به بهانه فرا رسیدن چهل و یکمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و دوران طلایی و با شکوه دفاع مقدس و همچنین به منظور تبیین و پرداختن هر چه بهتر به رسالت خبرنگاران در دوره هشت ساله دفاع مقدس و آشنایی مخاطبان و علاقمندان با حضور و فعالیت خبرنگاران در جبهههای نبرد، خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس با «حسن هانیزاده» مدیر سابق ایرنا در خوزستان در دوران دفاع قدس و مسئول سابق تبلیغات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) در مناطق عملیاتی جنوب گفتوگویی انجام داده است تا هرچه بیشتر با نقش و جایگاه خبرنگاران در انتقال اخبار و فرهنگ مقاومت به مردم آشنا شوید. این گفتوگو را در ادامه از نظر خود میگذرانید.
مهارتهای لازم برای یک خبرنگار جنگ را توضیح دهید؟
مهارتهای خبرنگار در این خلاصه میشود که در گزارش توصیفی و میدانی از پیروزی رزمندگان حماسیترین واژهها را به کار بگیرد. استفاده از واژگان حماسی و عاطفی و تبیین همزمان انعکاس ضعف، زبونی و قساوتهای دشمن و حضور فعال خبرنگار در خطوط مقدم بخشی از مهارتهای خبرنگاری تلقی میشود. خبرنگار میدانی با حضور در خطوط مقدم و گفتوگو با رزمندگان شرکت کننده در عملیات بهتر میتواند خبر خود را بر اساس مشاهدات عینی تنظیم کند.
به عنوان یک خبرنگار آیا به رسالت خود با حضور در عرصههای نبرد عمل کردید؟
در هر حال رسالت یک خبرنگار محدود به زمان و مکان خاصی نمیشود و یک خبرنگار ارزشی باید همواره مدافع ارزشهای نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملت خود باشد و من هم تصور میکنم که این افتخار را داشتم که در کنار سایر رزمندگان و خبرنگاران به وظیفه خود در پوشش اخبار جنگ عمل کنم.
تفاوت چهرهسازی و قهرمان سازی در جنگ
آیا در گزارشهایی که برای جنگ آماده میکردید قهرمانسازی هم میکردید؟
طبیعی است قهرمان سازی با چهرهسازی تفاوت دارد. ما تمرکزمان روی عملیات و خروجی هر عملیات بود و فرد به تنهایی مطرح نبود. زیرا هر واحد عمل کننده در میدان باید از دو جناح چپ و راست و آتش توپخانه مورد پشتیبانی قرار گیرد و لذا کار جمعی بود و هنر خبرنگار نیز در این است که روحیه تعاون و همکاری بین یگانها را تقویت کند. البته در پارهای موارد فرماندهان برخی یگانها اصرار داشتند تا در مخابره خبر، از یگانهای تحت امر خود که در عملیات شرکت داشتند نام برده شود.
در پوشش اخبار و رویدادهای جنگ چقدر آزادی داشتید؟ آیا شما رو محدود کردند؟
در پوشش اخبار جنگ هیچگونه محدودیتی از سوی فرماندهان نسبت به خبرنگاران جنگی اعمال نمیشد، اما یک سلسله ضوابطی بود که خبرنگاران موظف به رعایت آن بودند و آن جلوگیری از انتشار اخباری بود که ممکن بود دشمن از آن بهرهبرداری اطلاعاتی کند. در اینجا برای روشن شدن موضوع به ذکر خاطرهای میپردازم، پس از آغاز مرحله اول عملیات پرشکوه بیت المقدس در اردیبهشت ۱۳۶۱ که به آزادسازی جاده اهواز خرمشهر منجر شد جمعی از مدیران کل، امام جمعه و استاندار وقت کرمان برای تقدیم کمکهای مردمی به تیپ ثارالله کرمان به فرماندهی سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به منطقه عملیاتی بیت المقدس آمدند. در میان مقامات استان کرمان مدیر وقت خبرگزاری جمهوری اسلامی که از قبل دوستی صمیمانه با شهید حاج قاسم سلیمانی داشت مرا به نزد شهید حاج قاسم برد و به ایشان معرفی کرد.
برخورد زیبای شهید سلیمانی با خبرنگار جنگ
برای نخستین بار بود که از نزدیک با حاج قاسم آشنا میشدم، زیرا قبلا در عملیات «فتح المبین» نام وی را زیاد شنیده بودم. مدیر خبرگزاری ایرنا در کرمان از «حاج قاسم» خواست که آخرین وضعیت مرحله اول عملیات بیت المقدس را برای من تشریح کند. شهید بزرگوار که ظاهرا برای اولین بار با یک خبرنگار داخلی مصاحبه میکرد تمام نقشه عملیات را در برابر من قرار داد و جزئیات مراحل مختلف عملیات آینده برای آزادسازی خرمشهر را برای من به تفصیل شرح داد.
در پایان از آنجایی که مصاحبه دربرگیرنده اطلاعات کاملا سری بود من خطاب به شهید سلیمانی گفتم که من این مصاحبه را منتشر نمیکنم، زیرا حاوی اطلاعاتی است که در صورت انتشار دشمن از آن بهرهبرداری خواهد کرد و من تنها به بخش مربوط به ارسال کمکهای مردم کرمان به تیپ ثارالله اشاره خواهم کرد و بقیه مطالب را محرمانه تلقی میکنم که ایشان هم تشکر کردند.
ببینید منظور من از بیان این خاطره این بود که حتی فرماندهان جنگ صادقانه با خبرنگاران برخورد میکردند، اما ما بنا به تعهد اخلاقی اسرار جنگ را فاش نمیکردیم که البته این امر را نمیتوان سانسور خبری تلقی کرد. در آن زمان شرایط بر عکس بود یعنی ما خبرنگاران از فرماندهان جنگ میخواستیم تا در مصاحبههای خود تمامی جوانب امنیتی را مورد توجه قرار بدهند تا دشمن از سخنان آنها استفاده اطلاعاتی نکند.
آیا در مواردی مجبور شدید واقعیات جنگ را نادیده بگیرید؟ یا مجبور به خودسانسوری در انعکاس رویدادهای جنگ شدید؟
طبیعی است به خاطر احساس مسولیت، تلاش ما به عنوان خبرنگاران جنگی این بود که دشمن استفاده اطلاعاتی از اخبار منتشره جنگ نکند و به همین دلیل قبل از مخابره خبر معمولا جزئیات هر خبر را با فرماندهان و مسولان تبلیغات جنگ مورد ارزیابی قرار میدادیم. تنها یک بار در عملیات «مقدماتی والفجر» به دلیل مخابره سریع پیشروی رزمندگان اسلام در منطقه «نهر غزیل» در شمال استان العماره که بعدا به دلیل پاتک نیروهای عراقی و عقب نشینی رزمندگان از جنوب «فکه» این عملیات موفقیت آمیز نبود از سوی یکی از فرماندهان عالیرتبه قرارگاه مورد مواخذه قرار گرفتم که چرا شتاب زده و بدون تثبیت مواضع نیروهای عمل کننده، خبر پیشروی رزمندگان را از رادیو سراسری پخش کردهام.
پرهیز از گزافهگویی برای حفظ شأن دفاع مقدس
تا چه اندازه دستتان در انعکاس اخبار و وقایع میدان جنگ باز بود؟ کجاها محدود شدید؟
دست خبرنگاران تا جایی باز بود که اولا انتشار اخبار خالی از غلو باشد یعنی بر خلاف رسانههای عراقی که معمولا برای روحیه دادن به سربازان عراقی در بزرگنمایی پیروزیهای ارتش عراق غلو میکردند ما در تنظیم اخبار جنگ دقت لازم را به خرج میدادیم و از گزافهگویی پرهیز میکردیم تا اعتبار اخبار جنگ زیر سوال نرود و مردم به رسانههای ایران اعتماد کنند. موضوع دوم، سلامت رزمندگان بود که این امر برای خبرنگاران جنگی بسیار مهم بود، زیرا ما هیچگاه به خود اجازه نمیدادیم که خبری منتشر شود تا دشمن از آن بهره برداری اطلاعاتی کند.
آیا میتوانستید همه اخبار را جنگ را پوشش دهید؟
طبیعی است پوشش اخبار جنگ به دلیل گستردگی جبههها امکان پذیر نبود، اما چون معمولا اخبار در قرارگاههایی چون خاتم الانبیاء (ص) و کربلا تجمیع، تجزیه و تحلیل میشد و در کنار تحرک میدانی، خبرنگار ناچار میشد تا آخرین رویدادها را نیز از قرارگاهها دریافت کند. در گزارش تلویزیونی، رادیویی و مکتوب تفاوتهایی در شیوه پردازش خبر وجود داشت، دوربین خود منتقل کننده رویدادهاست و کلام مطول خیلی موثر نبود، اما در گزارش رادیوئی کلام، صوت و شیوه بیان باید حماسیتر و مطولتر باشد تا شنونده بتواند درک بیشتری از رخدادهای میدانی داشته باشد.
در گزارش مکتوب معمولا دست خبرنگار برای تشریح صحنههای عملیات باز بود و محدودیتی وجود نداشت، اما خبرنگار بنا به ملاحظات امنیتی ملزم به انتقال همه حوادث نبود. مثلا انتقال اخبار بروز اختلاف میان برخی یگانهای عمل کننده در جنگ چندان مفید به حال جبههها و رزمندگان نبود و لذا از انتقال اینگونه اخبار اجتناب میشد مگر برای درج در بولتنهای محرمانه و عملیاتی که معمولا خبرگزاری جمهوری اسلامی در آن زمان این بولتنها را به صورت روزانه و محدود منتشر و در اختیار مقامات رده بالای کشوری و لشکری قرار میداد.
در میدان جنگ گاها وقایع و حوادث تلخ و شوکه کنندهای رخ میدهد. چگونه آنها را مدیریت کرده و از آنها گزارش و خبر تهیه میکردید؟
در چنین شرایطی طبیعتا اخبار را با احتیاط و با رعایت جنبههای امنیتی تنظیم میکردیم و با شکلگیری شورای اخبار جنگ و تبلیغات قرارگاه خاتم و ستاد تبلیغات جنگ مخابره اخبار نیز نظم و ترتیب خاصی به خود گرفت و از موازی کاری هم در انتشار اخبار جلوگیری شد. با گذشت زمان یاد گرفتیم که هیچ خبری را بدون تثبیت مواضع رزمندگان اسلام و بدون هماهنگی با فرماندهان میدانی منتشر نکنیم.
حقارت مرگ در برابر عظمت روحی رزمندگان
زمان حضور در جبهههای جنگ و با حضور در عملیاتهای مختلف آیا ترس از مرگ نداشتید؟
مرگ واژه کوچکی است که شاید هرگز در طول هشت سال جنگ تحمیلی به آن فکر نکرده بودم. عظمت و شکوه جنگ و روحیه دلیرانه رزمندگان اسلام موجب شده بود که واژه مرگ که مترادف با واژه زیبای شهادت بود به عنوان زیباترین واژگان زندگی تلقی شود. زیرا انسان در جنگ با مشاهده روحیه سلحشوری رزمندگان هرگز در برابر مرگ احساس ترس نمیکند.
جنگ همیشه دو روی شکست و پیروزی دارد. در انعکاس اخبار شکستها و ناکامیها چگونه عمل میکردید؟
در انعکاس اخبار جنگ رویه معمول این بود که اخبار پیروزی در عملیات را همانطوری که هست، بدون اشاره به شیوههای میدانی و تاکتیکهای به کار رفته منتشر میکردیم و تنها جنبه حماسی به عملیات میدادیم و با استفاده از واژههای تاثیرگذار سعی میکردیم شور و نشاط پیروزی را به پشت جبههها منتقل کنیم. اما وقتی عملیات با ناکامی مواجه میشد معمولا از واژههایی مانند «نیروهای اسلام پس انهدام ماشین جنگی دشمن و نابودی مقرهای صدامیان به مواضع خود بازگشتند» استفاده میکردیم. هنر خبرنگار در این بود که روحیه سلحشوری را با هنر واژه گزینی در میان رزمندگان و مردم پشت جبهه حفظ کند و بیشترین آسیب روحی را به نیروهای دشمن وارد سازد.
تاثیرگذارترین صحنهای که در جنگ با آن مواجه شدید چه بود؟
هشت سال دفاع مقدس آکنده از صحنههای ماندگار و تاریخی است. اما دو صحنه همواره به عنوان یکی از پررنگترین صحنههای دفاع مقدس در یاد و ذهن من باقی مانده و خواهد ماند. صحنه اول سقوط شهر خرمشهر بود که من به عنوان خبرنگار خبرگزاری پارس «جمهوری اسلامی - ایرنا» همراه با شماری از رزمندگان شهر از غرب خرمشهر به شرق این شهر عقب نشینی کردم. البته وظیفه من گزارش لحظه به لحظه جنگ قهرمانانه و دلیرانه رزمندگان اسلام با نیروهای اشغالگر بعثی بود که حدود ۳۶ روز طول کشید.
یک ماه قبل از آغاز جنگ در ۳۱ شهریور ۵۹ به عنوان مسول دفتر خبرگزاری پارس در آبادان و خرمشهر گزارشهایی از سوی مردم خرمشهر مبنی بر تمرکز نیروهای زرهی ارتش عراق در اطراف مرز شلمچه دریافت کردم. هنگام دیدار از مرز شلمچه و مشاهده تجهیزات ارتش عراق در شمال شهر بصره مراتب را در یک گزارش توصیفی در همان هنگام به خبرگزاری پارس مخابره کردم که در بولتنهای ویژه و محرمانه خبرگزاری پارس «جمهوری اسلامی» موجود است.
«سقوط خرمشهر؛ تلخترین خاطره دفاع مقدس»
در هر حال سقوط شهر خرمشهر حادثه دردناکی بود که من با استفاده از واژههای دوگانه و بدون اینکه بخواهم گزارش سقوط شهر خرمشهر بر روحیه سایر رزمندگان اثر بگذارد تلاش کردم تا آن را نتیجه یک تاکتیک و عقب نشینی موقتی از سوی رزمندگان شهر، توصیف کنم و حقیقتا از به کار گیری واژه سقوط شهر به شدت پرهیز میکردم.
در کنار اینکه این حادثه تاثیر منفی بر روحیه من باقی گذاشت، اما امیدوار بودم که زنده بمانم تا بتوانم خبر آزادی شهر خرمشهر را به گوش ملت بزرگ ایران برسانم. اتفاقا در سوم خرداد ۱۳۶۱ این شانس را داشتم جزء نخستین خبرنگارانی باشم که با بی سیم برد بلند نصب شده بر روی اتومبیل خبرگزاری جمهوری اسلامی مستقیما خبر آزادی شهر خرمشهر را به مرکز خبرگزاری مخابره کنم و جمله «خرمشهر آزاد شد» که جمله زیبا و ماندگاری بود و هرگز از تکرار آن خسته نمیشدم را بیان کنم. این جمله شاید زیباترین و پربارترین لحظههای عمر من بود که هرگز آن را فراموش نمیکنم.
در مقطعی در دوران دفاع مقدس که ایران وارد خاک عراق شد دچار تردیدی برای حضور در جبههها شدید؟ خاطرهای در این خصوص دارید که هم شرایط را توضیح دهد و هم آموزنده باشد؟
به عنوان خبرنگاران جنگی از عملیات طریق القدس در شهر بستان خوزستان و با آزاد سازی شهر بستان از نیت جمهوری اسلامی و فرماندهان برای تعقیب دشمن در عمق خاک عراق اگاهی داشتیم. در همان عملیات زمانی که از یکی از فرماندهان بلندپایه سپاه سوال کردم که عملیات طریق القدس تا کجا ادامه خواهد یافت گفت: دشمن را تا داخل خاک عراق تعقیب خواهیم کرد.
در بحث روزنامه نگاری آیا عینی گرایی هم مد نظر قرار میگیرد؟ مثلا آیا همه واقعیتهای جنگ را هم گزارش میکردید؟ یاخیر. چرا که برخی معتقدند اگه همه واقعیتها بیان شود شاید منجر به تضعیف روحیه رزمندگان و حتی مردم آن کشور و تقوییت روحیه طرف مقابل شود.
البته همه واقعیتها منتشر نمیشد و این طبیعی است، زیرا مسائل امنیتی و حفظ اسرار نظامی بخشی از مسولیت اخلاقی و حرفهای خبرنگاران جنگی بود و نباید انتشار اخبار به امنیت رزمندگان خدشهای وارد میکرد. در تمامی جنگها حتی در پیشرفتهترین کشورهای جهان، خبرنگاران مجاز به انتشار اسرار جنگ نبوده و نیستند.
انتهای پیام/ ۱۳۴