گروه استانهای دفاعپرس- عصمتدهقانی؛ شهادت از مسیر صف عزادران حسینی آغاز میشود. درست از همان جایی که کودکان پاک سرشت چشمان معصوشان را به پرچمهای عزاداری محرم گره میزنند و در میان نگاهشان احساسی به اندازه عطشناکی حضرت علی اصغر(ع) پیداست. اینجاست که روحیه ایثار و عزتمندی با گوشت و خونشان آمیخته میشود و جویایی حقیقتی میشوند که در میان اشکها نهفته است.
این روزها حال و هوای گوشه به گوشهی این خاک پرگهر معطر به رایحه شهادت است و در استان ولایتمدارم «لرستان» دیار شهید «محمد بروجردی»، شهید «شاهمراد نقدی»، شهید «نعمت الله سعیدی»، شهید«سید نورخدا موسوی» و هزاران شهید که عزت و سر افرازی را برای مردمان کشورشان به یادگار گذاشته اند، شاهد تشییع جنازه دو پرستوی مهاجری بودیم که برای دفاع از امنیت، تمامیت ارضی و نوامیس مردم، در برابر آشوبگران بیبصیرت شجاعانه قد علم کردند و نشان دادند که شهدا هر روز زندهتر میشوند و هر روز پرواز را مرور میکنند تا شاید ما بفهمیم چقدر با آسمان فاصله گرفته ایم.
در ازدحام ثانیهها وقتی به کوچههای خلوت دلم سرمیزنم، دلتنگتر از همیشه میخواهم با حرف زدن با تو غبار از دل بزدایم؛ در مراسم تشییع جنازه ات نگاهی به نامت انداختم و نگاهی به نام خطهای که در آن به دنیا آمده ای؛ «داوود عبدالهی» آری نامت بنده مخلص خدا بودن را در ذهنم مجسم کرد و به نام لرستان که میرسم، واژههای دلاور مردی، شجاعت و غیرت و ایمان در مقابل چشمانم رژه میروند.
انگار تقدیر این خاک بر این است که همواره معطر به بوی شهادت باشد. هنوز یک هفته از مراسم تشییع پیکرگلگون کفن جوان رشیدی از این استان، به نام «فرید کرم پور حسنوند»، نگذشته بود که باز کوچه پس کوچههای شهرم عطرآگین به بوی کربلا شد.
شهادتتان تلنگری بود به ما که یادمان نرود توطئههای معاندین این نظام اسلامی تمامی ندارد، اما دل خوش به سرو قامتان مدافع امنیت هستیم که در جذبه نور الهی غرق شدهاند و خاک با تمام جذبه اش در برابر پروازشان کم آورده است.
شما با شهادتتان بار دیگر نشان دادید که حدیث دلدادگی و قصه عاشقی مردانی را در کربلای هشت سال دفاع مقدس حسین گونه خونشان را فدای عزت و استقلال ایران اسلامی نمودند دفتر ماندگاری است که تا هماره تاریخ چراغ راه آیندگان است.
این روزها برای شهدای امنیت انگار آسمان را فرش کرده اند. شهدای که خودشان به دنبال خونینترین دقایق شهادت راه میافتند و تیرهای خشم و کینه کوردلان ضد دین و انقلاب تنشان را نشانه میگیرند و خون سرخشان حماسهی دیگر از جنس ایثار و عشق به آرامش و امنیت مردمان دیارشان میسراید و به یادگار میگذارد.
در مراسم تشییع شهدای امنیت، دنبال تابوتشان که مزین به پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران است راه میافتیم که راه را نشانمان دهند. نمیدانم چه بود در رمز رکوعهایشان که این چنین به تعظیم عشق میایستند و به دور از تمام مصلحت اندیشیهای دنیوی تنها رضای الهی را بر میگزینند و صلابت گامهایشان مظهر واقعی اخلاص است.
معاندین این نظام مقدس و مردمی بدانند آنان که سر بر آستان امام حسین(ع) نهادند کاسهی گداییشان از عشق و محبت مولا سرشار است و زیباترین واژههای حیات را در میان خیمهی وفاداری معنا کرده اند. شهادت آخرین آرزوی درد عشق است که از دارالشفای امام حسین(ع) انتشار مییابد و هر جا دلی بیدار است به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک میگوید و خویشتن را در مسیر بقای این راه سرخ فنا میسازد.
باید برای گم نشدن در هیاهوی زمان دست به دامان شهدا شویم چرا که همه ما راحت حرف میزنیم ولی وقت عمل که پیش بیاید، برخیهایمان پای استدالمان چوبی میشود و گاهی چنان میلنگیم که حتی از راه رفتن عادی خویش باز میمانیم.
این روزها آدمها بدجور سرشان شلوغ است. اما در همین نزدیکیها کسانیخدا را بندگی میکنند که بهواسطه چشمانی بینا و قلبی پاک راه آسمان را یافته اند. در سرزمینی زندگی میکنیم که مردمانش رسم جوانمردی را خوب آموختهاند و غیور مردانی در این حوالی مواظب نوامیس این آب و خاک هستند که در چهره شان صلابت مردی است که ذوالفقار عشق را در نیام دارند و قدم در وادی گذاشته اند که «زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت.»
انتهای پیام/