سروده جدید «نجمه پورملکی» به مناسبت سالگرد عروج سردار «حق‌بین»؛

«دیدم شبی دل می‌برد سردار از سردار»

تازه‌ترین سروده «نجمه پورملکی» به مناسبت اولین سالگرد عروج سردار «محمدعلی حق‌بین» منتشر شد.
کد خبر: ۵۱۷۹۴۴
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۳ - 22April 2022

«دیدم شبی دل می‌برد سردار از سردار»

گروه استانهای دفاع‌پرس- سمیه اقدامی؛ «دیدم شبی دل می‌برد سردار از سردار» عنوان تازه‌ترین سروده «نجمه پورملکی» از شاعران گیلانی است که به مناسبت اولین سالگرد عروج ملکوتی سردار «محمدعلی حق‌بین» منتشر شد.

این شعر را در ادامه می‌خوانید:‌

ای شعر پایانی فروردین من برگرد

تابوت پوشیده ز گل، تسکین من، برگرد‌

ای خاطرات ساده و شیرین من، برگرد

این حرف گیلان است‌، ای حق‌بین من برگرد

بعد از تو حتی صبر هم یاور نشد ما را

داغ شهادت‌گونه‌ات باور نشد ما را

از هر که می‌پرسم تو پرشوری، تو دریایی

سردار مردم دار من، سردار دل‌هایی

تو آن روایت‌های ناب «گیل مانایی»

تو آن «نشان فتح» از حضرت آقایی‌

ای بغض‌های پشت بی سیم شب حمله‌

ای رمز یا زهرای تقویم شب حمله

تو یار «گردان کمیل و اصغری خواهی»

گیلان و کردستان ندارد، عازم راهی

تا آخرین فتح نبل با جنگ همراهی

بر دوش آن رزمنده‌ها تابان‌تر از ماهی

با اسم رمز رشتی از طوفان گذر کردی

با فتح خیبر اهل دنیا را خبر کردی

شاید نمی‌دانی خودت، اما صدای تو

دل برده از ما، کل ارض کربلای تو

هرجا به مشکل خورده کار بچه‌های تو

ابر از کنار ماه رد شد با دعای تو

با دست خالی ضعف دشمن را نشان دادی

با هر شهیدی دیده‌ام اول تو جان دادی

بیست و دوی بهمن تو فتح دیگری کردی

چون فتح خرمشهر هی نوآوری کردی

«ایرانیان که آمدند» و محشری کردی

مانند میرزا کوچک از ما دلبری کردی

از کاروانت خاطرات خوش به جا مانده

لبخند کوچک‌زاده توی عکس‌ها مانده

آنچه زبانزد بود و هست ایمان حق‌بین است

موج امید و عشق در چشمان حق‌بین است

فتح نبل یک گوشه از گردان حق‌بین است

این گریه دلتنگی همرزمان حق‌بین است

آخر تو را از من گرفت آهسته آهسته

راه نفس‌های تو را این زخم‌ها بسته

در آن شب مهتاب بردی نام مادر را

در حصر الزهرا شکستی باب خیبر را

مانند حیدر رهبری کردی تو لشکر را

از پا در آوردی تو تکفیری کافر را

دنیای استکبار با آن روح شیطانی

سیلی محکم خورده از سردار گیلانی

آن سال‌ها در برف سنگین یار مردم شد

با دست خیرش زود پای کار مردم شد

در دوره ویروس هم غمخوار مردم شد

هی زخم خورد و اسوه ایثار مردم شد

«جعفرنیا» وقتی علمدار سپاهش رفت

دیگر تمام دلخوشی‌ها از نگاهش رفت

دیدم شبی دل می‌برد سردار از سردار

دیدم چگونه بوسه زد سردار بر سردار

دیدم تشکر می‌کند سردار از سردار

انگشترش را می‌دهد سردار بر سردار

سردار‌های آسمانی جایتان خالی است‌

ای اسوه‌های مهربانی جایتان خالی است‌

ای در لباس سبز خدمت، قاسمی دیگر‌

ای انقلابی مانده تا این لحظه‌ی آخر

رفته نفس تازه کند فرمانده‌ی لشکر

تا بازگردد با سپاه مالک اشتر

آزادی قدس و شب سجیل نزدیک است

روز شکست سخت اسرائیل نزدیک است

رفتی و ماه روزه دائم روضه‌دارت شد

یک سال هر شب این دل ما بی قرارت شد

اینجا تمام چشم‌ها ابر بهارت شد

لب‌های تشنه روضه‌ی سنگ مزارت شد

سردار می‌فهمد غم سردار را تنها

پس روضه می‌خوانم برایت؛ روضه‌ی سقا

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها