رئیس سازمان پیشکسوتان جهاد و مقاومت در دفاع مقدس مطرح کرد؛

شبهه‌زدایی از تاریخ دفاع مقدس، مطالبه بزرگ رهبر معظم انقلاب اسلامی/ روایتی از اعلام شهادت غریبانه حاج ابراهیم همت

سردار «نادر ادیبی» در مراسم گرامیداشت هفته دفاع مقدس به بیان خاطرات خود از تقابل رزمندگان ایرانی برای حفظ جزایر مجنون و شرکت در عملیات خیبر را بیان کرد.
کد خبر: ۵۴۸۲۵۹
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۷ - 01October 2022

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مراسم گرامیداشت هفته دفاع مقدس به همت عقیدتی سیاسی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس صبح امروز (شنبه) در محل ساختمان این سازمان برگزار شد.

سردار سرتیپ دوم پاسدار «نادر ادیبی» رئیس سازمان پیشکسوتان جهاد و مقاومت در دفاع مقدس در این مراسم با گرامیداشت هفته دفاع مقدس و یاداوری ایثارگری و مجاهدت‌های رزمندگان اظهار داشت: دفاع مقدس در درون خودش لایه‌های زیادی دارد که می‌تواند منشا عبرت آموزی برای ملت ایران و جهانیان باشد و باید مداومتا آن را از اعماقش جستجو کرد که منجر به تربیت انسان‌های مومن می‌شود. همانطور که شهدا با توجه به معانی دینی و عاشورا جنگ را با پیروزی به اتمام برسانند. یکی از موضوعات مهم در دفاع مقدس توجه به دین خدا و اسلام بود، آنچه رزمندگان به دنبالش بودند اعتلای اسلام، تلاش برای عزت و سربلندی میهن ما بود.

شبهه‌زدایی از تاریخ دفاع مقدس، مطالبه بزرگ رهبر معظم انقلاب اسلامی/ روایتی از اعلام شهادت غریبانه حاج ابراهیم همت

رئیس سازمان پیشکسوتان جهاد و مقاومت در دفاع مقدس با اشاره به این نکته که در طول دفاع مقدس می‌بینیم چقدر معارف دینی به کمک دفاع مقدس آمد و توانستیم پیروز جنگ شویم یادآور شد: یکی از درس‌های دفاع مقدس ایستادگی و مقاومت است، نظریه مقاومت در دفاع مقدس شکل بزرگی از خود را ترسیم کرد و رزمندگان با تکیه بر مبانی دینی و قرآنی، دفاع مقدس را با پیروزی به اتمام رساندند. درس‌هایی که اسلام به رزمندگان ما داد تا پایان جنگ ادامه پیدا کرد. همین معارف باعث پیروزی‌های بزرگ شد.

سردار ادیبی با یادآوری دیدار اخیر پیشکسوتان دفاع دمقدس با رهبر معظم انقلاب اسلامی افزود: حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در روایت دفاع مقدس و کربلا، سه نکته را فرمودند؛ اول اینکه احساس و منطق و حماسه همزمان باید گفته شود. اینکه عقلانیت و تدبیر در دفاع مقدس مبنای کار فرماندهان بود. پرداختن به موضوع صدام و حملات او که بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ادامه داشت و پاسخ به برخی شبهات همچون ادامه یافتن جنگ پس از فتح خرمشهر. بعد از فتح خرمشهر با اینکه صدام از بخشی از سرزمین‌های ما عقب نشینی کرد، ولی باز هم بخشی از کشور در دست آنان بود.

وی ادامه داد: بخشی از شبهات را رهبر معظم انقلاب اسلامی پاسخ دادند. رشد ما در دفاع مقدس بعد از عقب‌نشینی و وادار کردن دشمن به رفتن از سرزمین ما و شکل‌گیری یگان‌های رزم در آن مقطع کمک می‌کرد در انتهای جنگ با قوت بیشتر و امتیاز بیشتر جنگ را به پایان برسانیم. بحث مقاومت را در عملیات‌های بزرگ در طول دفاع مقدس می‌بینیم که چطور حجم وسیع امکانات دشمن را پس زدند و موفقیت کسب کردند.

رئیس سازمان پیشکسوتان جهاد و مقاومت در دفاع مقدس با بیان خاطره‌ای از عملیات خیبر تصریح کرد: ما در عملیات خیبر حضور داشتیم و امکانات عظیمی از دشمن در طلائیه قرار داشت. این تمرکز وسیع دشمن در همه ابعاد نشان می‌داد آن روحیه‌ای که باعث شد جزایر مجنون‌ حفظ شوند چه روحیه والایی بود. جزیره شمالی و جنوبی منفک شده بود و تمرکز دشمن بر پس گرفتن این دو جزیره قرار داشت. در جزیره جنوبی توقف عملیات را داشتیم و خطوط پدافندی ما برای حفظ جزایر مجنون مستقر شدند. تعدادی از فرماندهان لشکر‌های سپاه در منطقه بودند تا به این فرمان امام عمل کنند و جزایر را حفظ کنند.

سردار ادیبی ادامه داد:‌ عملیات خیبر یکی از محور‌های موفقیتش حضور هوانیروز بود. حجم وسیع حملات شیمیایی دشمن را در این عملیات دیدیم. وقتی وارد شمال جزیره مجنون شدیم شرایط طوری بود که بعثی‌ها برای از بین بردن نفرات از هواپیماهایشان برای حمله به یک نفر استفاده می‌کردند. گاه خلبان هواپیما را می‌دیدم به جهت اینکه فاصله خیلی نزدیک بود. هنوز پلی را نزده بودند و تا دو کیلومتر پشت ما آب بود که بچه‌های نیروی دریایی کمک کردند، اما خیلی سخت تدارک رسانی انجام می‌شد. شهید «مجید پناهنده» مدیر داخلی لشکر بود که با دو کامیون غنیمتی ما را به خط مقدم برد، در همه اجزای کامیون افراد نشسسته بودند، جایی رسیدیم که دیدیم از سنگری نوری روشن است، کسی ایست داد که بایستید، جلوتر دشمن است، دیدیم شهید همت است. توجیه کرد و ما وارد خط شدیم، به منطقه‌ای به نام «دست عصایی» رسیدیم که خاکریز ما بود. چند ساعت بعد قرار شد مستقیم به خاکریز بزنیم. با شهید فراهانی روی خاکریز نشسته بودیم و به دشمن نگاه می‌کردیم، آنقدر با تیربار می‌زدند که هر چند دقیقه سر را پایین‌تر میاوردیم، چون خاکریز کوتاهتر می‌شد. موفق نشدیم خاکریز را پس بگیریم با شهید فراهانی و مهتدی و فرمانده گروهان شهید سوری که جلو رفته و آر.پی.جی زده بود، همراه بودیم.

رئیس سازمان پیشکسوتان جهاد و مقاومت در دفاع مقدس بیان کرد: شهید همت اعلام کرد با کمک لشکر عاشورا و نجف عملیات دیگری را برای زدن به خطوط دشمن طرح ریزی کرده‌اند، چون متوجه شدند دشمن در پی تدارک عملیات است. ما مامور شدیم عملیات را ادامه دهیم با اینکه خسته بودیم، جایی رسیدیم که فاصله کمی با نیرو‌های دشمن داشتیم، دیدیم کسی مدام دولا و راست می‌شود، احساس کردیم نواری از میدان مین جلوی تانک‌هایشان می‌گذارند. به شهید همت اعلام وضعیت کردیم، گفت میدان مین را چپ و راست کنید و بزنید به دشمن. ابوالفضل محمدی سر گردان بود. بین دو عملیات رفت تهران و ازدواج کرده و برگشته بود جبهه، یک اقتداری داشت، قبل عملیات بچه‌ها را جمع کرد و حجم وسیع تحرکات دشمن را توضیح داد. ما نشسته بودیم که فهمیدیم یک بعثی ما را دید، شک کرد، شروع کرد عربی صحبت کردن، حمید سرخه اهل شوش بود گفت اسم شب را سوال می‌کند، کمی عربی صحبت کرد، سرباز بعثی شک کرد، تیراندازی وسیعی شروع شد، ابوالفضل محمدی به سمت دشمن رفت و دیگر او را ندیدیم، سرخه و محمدی هم شهید شدند و درگیری سنگینی شروع شد که به انهدام تجهیزات دشمن انجامید. به خط برگشتیم و خدا را شکر آن شب دشمن نتوانست عمل کند.

شبهه‌زدایی از تاریخ دفاع مقدس، مطالبه بزرگ رهبر معظم انقلاب اسلامی/ روایتی از اعلام شهادت غریبانه حاج ابراهیم همت

سردار ادیبی ادامه داد: صبح دیدم تانک‌های بعثی نزدیک شدند، به سختی بچه‌ها را از خواب بیدار کردیم. یکی از بچه‌ها را صدا زدم، شک کردم، رو به رویش نشستم دیدم چشم‌هایش حرکت ندارد، دستم را پشت سرش بردم که فهمیدم ترکش به پشت سرش خورده، بچه‌ها شروع به مبارزه کردند. برای اینکه امر امام (ره) تحقق پیدا کند نیرو‌ها همه کار کردند، ساعاتی که عراق با تانک حمله کرد عدد تانک‌ها از بچه‌های ما بیشتر بود، اما همه استقامت کردند.

رئیس سازمان پیشکسوتان جهاد و مقاومت در دفاع مقدس بیان داشت: در یک خاکریز دو برادر دوقلو بودند که با هم کمک آر.پی.جی بودند؛ پیشانی‌بند «یا رسول‌الله (ص)» مشکی روی سرهایشان بسته بودند و هر دو برادر کنار هم به شهادت رسیدند. اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند «اگر صبر خانواده شهدا نبود چشمه شهادت می‌خشکید» درست است. برادری داشتیم به اسم «حسین گودی» که ۲۱ سالش بود، خیلی با هم رفیق بودیم، یک ساعت قبل اینکه بریم سمت خط رفتم پیش او، داشت قرآن می‌خواند. موقعی که خواست رد شود لبخند زد و دستی تکان داد، یک آر.پی.جی از پهلو به او خورده بود و با روی صورت روی خاک به شهادت رسید. وقتی رفتیم بالای سر شهید «قربانعلی پور»، عادت داشت با دست زیر سرش می‌خوابید و همینطور هم به شهادت رسید.

شهید همت پیام داد برگردید عقب، جلوی سنگر که رسیدیم ۱۸ نفر بودیم، بخشی شهید و بخشی زخمی بودند، صحنه غریبانه‌ای بود، خودش بیرون نیامد، داشتیم به عقب برمی‌گشتیم که در پیچ یک خاکریز، نمی‌دانم چه چیزی خورده بود که یک دسته از گردان بلال شهید شده بودند، نشستیم و هر کاری کردیم بتوانیم این‌ها را جمع کنیم نتوانستیم. رسیدیم عقب غروب شد، شهید «داوود آجرلو» با موتور آمد و گفت حاج همت و اکبر زجاجی به شهادت رسیده‌اند. این محبت و دلتنگی‌های بچه‌ها آنقدر زیاد بود که دو ساعت نیرو‌ها را به ضجه واداشت.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار