گروه حماسه و جهاد دفاع پرس - طیبه کرانی، هر وقت صحبت از جنگ هشت ساله و دوران دفاع مقدس میشود همهی ذهنها درگیر شهادت و رفتن و گریه میشود و فراموش میکنیم در همان دوران ازدواجهای ساده و پر از عشق زیادی صورت گرفت. ازدواجهایی رویایی که بسیار ساده اما با عشقهایی صادقانه شروع شد و هرگز از ذهن زوجها نه پاک و نه ذرهای کمرنگ میشود.
عشقهایی به سادگی پرواز پرندگان ولی تا اعماق آسمانها که خیلیها را آسمانی کرد و خیلیها را نیز راهی راههای تکرار نشدنی.
خانم "عذرا رستمیان"، تنها عروس خانواده شهیدان دستواره، از جمله همسران شهیدی است که همیشه آرمانهایش را فریاد زده و بارها و بارها شده که از علاقه به همسرش گفته است و روی صحبتش با جوانان امروزی است که بدانند در چه موقعیتی قرار دارند و از این فرصت الهی به خوبی استفاده کنند و بدانند که در زمان جنگ نیز عشق و عاشقی وجود داشت. آنها نیز همسرانشان را دوست داشتند و عاشقش بودند اما عشق به خدا و دفاع از ناموس و مملکت بیشتر ارزش داشت.
در ادامه بخشی از نامهی شهید سید محمدرضا دستواره به همسرش(خانم رستمیان) آمده است:
خدمت یگانه همسر مهربانم سلام – دوستت دارم
ضمن عرض سلام امیدوارم حالت خوب باشد و هیچگونه ناراحتی نداشته باشی و اوقات را بخوبی و خوشی بسر ببری و خداوند دائماً حافظ و نگهدارت باشد.
همسرم
بسیار دلم برایت تنگ شده و هوای تو را کرده است بعد از هر نمازی دعایت میکنم آخر میدانی خیلی دوستت دارم و چون خیلی دوستت دارم دلم هم برایت خیلی تنگ میشود و چون نمیتوانم پیشت باشم لذا برایت دعا میکنم. حال خودم خوب است اما بواسطه شهادت حسن عزیز خیلی ناراحتم ولی چه کنم که کاری از دستم بر نمیآید فقط باید بخدا پناه برد.
"امینی" هم زخمی شده و رفته و لذا خیلی تنها هستم خیلی حوصلهام سر رفته ولی دائما از خدای بزرگ کمک میگیرم و خودش صبر میدهد والا تا الان میبایست دق کرده باشم. خیلی دلم میخواست کنار تو بودم و چند ساعتی درددل میکردم و کمی تسلی پیدا می کردم.
بزودی شاید بیایم ولی باز نوشتن این نامه باعث کمی آرامش خاطرم گردید چون باز گفتگو با یک رفیق است با یک رفیقی که خیلی دوستش دارم و دوستم دارد. امیدوارم که متاثرت نکرده باشم میدانم ناراحت میشوی ولی خودت را کنترل کن... .
انتهای پیام/