گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، دومین دوره انتخاب بهترین کتاب مدافعان حرم؛ جایزه «سردار شهید حاج حسین همدانی» به همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درحال برگزاری است؛ در همین راستا سلسله نشستهای تخصصی با عنوان واکاوی نسبت ادبیات مقاومت و پایداری با جریان مدافعان حرم در خبرگزاری دفاع مقدس برگزار میشود.
«بررسی نقش خاطرهنویسی در ثبت و ضبط و ماندگاری فرهنگ مدافعان حرم» موضوع دومین نشست این برنامه بود که با حضور «جواد کامور بخشایش» نویسنده و کارشناس حوزه ادبیات برگزار شد که بخش اول آن اینجا منتشر شده است و در ادامه مشروح بخش دوم آن آمده است.
مخاطبان و علاقهمندان ادبیات پایداری با ادبیات دفاع مقدس آشنایی دارند؛ چند سالی است که ادبیات مدافعان حرم وارد بازار نشر شده است، چه قرابتی بین خاطرات دفاع مقدس و مدافعان حرم مشاهده میکنید؟
ادبیات مدافعان حرم ادبیات جدیدی است با یک ساختار شکنی جدیدی شکل گرفته است اما میتوانیم در بررسی متن پژوهی آثار این آثار چند نکته را بهعنوان شباهتها و تفاوتها ذکر کنیم. در بُعد نگارش آثار مدافعان حرم یک ساختار شکنی وجود دارد که مربوط به روایت زنانهگویی و زنانهنویسی نسبت به ادبیات دفاع مقدس اولویت پیدا کرده است. یعنی یک جریان زنانهگویی و زنانهنویسی که به همسرانه و مادرانهگویی تلقی میشود شکل گرفته است.
احساسات در این نوع ادبیات فوقالعاده بالاست. شروع ادبیات دفاع مقدس از این زاویه نبوده است. یعنی بحث حضور زنان در جنگ یا زنانهنویسی یعنی نویسندگان درباره جنگ در ادبیات دفاع مقدس خیلی دیر شروع شده است که هماکنون ما شاهد جریان آن هستیم که بعد از تولید کتاب دا این فرایند شکل گرفت که زنان توانستند به این عرصه وارد شوند و از دفاع مقدس آثار شاخصی بنویسند که مورد توجه قرار گرفت. این اتفاق بعد از 30 سال پس از دفاع مقدس شکل گرفت ولی امروز در ادبیات مدافعان حرم این جریان پیشگام است و این یک ساختارشکنی و تفاوت نوع نگاه به ادبیات مدافعان حرم و ادبیات دفاع مقدس است که زنانهنویسی و زنانهگویی در آن وجود دارد.
ادبیات دفاع مقدس با مردانهنویسی شروع شد
ما در ادبیات دفاع مقدس از تدوین خاطرات رزمندگان شروع کردیم و چهبسا رزمندههایی که خودشان به جبهه رفته بودند اولین نویسندگان دفاع مقدس بودند که نمونه آن نصرتالله محمودزاده، گلعلی بابایی و حمید حسام و دیگران است. بعد از مدت کوتاهی تجربهنگاری شروع شد؛ یعنی آدمها تجارب خود را برای نسل بعد به یادگار میگذارند که نسلهای بعدی بتوانند از آن روایتها و اطلاعات و دادهها استفاده کنند که یک مزیت و ویژگی بر خاطرهنگاری و تاریخشفاهی به شمار میآید.
ادبیات دفاع مقدس با مردانهنویسی و بازتاب نقش مردانه شروع شده است اما ادبیات مدافعان حرم اینطور نیست و عمدتاً زنانهنویسی و زنانهگویی در ادبیات مدافعان حرم خیلی بالاست. این اتفاق زینبوار درحال رخ دادن است یعنی حادثه و عاشورایی رخ داده است و شخصیتهای اصلی آن عصر و اتفاق همگی به شهادت رسیدهاند و پرچم به دست زنان است که باید زینبوار آن حادثه را بازتاب دهند. من بسیاری از کتابهای ادبیات مدافعان حرم را مطالعه کردهام و فکر میکنم این ادبیات با ادبیات دفاع مقدس متفاوت است.
نوع بیان حادثهها و رخدادها در این دو رویداد متفاوتاند، البته باید متفاوت باشند چراکه ما در ادبیات دفاع مقدس در سرزمین خودمان جنگ میکردیم اما در ادبیات مدافعان حرم خارج از مرزها میجنگیم. در ادبیات دفاع مقدس پشتیبان ما ملت ایران است، اما در جریان مدافعان حرم غربت به تمام معناست. اینها در ادبیات و نوشتهها باید بازتاب داده شود که واقعاً جنگیدن در غربت خیلی متفاوتتر از جنگیدن در درون یک سرزمین است که خاک وطن باشد.
مدافعان حرم به ادبیات روی خوش نشان ندادهاند
غربت مکانی و فرهنگی مدافعان حرم باید یک ادبیات ویژه و متناسب با خودش را شکل دهد. البته مدافعان حرم خودشان هنوز آنگونه که باید و شاید به ادبیات روی خوش نشان ندادهاند و وارد عرصه نشدهاند تا این ادبیات فاخر را بهتر ترسیم کنند. آنها شاهد صحنههای تلخ، غمانگیز، مصیبتبار، غمبار، شجاعتها و رشادتها بودهاند. آنها باید این موضوعات را بازگو کنند چراکه کسانی هستند که مدافع حرم و حریم بودهاند.
اگر بخواهیم به میزان وحشیگری دشمن نیز توجه کنیم، بهنظر دشمنی مثل داعش خیلی وحشیانهتر از یک دشمنی عمل میکرد که بهصورت کلاسیک با ایران وارد جنگ شده بود. جنگ در دوران دفاع مقدس از سوی دشمن بعثی مقداری جوانمردانهتر از داعشیهای امروز بود؛ این وحشیگری که دشمن ترسیم میکرد و عامل و باعث میشد، واقعا ترس و وحشتی را که ایجاد میکرد در ادبیات دفاع مقدس کمتر وجود دارد. استفاده همزمان از سلاح سرد و گرم و میزان وحشیگری داعشیها قابل ترسیم با ادبیات دوران دفاع مقدس نیست چراکه داعشیها هیچ اصولی را درباره اسرات پایبند نبودند که نمونه بارز آنها شهید حججی بود که سربریده شد. این مظلومیت ادبیات مدافعان حرم است.
ما در ادبیات دفاع مقدس تلاشمان برای رسیدن به حرم بود اما در ادبیات مدافعان حرم تلاش برای حفظ حرم و حریم است. عمده شباهت ادبیات مدافعان حرم با ادبیات دفاع مقدس تداوم این مسیر است و قهرمانان ادبیات مدافع حرم تداوم همان شهدای ادبیات دفاع مقدس هستند.
تبیین سبک زندگی شهدای مدافع حرم ضرورت دارد
آرمانهای این قهرمانان هردو یکی است. هردو نیز به یک سرچشه یکی عاشورا پیوند دارند و نگاه، اعتقاد و باور آنها همگی از عاشورا سرچشمه شکل میگیرد. تبیین سبک زندگی شهدای مدافع حرم ضرورت دارد چراکه باورپذیری سبک زندگی این شهدا برای نسل امروز راحتتر از باورپذیری سبک زندگی شهدای دفاع مقدس است چراکه گسست نسلی رخ داده است و شاید اگر سبک زندگی یک شهید مدافع حرم به اندازه زندگی شهید مدافع حرم جذابیت نداشته باشد.
در گذشته شاید یکی از دلایلی که مردم با ادبیات دفاع مقدس نمیتوانستند به درستی ارتباط برقرار کنند به دلیل معرفی شهدا به شکل آدمهای غیرمعمولی بود. امروز شهدای مدافعان حرم باورپذیرتر هستند چراکه نوع زندگی، سبک زندگی و روش و ازدواجشان باورپذیرتر است اما همه این شهدا تفاوتهایی با مردم عادی دارند. این تفاوت به خداباوری، عدم تعلقات به دنیا مربوط میشود.
تببین سبک زندگی شهدای مدافع حرم باعث میشود ما یک الگوسازی جدیدی را در جامعه ترویج کنیم و این یکی از ضروتها و اهداف ادبیات دفاع مقدس و مدافعان حرم است. رسالت یک انسان انقلابی در حوزه ادبیات همین تببین مبانی برای نسلهای امروز و آینده خواهد بود که هویت و پیشینه و ریشه آن را بفهمد.
آسیبشناسی ادبیات مدافعان حرم چگونه است؟ آیا در این حوزه ادبیات ما مورد آسیب خواهد بود و نقاط ضعف آن چیست؟
زنانهنویسی در این ادبیات با اینکه ساختارشکنی است اما ترکیب زنانهگویی و زنانهنویسی باعث شده است که بیش از حد بار عاطفی و احساسی آثار نسبت به ابعاد دیگر پررنگ باشد. یعنی هدف از مطالعه یک کتاب ادبیات مدافعان حرم نباید فقط لمس و احساس بار احساسی باشد. نبود و کمبود جایگاه حماسهنویسی و حماسهگویی یکی از ضعفهای جدی در حوزه ادبیات مدافعان حرم است. ما در این حوزه با کتاب حماسی روبرو نمیشویم و انگیزه و روحیه مقاومت و جنگندگی پیدا نمیکنیم.
زنانهنویسی جلوتر از مردانهنویسی است
کتابهای این حوزه سرشار از عاطفه و احساس و غم و سختیها است؛ این موضوع مربوط به این است که زنانهنویسی جلوتر از مردانهنویسی به عرصه ورود پیدا کرده است. این موضوع ضعف نویسنده نیست چراکه نویسنده زن ذاتا عاطفی و احساسی است. اگر تمام کتابهای خاطرهنویسی را مطالعه کنید اگر یک زن نویسنده باشد حتماً تم عاطفی و احساسی بالاتر است که اگر همان روایت را یک مرد مینوشت متفاوت بود.
اگر یک روایت تاریخی را از زبان یک زن مطالعه کنیم که نویسنده یک مرد باشد، بار اشکلات و تناقضهایی وجود دارد که در کتابهای مختلف دیده شده است. ما باید حماسه بُعد حماسهسرایی، حماسهنویسی و حماسهگویی را در تببین ابعاد مختلف مدافعان حرم مورد توجه قرار دهیم که در کتابهای تولید شده این زمینه کمرنگ است.
حادثه عاشورا با تمام فداکاریها و دلاوریها حماسی دیده شد چراکه حضرت زینب (س) خودشان این ماجرا را به خوبی روایت کرد؛ به نظر شما نویسندگان ما چگونه میتوانند از آسیب بار احساسی و عاطفی بیش از حد کتابهای مدافعان حرم دوری کنند؟
مشکل کار دراینجا بخاطر کمبود مردانهنویسی است. یعنی اینکه توجه نویسندگان مرد به ادبیات مدافعان حرم کم بوده است. اگر نویسندگان مرد نیز به این عرصه ورود پیدا کنند، همپوشانی برای تببین یک هدف جدی و واقعی صورت میگیرد. البته زنانهنویسی میتواند بعد حماسی مورد توجه قرار دهد.
تمام سخنان حضرت زینب (س) بعد حماسی دارد. یکی از الزامات خاطرهنویسی دیدن و لمس و درک فضایی است که حادثه رخ داده است. متاسفانه نویسندگان ادبیات مدافعان حرم خیلی از این فضا دور هستند و ترسیم این فضا کار بسیار سختی است که لازم است در قالب اردوهای مختلف افراد نویسنده فضا و شرایط آن را درک کنند.
هدف در کتابهای مدافعان حرم کمرنگ است
ضعف جدی دیگر کتابهای مدافعان حرم، عدم تببین چرایی ما در جبهه مقاومت است؟ اینکه ما چرا باید جبهه مقاومت حضور پیدا کنیم تببین نشده است که لازم است در بخشهای مختلف متن که اصطلاحاً پشت متن تلقی میشود، و در زاوایای پنهان باید به هدف از این همه سختی اشاره کنیم. این هدف در کتابهای مدافعان حرم خیلی کمرنگ است.
در حوزه خاطرهنگاری دو سوال جدی «چگونگی» و سوال شجاعانهتر «چرایی» وجود دارد. چگونگی یعنی سیر ماجرا و سوال دیگر چرایی است که اگر با چگونگی ترکیب شود، مطمئنا ماهیت محتوایی آثار دفاع مقدس یا مدافعان حرم را بهتر بر مخاطب تاثیر میگذارد و حقانیت ما در دفاع مقدس و حقانیت حضور و لزوم حضور ما در جبهه مقاومت را تبیین بیشتر میکند و این موضوع برای مخاطب این کتابها ملموستر میکند.
محدودیت دیگر ما در این حوزه، محدودیتهای امنیتی است. یعنی شرایط بهگونهی است که ما در کتابهای متعدد و مختلف میبنیم که خلاءهای ناشی از امنیت و نگرش امنیتی وجود دارد که شاید گریزی در این زمانه نباشد. فعلا گریزی نیست و باید با این شرایط جلو برویم اما این مسائل ازجمله خلاهای جدی حوزه خاطرهنگاری است که باعث شده است در متن با مشکلاتی روبرو باشیم.
بحث مدافعان حرم فرصتی است برای جامعه برای اینکه بتوانند شرایط و نحوه زندگی شهدایی را مشاهده کنند که شاید درخصوص دفاع مقدس آن را شعارگونه تلقی میکردند؛ البته در آثار بعد احساسی برجسته است و به ابعاد سبک زندگی نپرداخته است. برای اینکه خاطرات شهدای مدافع حرم بتوانند بر تمام ابعاد زندگی اثرگذار باشد نویسندگان باید به چه سمتی حرکت کرد؟
نگاه من در حوزه ادبیات پایداری چنین است که هر اندازه ما بتوانیم وجهه انسانی و ویژگیهای انسان تراز و معیار یک شخصیت و حادثه را بتوانیم بازتاب دهیم؛ اثرگذاری بیشتر بر مخاطب خواهد داشت. البته بازتاباندن همه این ویژگیها در یک کتاب امکانپذیر نیست چراکه همه وجوه و ابعاد مورد نظر را نیز یک انسان در خودش ندارد.
کلیت ادبیات دفاع مقدس و مدافعان حرم باید چند شاخصه و ویژگی را در خودش بازتاب دهد. توجه به خانواده، نوع ارتباط با همسر میتواند در یک کتاب مورد توجه باشد. در دیگر کتابها توجه به پدر و مادر، در دیگر آثار روحیه حماسی فرد مورد توجه باشد؛ این رویکرد یعنی نوعشناسی و جنسشناسی. در حوزه خاطرهنگاری خیلی مهم است که در برخورد چندباره با یک شخص، یک وجه از وجوع شخصیتی او را پررنگتر ببینیم.
لزوم حس و انگیزه حماسی در کتابهای مدافعام حرم
خاطره دفاع مقدس و مدافعان حرم باید حس و حال و انگیزه حماسی به مخاطب منتقل کند. هرکدام از شهدای مدافع حرم یک شیطنتی دارند که در برخی از این کتابها پررنگ نشان داده شده است. انسان تراز دفاع مقدس و مدافع حرم در یک کتاب ترسیم نمیشود بلکه باید مجموعه کتابها به کمک هم درآیند تا وجود، وجوهه و ابعاد مختلف شخصیتی که میتواند الگو و اسوه باشد مورد توجه متن قرار گیرد و درلایهی پنهان متن مورد تاکید باشد تا این نوع سبک زندگی به مخاطب منتقل شود. مخصوصاً مخاطبان جوانی که میخواهند این گونه خاطرات را بیشتر مورد توجه قرار میدهند تا مفاهیم دینی، ارزشها و مبانی ارزشی و اعتقادی مدافعان حرم را در جامعه جاری کنیم.
پژوهش در تولید آثار ادبی مدافعان حرم سطحی درنظر گرفته میشود و برخی از نویسندگان تنها با چند تماس تلفنی برای پژوهش اکتفا میکنند؛ این روش فعالیت در این زمینه چقدر میتواند دقیق باشد و در این زمینه بهتر است چگونه فعالیت کرد؟
در هر فعالیت و صنفی شاهدیم برخی بهدنبال شکل دادن بازار کاسبی هستند و هر کتابی را بدون فرایند لازم تولید میکنند که تولید انبوه چنین آثاری حتماً آفت و آسیب زننده برای ادبیات مدافعان حرم خواهد بود. بنابراین در ابتدا باید در بعد سوژه شناسی دقت عمل صورت بگیرد که ما به چه علت و عنوان سوژهای را انتخاب کردهایم و این سوژه باید چه ویژگیهایی داشته باشد که بتواند عنوان سوژه داشته باشد تا ما زمانی برای تدوین خاطرات او در نظر بگیرم.
از بحث سوژه که بگذریم؛ نوشتن خاطره شاید مثل داستان نویسی نباشد که با استفاده از توانمندی نوشتن و تخیل بتوانیم کار را بهنگارش در آوریم بلکه باید یکسری از ابزارهایی را در دسترس داشته باشیم که در قالب کلاس و فراگیری دورهها دستیافتنی است که آن هم فن مصاحبهگیری است. تکنیکهای تدوین متن و پیاده کردن کتاب، کتابها را با هم متمایز میکند.
سریعنویسی آفت ادبیات مدافعان حرم است
پژوهشهای کتاب خاطره پنهان است چراکه یکسوی خاطره ادبیات و سوی دیگر آن تاریخ است. یعنی سویه تاریخی باید مستندنگاری باشد و متن براساس اسناد و منابع مکتوب نوشته شده باشد. صحت روایتها باید بررسی شود درحالی که سریع نویسی و به سرعت کتاب منتشر کردن یکی از آفتهای این روزهای ادبیات پایداری قلمداد میشود.
تلاش برای تولید هرچه سریعتر یک اثر باعث میشود آن اثر نپخته باشد. کتابهایی که در جامعه جایگاه خودشان را پیدا میکنند حتماً این فرایند را دنبال کردهاند و نویسندگان این سختیها را طی کردهاند. این عرصه نیز سرشار از خطا و اشتباهاتی است که توسط عدهای که تازه وارد میدان شدهاند صورت میگیرد.
انتهای پیام/ 121