مالی آنان به قدری نبوده که بتوانند در دل پایتخت یا شهرهای دیگر محلی را برای زندگی برگزینند و امرار معاش کنند که اگر برای آنان نیز مقدور بود مطمئناً مثل برخیها مهاجرت را بر اقامت ترجیح میدادند.
اما طی سالهای اخیر و وجود مشکلات اقتصادی همچنین بی رونق شدن کسب و کارهای روستایی جمعیت زیادی از روستا نشینان برای امرار معاش راهی شهرها شدهاند و متاسفانه به دلیل عدم همخوانی خرج و مخارج زندگی و درآمد روزانه و هزینههای سرسام آور اجاره مسکن حتی در مناطق معمولی شهر، این جمعیت در حواشی شهرها ساکن شدهاند تا جایی که حاشیه نشینی خود را به اشکال مختلف همچون آلونک نشینی، زاغه نشینی، کپرنشینی، اسکان غیر رسمی، سکونت گاههای نابهنجار و حلبی آبادها نشان میدهد.
حاشیه نشینی پدیدهای واقعی است که حد وسط جامعه روستایی و جامعه شهری است. اما در امتداد حاشیه نشینی، پدیده دیگری تحت عنوان حاشیه نشینی حاشیه نشینها شکل گرفته است. در این پدیده نوظهور حاشیه نشینان به واسطه مشکلات متعدد که مهمترین آن مسئله اقتصادی و تامین هزینههای مسکن است، توانایی ادامه سکونت در قسمت حاشیهای شهر را ندارند و باز هم از مناطق حاشیهای شهر عقب نشینی میکنند. اگر متخصصان حاشیه نشینی را آپاندیس شهر میگویند. بایستی حاشیه نشینی حاشین نشینها را به ویروس کشنده اجتماعی تشبیه کرد.
از آنجا که حاشیه نشینان مجبور شدند که مناطق حاشیهای شهرها را برای سکونت انتخاب کنند و مناطق حاشیهای نیز به سبب آنکه امکانات و خدمات شهری مناسب همچون مدرسه، آب، برق، گاز، کتابخانه، دانشگاه، نیروی انتظامی، مراکز درمانی و ... وجود نداشت و سطح فرهنگ نیز پایین بود منتج به بروز و ظهور مسائل اجتماعی از جمله آسیبهای اجتماعی شد. حاشیه نشینی فی نفسه آسیب اجتماعی نیست در واقع علت بسیاری از آسیبهای اجتماعی است. این گونه میتوان اذعان داشت که حاشیه نشینی یکی از مسائل اجتماعی ایران است که به صورت بالقوه پتانسیل و ظرفیت ایجاد آسیب و بحرانهای اجتماعی را دارد.
زمانی که حاشیه نشینی این قبیل مسائل را درپی دارد. سالها و بارها درباره این معضلات گوشزد شد، اما کسی توجه چندانی به آن نداشت، ولی نباید از این موضوع غافل شد که برای حل این معضل، در شهرهای بزرگ بخصوص کلان شهرهای کشور حریم شهر مشخص و نسبت به تهیه نقشه جامع رشد شهر در جهات جغرافیایی اقدام شود. توزیع برابر امکانات، خدمات و فرصتها برای روستاها، شهرهای کوچک و بزرگ در دستور کار قرار گیرد. تشویق سازمانهای غیر دولتی برای حضور و مشارکت در امر ساماندهی و توانمندسازی اجتماعات مد نظر قرار گیرد.
ایجاد صندوقهای محلی برای خرده وام و پس انداز مسکن و اشتغال با مشارکت و سرمایه اولیه خود مردم، ضمن بهره گیری از منابع دولتی، عمومی و خصوصی و همچنین توجه به حوزه بهداشت و درمان روستاها و شهرهای کوچک بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
انتهای پیام/۳۶۱