به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، نخستین نشستِ دوازدهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار، با عنوان «سینمای تمدنساز» با سخنرانی حسن رحیمپور ازغدی در سینما فلسطین برگزار شد.
رحیمپور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیاناینکه وقتی از نسبت سینما با تمدنسازی بحث میشود، طبیعتاً میتوان از مولفههای مختلف عرضاً و طولاً سخن گفت اما در این جلسه به یک نقطهی خاص درباب اینکه چه تمدنهایی چه نوع سینمایی را تقویت و تضعیف میکنند و چرایی آن متمرکز میشویم، اظهار داشت: عنصری که به ظرفیت تمدنسازی هنر بهمعنای عام، و سینما بهطور خاص که پرمشتریترین نوع هنر و موثرترین است فعلا اثر میگذارد و دخالت دارد، آن قوهی تاخیل و تخیل است.
وی گفت: شخصیتسازی، الگوسازی، دوقطبی کردن مفاهیم، تبدیل اشخاصی بهدلخواه سفارش دهنده و سرمایهگذار سینما و سناریست وکارگران و تهیه کننده و حتی هنرپیشه با کمک تکنیکهای فنی و زاویهی دوربین و همه در سطوح مختلف موثر در شخصیتپردازی هستند. تولیدکنندگان فیلم از طریق شخصیتپردازی در سینما و داستان، تاثیر میگذارند در افکار عمومی، اخلاق عمومی، سبک زندگی و از طریق آن سیاستهایی را تقویت میکنند و جریانها و گفتمانهایی را تضعیف میکنند که از این جهت فوقالعاده مهم است.
وی تاکید کرد: سینما قطعاً امروز در تمدنسازی بهمعنای عام، یعنی تقویت یا تضعیف مولفههای خاص در تمدنها با ماهیتهای مختلف حتما موثر است.
هیچ سینمایی وجود ندارد که بی نسبت با دین باشد
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: تمدن یک بخش سختافزاری به نام صنعت و تکنولوژی دارد اما نرم افزارسینما در تکوین اخلاق، افکار و شخصیت مخاطب سینما تاثیردارد. این نرم افزار است که در سینما تقویت یا تضعیف میشود و چون مخاطب انسان است و هیچ سینمایی نداریم که به هیچ وجه به انسان و به انسانیت انسان مربوط نباشد بنابراین هیچ سینمایی نیست که هیچ نسبتی با دین نداشته باشد.
این پژوهشگر تاکید کرد: مخاطب انسان دین است؛ مخاطب دین انسان است و موضوع و ماموریت دین، رشد و رستگاری انسان است. انسان ترکیبی است از افکار، اخلال و اعمال؛ موجودی سهضلعی و چند لایه که هرچه از جمله سینما که با افکار، اخلاق و اعمال انسان سرو کار داشته باشد با انسانیت سرو کار دارد و بنابراین با دین سرو کار دارد.
رحیمپور ازغدی افزود: هنر و رسانه از نقاشی، مجسمهسازی، طنز، رمان و... تا سینما، بههمان میزانی که انسانیت را ـ یعنی حقوق و اخلاق راـ در انسان فردی و اجتماعی تقویت میکند، بههمان اندازه دینی است. و هماناندازه که تضعیف کند غیر دینی و ضد دینی است. سینمای دینی را از روی آثار و اثر آن میتوان شناخت. مبنانی و پیشفرضهای آن و فلسفهای که پشت آن سینما قرار دارد مهم است. گاهی سازنده فیلم ندانسته و ناخواسته چنین تاثیری میگذارد.
وی با بیاناینکه خیلی درباره چیستی سینمای دینی در غرب و شرق دنیا بحث شده است، گفت: عدهای سینمای دینی را فقط سینمای معنوی میدانستند و معنویت هم هیچ تعریف چارچوبدار مشخص با امکان داوری ندارد. شرک خودش یکی از رایجترین معنویتهاست. عدهای سینمای دینی را در سینمای مسئول، اجتماعی و سینمای عدالتخواه محدود کردند و عدهای دیگر آن را در سینمای فلسفی با مخاطب خاص محدود کردند و دیگران در حد سرگرمی همانطور که سرگرمی مشروع و نامشروع داریم، چنین تعریفی داشتند که در جمعبندی این تعریفها خیلی کم نتیجه بوده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: معیاری که خیلی راحت میتوان با کمک آن هر اثر هنری و ازجمله سینما را به دینی و دیدنیتر تقسیم کند. صفت دینی بودن برای انسان و هنر انسان درسینما سفید و سیاه نیست. یعنی ما هیچگاه کامل دینی و بیدین و ضد دین نیستیم و ما دینی یعنی دیندارانی هستیم، متوسط. خاکستری هستیم و گاهی سیاه و گاهی سفید میشویم. یک روز دینیتر هستیم و روز دیگر غیردینی تر. ما فرداً و اجتماعاً یکنواخت نیستیم گاهی به شاخصههای اسلامی بهعنوان فرد نزدیکتر و دورتر میشویم. جامعه انسانی و تمدن نیز همینطور است؛ هنر نیز همین است.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: اگر بخواهیم یک اثر هنری را داوری کنیم، بهترین راه داوری خروجی یک اثر هنری است. اگر آن اثر هنری شامل رمان، فیلم و ...، مخاطب را به لحاظ فردی و اجتماعی به معیارهای دینی و الهی نزدیکتر میکند، بههمان اندازه دینی است و میتواند دینیتر باشد. اگر نمیکند و دور کننده است، بههمان اندازه غیردینی است و میتواند غیردینیتر شود و ضددینی شود.
رحیمپور ازغدی با طرح این سوال که معیارهای دین چیست، افزود: معیارهای دینی بودن اثر هنری جهان بینی یعنی نوع انسانشناسی است که ارائه میدهد. دیگر خداشناسی و توحید باوری و نوع نگاه به عالم طبیعت و تاریخ و جامعه است. اگر یک اثر هنری معنویت را به معنای توحیدی، عدالتخواهی را بهمعنایی که با عقلانیت و معنویت سازوگار باشد. عقلانیت و حکمت را بهمعنایی که در تضاد با عدالت و معنویت نباشد، هرچند در حد یک موضوع خاص و محدود باشد را که مثل رابطه یک زن و شوهر در خانواده یا رابطه یک معلم و شاگرد و یک مقوله سیاسی یا تعلیم و تربیتی و حتی سرگرمی را به این شاخصها و ارزشهای اخلاقی به این عقیده و موقعیت انسانی و سبکزندگی مشتاقتر و آگاهتر و انگیزهدارتر کند، بههمان اندازه دینی است. نکند، خنثی و لغو است و اگر دور کننده به این مفاهیم باشد، غیردینی و ضددینی است.
همه ژانرهای سینما میتوانند دینی باشند
این پژوهشگر تصریح کرد: اگر پس از مطالهی یک رمان سیاهیها بر شما غلبهپیدا کرد و جهان بیمعنا شد، آن رمان غیردینی و ضددینی است. اگر یک اثر هنری و فیلم نگاه شما را به زندگی اخلاقیتر کرد و عطف به عدالت و رعایت حقوق پیدا کردید و زندگی را معنادارتر کرد و فرق خوب و بد را تشخیص دادید و همه چیز را سیاه، بیمعنی و مشکوک نکرد، این بههمان اندازه دینی خواهد بود. پس اثر هنری به همان اندازه که ما را از اخلاق الهی دور و بدبین کرد و جهانبینیمان را مادی کرد، نگاهمان را به زندگی شکاکانه و به دیگران به عنوان ابزار نه به عنوان بندگان خدا تغییر داد، به همان اندازه غیردینی و ضد دینی است. یا عدالتخواهی را بدون اخلاق و معنویت و عقلانیت دنبال کند که ضربه است به خود عدالت و یا اگر درباره نوع نگاه ما به جهان و طبیعت، دیگران، خانواده، صنعت را تخریب میکند، ضد دینی است. این یک شاخص برای تشخیص سینمای دینی و غیر دینی است. بنابراین سینمای دینی یک ژانر خاص نیست بلکه همه ژانرهای سینما میتوانند دینی و انسانی یا غیردینی و ضد انسانی باشند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: برخی گمان میکردند، چون در فیلم و سینمای داستانی تخیل دخالت دارد و غیر واقعهنمایی بیرونی است، ما فقط میتوانیم سینمای مستند اسلامی داشته باشیم و سینماهای دیگر اسلامی نمیشوند. با معیارهایی که اشاره کردیم این نوع نگاه درست نیست. قوه خیال یک نعمت الهی است و اگر تحت عقل و وحی قرار گیرد، موتر حرکت بهسمت بالاست و همین قوه خیال اگر در تصرف شیطان و نفس قرار گیرد ابزار سقوط خواهد بود. قوهی خیال یک نردبان است که خداوند در اختیار انسان قرار داده است؛ همانطور که قوه عقل و حس را به ما داده است. قوهی خیال واسطهی بین عقل و حس است.
وی منشا قدرت تخیل، برنامهریزی، اختراع، ابداع و خلاقیت همگی خیال است که خداوند آن را داده است، اما قوهی خیال را ما یا در اختیار شیطان و شیاطین قرار میدهیم یا از طریق ایمان و عمل صالح در تماس با فرشته و فرشتگان. یا تقوا داریم یا نداریم؛ یا دنبال منافع مادی و شخصی زودگذر خودمان هستیم که نتیجه آن میشود سینمای الحاد؛ اگر توجه داریم و چیزی معلوم نیست و مخاطب را در تعلیق قرار دهیم میشود سینمای شکاک که از عقلانیت محروم است و شکاکیت ترور عقلانیت است. اگر معنویت را قبول داشته باشیم، اما همراه با خرافات، نتیجه آن میشود سینمای شرک و الحاد و شک و جهل؛ بنابراین همانطور که سینمای مستند میتواند اسلامی و غیراسلامی باشد. همانطور که سینمای مستند اسلامی با رعایت انصاف، عدالت در موضوع محقق میشود؛ همه انواع ژانرهای سینما میتوانند این مسیر را داشته باشند.
این پژوهشگر و نظریهپرداز ادامه داد: ما میتوانیم سینمای پلیسی اسلامی و غیراسلامی داشته باشیم. سینمای تخیلی ـ علمی، سینمای عشقی، سینمای جنگی، سینمای کمدی و... همگی قابل تقسیم به اسلامی و غیراسلامی است. ما برای همه این ژانرها ملاک داریم؛ سینمای تاریخی و حتی سینمای اکشن و آنچه که در خدمت سینمای زرد و سیاه قرار دارد، میتواند اسلامی باشند. سیاه آنچیزی است که اساساً ضد سفید است و فیلم میسازد تا باطلی را حاکم و گسترش کند.
منظور قرآن از لهو و لعب بازی و سرگرمی نیست
این استاد دانشگاه اظهار داشت: برخی، چون اشرافی به معیارهای سینمایی در ابعاد مختلف ندارند فکر میکنند معنی ندارد سینمای داستانی اسلامی داشته باشیم. حالا یک قدم جلوتر برویم، حتی سرگرمی نیز دو نوع است. برخی به اشتباه میگویند اسلام، چون با لهو و لعب مخالف است و لهو و لعب یعنی سرگرمی پس سینمای با هدف سرگرمی حرام است! لهو و لعب از نظر قرآن آنچیزی و هرکاری دینی، علمی، فلسفی، اجتماعی و اقتصادی و... است که هیچ نقشی در رشد و تکامل ما، در رستگاری ما ندارد و فقط فرصت ما را هدر میدهد و ما را از سرنوشتی که بهسمت آن حرکت میکنیم غافل میکند. منظور قرآن از لهو و لعب بازی و سرگرمی نیست.
رحیمپور ازغدی اظهار داشت: ممکن است شخصی مشغول جدیترین کار باشد، اما مصداق لهو و لعب باشد؛ لهو و لعب آن کاری است که نسبتاش را با حقیقت مطلق، با سعادت و شقاوت انسان معلوم نباشد و موجب هدر رفتن وقت باشد. مثل کاری که نتیجهی آن بیهوده باشد و مطلقاً براساس خیال باشد. تمام کارهایی که در زندگی انجام میدهیم و حقیقتی پشت آن نباشد، میتوان لهو و لعب گفت. لعب هم ریشه با لعاب است، مثل آبی که در دهان است، اما هیچگاه تشنگی انسان را رفع نمیکند درحالی که دائماً در درون دهان است. لعب یعنی کارهایی که ظاهری سیراب کننده دارد، اما هیچ مشکلی از انسان برطرف نکند؛ بنابراین ما هرکاری در زندگی انجام دادیم که موجب رشد انسان نشد، لهو لعب است، اما بازیها و سرگرمیها دو دستهاند. برخی از بازیها لهو و لعب قرآنی هستند، اما برخی چنین نیست. اگر یک بازی و سرگرمی به رشد ما کمک کرد، لهو و لعب نیست، چون برای به تعادل رسیدن ما در مسیر تکامل موثر بوده است. اما اگر یک فیلم و بازی به رشد ما کمک نکرد و با وجود اینکه به ما یک لذت داده است، اما آن لذت همراه با مانع در مسیر رشد باشد، صحیح نیست؛ بنابراین لهو و لعب غفلت از رشد در هدف است؛ حالا این میتواند بازی و هنر و حتی کار فرهنگی، فعالیت اقتصادی و سیاسی باشد.
بازی و سرگرمیهایی که عین عبادت است
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: هرکاری از جملهی بازی، هنر، سرگرمی و تفریح که کمک کند نیاز ما به استراحت و لذت تامین شود تا به تعادل برسیم و خستگیمان برطرف شود تا تجدید قوا کنیم که موجب ادامه مسیر شود، آن بازی و سرگرمی و تفریح لهو و لعب نیست و عین عبادت است. کسی که از راه مشروع تولید ثروت کند این دوست خدا و معشوق خداست درحالی که در روایت آمده است «تاجر مثل گرگ است!»؛ این تاجر، تجارت برایش وسیله رشد نیست، هدف است. در سینما، هنر و علم، تکنولوژی، سیاست و اقتصاد و خانواده و نیز چنین است و همه میتوانند لهو و لعب باشند و از طرفی میتوانند در جهت رشد و عبادت قرار گیرند؛ با این رویکرد سالن سینما میشود معبد؛ مثل مزرعه، آزمایشگاه و جبهه جنگ. آنجایی که باید جنگید و صلح کرد؛ لذا معیار ما برای اینکه چه چیزی اسلامی و چه چیزی غیراسلامی است و چه چیزی لهو و لعب و غفلت است باید روشن شود تا نسبتمان با سینما واضحتر شود.
این پژوهشگر و نظریهپرداز با تاکید مجدد براینکه در همهی ژانرهای پلیسی، وحشت، تخیلی، کمدی، تاریخی، جنگی و ... سینما میتوانیم تقسیمبندی اسلامی و غیراسلامی داشته باشیم، گفت: در یک فیلم پلیسی ممکن است در انتها قتل و جنایت توجیه و سفید نشان داده شود و در فیلم دیگری اهمیت جان انسان مورد تاکید باشد. سوژههایی که هردو هیجان و تخیل دارند، تخیل و هیجان و لذت ذاتاً نه بد است، نه خوب. تخیل و هیجان و لذت اگر برمبنا و با نتیجهی درست باشد و به رشد انسان کمک کند، اسلامی و مشروع است؛ خلاف آن باشد، غلط است.
وی اظهار داشت: همهی هنرمندان و سینماگران و سیاسیون و... جهان باید به دو سوال پاسخ بدهند وگرنه منطقاً نمیتوانند کارشان را شروع کنند. سوال اول اینکه تو بهعنوان هنرمند و سینماگر چه میخواهی بگویی و دوم چگونه بگویی؟ چه بگویی مربوط به محتواست، اما چگونه میگوییم تکنیک و فرم است. چه میگوییم به مسلمانی و نسبت با عدالت، معنویت، اخلاق و خدا مربوط است، اما چگونگی بگوییم به مهارت، استعداد، ضریبهوشی و آموزشی مربوط است. در این مسئله ظرف و مظروف هر دو مهم است. اگر ظرف درست نباشد سینما نیست؛ اگر مظروف درست نباشد نیز اسلامی نیست. ضمن اینکه اگر ظرف درست نباشد ممکن است مظروف را خراب کند. خیلی خطرناکتر کسی است که خیلی هنرمندانه سریال جذاب با محتوای بد میسازد و مخاطب را جذب میکند.
رحیمپور ازغدی گفت: برخی بهجای نظریهپردازی درخصوص سینما اسلامی و انقلابی مالیخولیا پرورش میدهند و افراد را از سینمای اسلامی میترسانند. همانطور که مسلمانی مراتب دارد، سینمای دینی نیز مراتبی دارد. سینما یک محصول انسانی و خاکستری است که باید متمایل به سفید باشد، نه سیاه، اما به ما میگویند سینمای سفیدی وجودی ندارد؛ اول این را میگویند و در قدم بعدی میگویند سفید سیاه است و سیاه سفید است و اسمش را فلسفه هنر و فلسفه سینما میگذارند. اول میگویند سیاه و سفید و دو قطبی نداریم و همه چیز خاکستری است. بعد که قبول میکنیم و دست از سیاه و سفید بودن خودشان میکشیم میبینیم فیلمهایی که خودشان ساختهاند تماماً دوقطبی سیاه و سفید است. همه قهرمان و ضد قهرمان دارد، اما جای شهید و جلاد را عوض کردهاند. این هم دو قطبی است، اما دو قطبی معکوس شده است و این وسط فقط کلاه ما را برداشتهاند.
هیچ سینما، رمان یا گزارش بیطرفی وجود ندارد
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید براینکه حتی یک سینما در غرب و شرق عالم پیدا نمیکنید که ایدئولوژیک نباشد، عنوان کرد: حتی یک سینما و فیلم نمیتوانید نشان بدهید؛ چنانکه یک رمان نمیتوانید نشان دهید که خنثی باشد و هیچ موضع اعتقادی، انسانشناسی، هستیشناختی ندارم و دعوت به هیچنوع اخلاق خاص یا ضد اخلاق خاصی نمیکنم و فقط واقعیت را میگویم، نداریم. کدام واقعیت؟ آنها فقط یک واقعیت را میگویند؛ واقعیت ذهن و خصلتهای خودشان. هیچ سینما، رمان یا گزارش بیطرفی وجود ندارد؛ امکان ندارد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: طی ۴۰ سال گذشته همواره بچه مسلمانهای انقلابی را مسخره کردند که هنرسینماست و ایدئولوژی نیست چرا در فیلم موعظه و نصیحت میکنید و میخواهید ما را در فیلم هدایت کنید! درباره علوم انسانی به ما گفتند روانشاسی علم واقعنماست و ما ترسیدیم و گفتیم از این بعد هرکتابی در علوم انسانی نوشتیم از معیارهای الهی فاصله میگیریم تا علمی شویم درحالی که کلاهمان را برداشتند و وقتی کمی بیشتر درس خواندیم به سال ۱۴۰۰ رسیدیم متوجه شدیم که حتی یک کتاب در هیچ رشته علوم انسانی وجود ندارد که در هر صفحه آن یک ایدئولوژی وجود نداشته باشد.
وی با بیاناینکه در مقالات غربیها آمده است که اصلا سینمای بیطرف، سینمای بدون ایدئولوژی و بدون موضع وجود ندارد، تصریح کرد: درباره ژانر رمان پلیسی ـ جنایی، فیلم سینمایی پلیسی ـ جنایی و سینمای علمی و تخیلی نقل قولهایی را میخوانم. این گفتارها متونی است که در هالییود مطرح است و در دانشگاههای دنیا تدریس میشود. در متن درسنامهای که به دانشجویان آموزش میدهند میگوید ما در سکانس اول و دوم فیلم باید اولین طرحواره از ارزشهای اخلاقی قهرمان را به مخاطب معرفی کنید و مخاطب قهرمان و ضد قهرمان را تشخیص دهند؛ بنابراین ما در این فیلم که سینمای پلیسی ـ جنایی شاهد یک قصه جذاب و نقل جنایت نیستیم بلکه بخواهیم یا نخواهیم یک مضمون اخلاقی را شاهدیم. بهمحض ارتباط این فیلم با اخلاق یعنی با دین ارتباط پیدا کرده است. یعنی یا انسان را رشد میدهد یا سقوط؛ و هرجا اخلاق و حقوق باشد، دین وجود دارد. هرمفهومی که بهوسیله عقل و تجربه حاصل شده باشد و مضمون ضد حقوقی، ضد عدالت و ضد اخلاق و ضد معنویت ندارد اسلامی است.
رحیمپور ازغدی ادامه داد: اگر در یک فیلم حقوق حیوانات تضعیف شده باشد این فیلم ضد اسلامی است. هرچیزی که حقوق و اخلاق و نوع انسانشناسی توحیدی را تضعیف کند بههمان اندازه ضددینی است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به تولید آثار سینمایی درخصوص جنگ جهانی دوم اشاره کرد و گفت: آمریکاییها و انگلیسیها هنوز درباره گزارشهایی که از جنگ وجود دارد مشغول ساخت فیلم هستند. ۸۰ سال از چهار سال جنگی گذشته است که بخاطر قدرت بین جنایتکارها رخ داد. این جنگ هیچ مفهوم انسانی نداشته است. دنیا و اروپا را میخواستند تقسیم کنند و تلفات آن را کل اروپا و جهان داد. اروپا وحشتیترین قاره جهان است چراکه در هیچ قارهای بهاندازهی اروپا جنگ نشده است و خون نریخته شده است درحالی که به بقیه دنیا وحشی میگویند و خودشان فقط طی جنگ اول و دوم حدود ۱۰۰ میلیون انسان از خودشان کشتند و ۱۰ها میلیون دیگر را از سایر کشورها کشتند و سینما کاری کرده است که آنها در جهان منطقی و متمدن نشان داده شوند و آنهایی که تلفات دادن و غارت شدند، وحشی و تروریستاند؛ این کار سینماست. حالا این سینما ایدئولوژیک نیست؟! سینما ایدئولوژیکی که آنها دارند سینمایی است که با واقعیت کاری ندارد. تصویری که آنها نشان میدهند تفسیر خودشان از واقعیت است و کاری به واقعیت ندارند.
وی عنوان کرد: هالییودیها معتقدند در فیلم پلیسی ـ جنایی هر قتل و جنایت که قابل اجرا نیست در فیلم بهتصویر کشیده میشود که قبحزدایی میکند. جناییترین فیلم در عین جذابیت برای مخاطب، قوههای بسیاری برای بالفعل شدن دارند. فیلم جنایی مدرن یک معمای جنایت دارد که باید حل شود به طور جذاب و منطقی و در کنار آن داستان نیکی و بدی است که ایدئولوژیک است.
ساوکیها مشغول تحریف تاریخاند
این پژوهشگر به تحریف تاریخ از سوی جریان سلطنتطلب اشاره کرد و گفت: جریان تحریف تاریخ از سوی کسانی درحال شکلگیری است که خودشان جنایتترین افراد تاریخ هستند. پرویز ثابتی رئیس ساواک که متخصص شکنجه و آدمکش مشهور و بهایی است، حالا خاطرات و زندگینامهای نوشته است که هرکسی مطالعه میکند نظرش درباره ساواک عوض میشود و متوجه میشود ساواک چقدر نجیبانه ناخنهای زندانیان را میکشیدند و چقدر مظلومانه جلوی شوهر به زن تجاوز میکردند! وقتی این خاطرات را میخوانیم از اینکه چقدر متفکر و عالم و قانونمند بودهاند انسان متحیر میشود.
حاج قاسم گفت تصویر هالیوود از رنجر و کماندوهایشان مسخره و دروغ است
وی ادامه داد: منافقین ۱۷ هزار نفر از مردم ایران را کشتند و سر بریدند حالا خاطره مینویسند؛ باید منتظر باشیم داعشیها هم خاطراتشان را بنویسند تا همه بفهمند اگر سر بچههای ۶ ساله را بریدند، چرا سر بچه شش ماهه را نبریدند! چطور آمریکا با سینما و هنر مدیریت افکار عمومی را برعهده میگیرد و جنایتترین افراد را محبوبترین افراد دنیا کرده است و کسی که از کشور خود دفاع میکند را منفور نشان میدهد. صدق و کذب فقط مربوط به یک گزاش شخصی نیست؛ بزرگترین صدق و گذب در عرصه هنر و سینماست. سینمای دروغ و سینمای حقیقت؛ حقیقت نیز ممکن است فقط یک اسم باشد و از زاویهای به حقیقت کند تا آن را تحریف کند که نامش «سینمای دروغ حقیقت» نام میگیرد.
رحیمپور ازغدی به نقل از شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: یک وقت شهید سلیمانی به من گفت ما فیلمهایی از سربازان آمریکایی داریم که توسط نفوذیهایما در درون خودشان ضبط شده است. حاج قاسم گفت این تصویر سینمایی و هالیوودی که از سرباز، رنجر و کماندوهای آمریکایی، انگلیس و اسرائیل ساخته میشود، مسخره و دروغ است. ما فیلمهایی داریم که ۲۰ کیلومتر دورتر از آنها درگیری شده است و افسر آنها گریه میکند و ژنرال به نیروهایش میگوید جلو بروید و سربازها گریه میکنند و میگویند تو برو جلو. شهید سلیمانی گفت اینها به هیچ وجه نمیتوانند روی زمین با ما بجنگند و هرگز این کار را نخواهند کرد؛ فقط از طریق عوامل نفوذی ترس ایجاد میکنند و اگر مجبور باشند از سلاحهای دور زن استفاده میکنند و این تصویر واقعیت در برابر تصویر سینماست. آنها با همین دروغهای سینمایی کل ملتهای دنیا را ۸۰ سال است، ترساندهاند.
انتهای پیام/ 121