به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، الگوپذیری یکی از ارکان مهم زندگی بشریت در عرصههای مختلف فردی و اجتماعی است.
وقتی به زندگی اجداد و نیاکان بشری با دقت بیشتری مینگریم، اختراع برخی نهادهای اجتماعی مثل «خط» شاید بسیار حائز اهمیت بوده، اما پایش از این نوع دستاورد بشری و انتقال آن به نسلهای بعدی به عنوان رسم الخط مورد تایید یک جامعهی مدنی بسیار مهمتر و ارزشمندتر به نظر میآید.
انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسلی دیگر قطعا امکانپذیر نبود مگر از طریق الگوسازی در عرصههای اجتماعی. آنچه که امروزه در ربع نخست سدهی بیست و یکم میلادی برای هنرورزان و اهالی رسانههای گروهی در اقصی نقاط جهان بسیار مورد توجه قرار گرفته است، دیگر صرفا رسمالخط، آداب غذا خوردن، لباس پوشیدن و... نیست بلکه موضوعی است که همهی جلوههای اجتماعی و فردی زندگی بشریت را تحتالشعاع خود قرار میدهد و آن چیزی نیست جز «سبک زندگی».
سبک زندگی در نگاه اول شامل نوع خوراک، پوشاک، دکوربندی منزل و.. است، اما با نگاهی ژرفتر به مجموعهی کلی عناصر فرهنگی تشکیل دهندهی سبک زندگی، این نکتهی اساسی هویدا میشود که اهتمام رسانهها و هنرورزان مختلف در زمینهی فیلمسازی، عروسکسازی، تولید شخصیت و کاراکترهای مختلف برای نسلهای کودک و نوجوان در قالب بازیهای مختلف فکری و یارانه ای، طراحی لباس و ... منشا گرفته از ایدئولوژی و طرز تفکر خاص طراحانی است که عموما وابسته اتاقهای فکر سیاستمداران هستند و افکار عموم مردم جهان را هدف گرفته اند.
دولتها، حاکمیتها و حتی پرده نشینان عالم سیاست، با تزریق نوع تفکرات خود در قالب رمان، داستان، عروسک، بازیهای یارانهای، اسباب بازی، پوشاک مختلف برای جنسیتها و سنین مختلف و سایر محصولات فرهنگی سعی دارند به صورت ناخودآگاه مخاطب خود را در عرصههای فراملی جلب و مجذوب اندیشه و ایدئولوژی خود کنند.
امروزه هالیوود به عنوان یکی از بزرگترین بنگاههای سرگرمی سازی در جهان که در آمریکا واقع است تمام تلاش خود را جهت سوق دادن و اقناع افکار عمومی به سمت اندیشهی اربابان رسانهای خود دارند. بودجههایی میلیارد دلاری صرف طراحی شخصیتهای کارتونی میشوند که از عمرشان چند سال یا نهایتا چند دهه بیشتر نمیگذرد. شخصیتهایی مانند لوک خوش شانس، بتمن، مرد عنکبوتی و ... که با چهره نگاریهای زیبا و اغواکننده پا به عرصهی محصولات فرهنگی گذاشته اند.
پرسش اساسیای که به ذهن مخاطب میرسد این است که آیا در سایر ممالک جهان بالاخص در کشورهایی که خود را میراثدار فرهنگ و تاریخی کهن و مستغنی میدانند مانند ایران، نمیتوان برای این قهرمانان بی ریشه و اصالت و تاریخ رقیبان قدر قدرت تری به میدان فرستاد؟ پاسخ یقینا مثبت است. مسلما در کشوری با ریشه و اصالتی مانند ایران قهرمانانی کهن، ریشهدار و افسانه وجود داشته اند که پتانسیل آن را داشته و دارند تا در قالب بازیهایی رایانهای، عروسک، کارتون و فیلم پا به میدان بگذارند. شخصیتها و کاراکترهایی که هم ریشههای ایرانی دارند و هم احیاگر فرهنگ ناب اسلامی هستند مانند رستم، کاوه، سیاوش، پوریای، ولی و حتی قهرمانان سلحشور دوران دفاع مقدس.
ورود این ابرقهرمانان به فضای رسانهای و رقابتشان با رقبای بی ریشهی خارجی مستلزم ایجاد اتاقهای فکر قوی، آنالیز و تجزیه و تحلیل سلایق روز جامعه و پشتیبانی اصحاب رسانههای مختلف میتواند هنرورزان این عرصهی مهم را وادار به تکاپو کند و نهایتا باعث اعتلای پتانسیلهای فرهنگ بومی در عرصههای فراملی و جنگ نرم شود.
برگزاری نمایشگاه «الگونما» بهترین فرصت برای تشکیل چنین کارگروهها و شناسایی نخبگان این عرصهی هنر و فرهنگی و رسانهای است. شایسته بود که چنین نمایشگاهی چند دهه زودتر برگزار میشد و تا به امروز دستاوردهای در خور شانی به ارمغان میآورد. اما برگزاری این نمایشگاه حتی در همین مقطع زمانی که حدودا ربع قرن از سدهی بیست و یکم میلادی میگذرد نیز بسیار میتواند مفید واقع شود.
نباید غافل ماند که آفت اصلی برگزاری این نمایشگاهها یا نمایشگاههای مشابه در تهران یا شهرستانها، شعارزدگی است. محصولات فرهنگی عرضه شده توسط هنرورزان ایرانی باید آنقدر با کیفیت در خور شان و بالا عرضه شود تا مخاطب داخلی بالاخص نسل جوانتر خود به خود به سمت این محصولات ریشه دار به لحاظ فرهنگی راغب شوند.
برگزاری چنین نمایشگاههای نخصصیای در سطح بین المللی میتواند الگویی مناسب و ترازی فرهنگی برای سایر کشورهای اسلامی نیز به شمار آید و باعث ترویج فرهنگ و باورهای اسلامی و ایرانی شود. باورهایی که در پوشش، تغذیه، سرگرمی، و سایر عرصههای فردی و اجتماعی متجلی میشوند.
انتهای پیام/133