به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «سید محمود طالقانی» را به نام «ابوذر زمان» میشناسند. او که با صحبتهای آتشین خود در جریان مبارزات انقلاب به یکی از چهرههای سرشناس انقلاب اسلامی تبدیل شد و از تئوریسینهای جریان حاکمیت دینی و جمهوریت در کشور بود. امام خمینی (ره) لقب ابوذر را به او دادند و در اینباره گفته بودند: «او براى اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویاى او، چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده.»
آیتالله طالقانی دارای ویژگیهای خاصی بود و چنان از شخصیت و منزلت و جایگاهی برخوردار بود که همواره فراتر از احزاب و گروههای سیاسی اجتماعی عمل میکرد. طالقانی در طول ۴۰ سال مبارزه و مجاهدت، که بیش از ۱۱ سال آن در زندان و تبعید سپری کرد، همواره پیشرو، هدایتگر و توازن بخش نیروهای انقلابی بود.
او به دنبال تحقق حکومت دینی بود که با ویژگیهای ملی و قومی و نژادی هر منطقه و مردمان خاص آنجا هماهنگی داشته باشد. او مدافع حکومتی است که علما در آن بر امورات نظارت میکنند و بهعنوان راهنمایان دینی، تطابق برنامهها و سیاستگذاریها را با اسلام میسنجند تا مبادا حکومت در ورطه خطرآفرین سکولاریسم و لائیسم فروغلتند.
پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی، وارد حوزهی علمیه قم شد و از محضر آیات عظام حائری یزدی، سید محمد حجت و سید محمد تقی خوانساری به کسب فیض پرداخت. سپس به نجف اشرف رفت و در محضر درس آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی حاضر شد و به درجه اجتهاد رسید. در ۱۳۱۷ به کشور بازگشت و در مدرسهی سپهسالار به تدریس پرداخت. در سال ۱۳۱۸ به خاطر دفاع از محجبهای که مورد تعرض عوامل رضا شاه بود، دستگیر و به شش ماه حبس محکوم شد. طالقانی از قدیمیترین مبارزان رژیم شاهنشاهی بود که پس از فرار رضا شاه، به فعالیتهای سیاسی پرداخت و در ۱۳۳۴ به جرم پناه دادن به شهید نواب صفوی دستگیر و زندانی شد. پس از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی ـ ولایتی، علیه آن موضعگیری کرد که این اعتراض منجر به دستگیریش شد.
در مهر ۱۳۴۲ دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او در زندان نیز دست از مبارزه و تلاش برای انقلاب نکشید. ابوالفضل توکلیبینا از مبارزان انقلابی در کتاب خاطرات خود میگوید: «از دیگر ویژگیهای بارز ایشان عنایتی بود که به جوانهایی که برای مبارزه دستگیر شده و به زندان میافتادند، داشت. افرادی که به زندان میافتادند، همه در یک سطح نبودند؛ بعضی تحصیل کرده بودند و حتی تحصیلات عالی داشتند و بعضی کم سواد بوده و بیش از چند کلاس، درس نخوانده بودند. آیتالله طالقانی با دقت نظری که داشت، به جنبههای مثبت افراد توجه میکرد و آن را بزرگ جلوه میداد و در میان جمع، برای همه بازگو میکرد. اصلاً ایشان جاذبه خاصی داشت که آدم را مجذوب خود میکرد؛ و در عین حال بر اصول و موازین دینی پا برجا بود و حتی در مقابل افرادی از گروه خودشان که حرفها ناموزونی به زبان جاری میکردند، میایستاد و سخنان آنها را رد میکرد. من خود بارها شاهد و ناظر بودم که ایشان میگفتند: «من برای دین خودم به زندان آمدهام. معنی سخن ایشان این بود که همه بدانند که به زندان افتادنم برای تشکیلات نیست که مجبور بشوم هر سخنی را بشنوم یا هر عملی را که میبینم، نادیده بگیرم و آن را تحمل کنم.»
در سال ۱۳۴۶، در اثر فشار علما، و مردم آزاد شد، ولی برای چندمین بار، در سال ۱۳۵۰ بهخاطر تداوم فعالیتهای سیاسی دستگیر و به ۱۰ سال تبعید در زابل محکوم شد که با اعتراض علما و مردم به این حکم، مدت تبعیدش کاهش یافت.
در ۱۳۵۴ برای بار دیگر دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد تا اینکه با شتاب گرفتن روند انقلاب، در آبان ۱۳۵۷ آزاد شد. وی دوران طلبگی از نزدیک با امام خمینی آشنا شد و افکار و نظریات و حسن سوابق ایشان برای او آشکار گشت. وی شجاعت امام در مبارزه را میستاید و اعتقاد دارد: «وقتی که اکثریت مردم ما و رهبرهای ما جرأت نمیکردند انگشت روی درد بگذارند، که شاهنشاهی درد بیدرمان است، این مرد بلند شد و گفت: این رژیم قانون اساسی نمیشناسد؛ همانجایی که درد همه مردم بود.
آیتالله طالقانی همین شجاعت و سازشناپذیری امام را رمز موفقیت نهضت میداند. بهطوریکه پس از آزادی از زندان در اواخر پائیز ۵۷، به طالقان سفر کرد و در جمع مردم اظهار داشت: «اگر رهبری امام خمینی و قاطعیت و سازشناپذیری ایشان نبود این نهضت مقدس پا نمیگرفت.»
در راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ نقش عمدهای داشت و در همان موقع از طرف امام (ره) به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در صحنه بود و در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی به عنوان نماینده اول تهران به مجلس راه یافت. وی همچنین از طرف امام (ره) به امامت جمعه تهران منصوب شد و اولین نماز جمعه تهران، به امامتش برگزار شد. در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ در حالی که مذاکرات مجلس خبرگان اساسی در جریان بود و طالقانی نیز در آن عضویت داشت، درگذشت و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/ ۱۴۱