به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، شهید سیدمحسن حسینی قورتانی فرزند سید محمود در سال ۱۳۴۷ در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در تاریخ ۹ مردادماه ۱۳۶۱ از طریق بسیج شهرستان قم به جبهه جنوب اعزام و در مورخه ۱۱ آبان ماه ۱۳۶۱ در منطقه عین خوش به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
وصیتنامه شهید سید محسن حسینی
«بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون / هرگز کشته شدگان در راه خدا را مردگان مپندارید بلکه آنان زندهاند و نزد خدا روزى مىخورند.
با درود و سلام فراوان بر امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینى و درود بر شهیدان به خون غلطیده جبهههاى نبرد حق علیه باطل. اکنون که اینجانب سیدمحسن حسینى عازم جبهههاى نبرد حق علیه باطل میباشم وصیتى به امت قهرمان و شهیدپرور ایران و خانوادهام دارم.
اکنون به جبهههایى میروم که هر دم با خون شهیدى تزیین شده و جبهههایى که با چشم و دل میتوان خدا را دید و جبهههایى که آغشته به خون پاک جوانان است و ما باید راه این شهیدان را ادامه دهیم.
اى ملت غیور ایران همیشه پشت سر امام عزیزمان باشید و لحظهاى از امام عزیزمان جدا نشوید که میدانم نمىشوید و گوش به فرمان امام باشید و فرمانش را از دل و جان اطاعت کنید.
اگر ما کربلا نبودیم که به نداى هل من ناصر ینصرنى حسین (ع) لبیک گوییم، اکنون به نداى حسینگونه امام لبیک گفته و به سوى جبههها روانه شدیم و براى یارى دین خدا و یارى امام و حسین زمان جان خویش را در طبق اخلاص نهاده و آماده شهادتیم.
اى جوان هاى عزیز اکنون جبههها نیاز به افراد صالحى مثل شما دارد پس به سوى جبههها رو آورید و سفارشى به ملت عزیز دارم که مساجد را خالى نکنند و حتما نمازهاى خویش را در مسجد و به جماعت بخوانند و همیشه و در هر حال امام عزیزمان را دعا کنند.
بعد از نماز حتما امام را دعا کنید و سفارشى نیز به محصلین عزیز دارم که شماها نیز درس خود را بخوانید که اکنون کشور نیاز به افراد متخصص داد و شماها هستید که با درس خواندنتان میتوانید این کمبودها را جبران کنید.
سفارشى هم به کارگران عزیز دارم که شما هم با تولید و کار بیشترتان در سنگر کارخانه به خودکفایى کشور کمک کرده و مملکت ما را از وابستگى اقتصادى نجات دهید و اینک سفارشى به خانواده خویش دارم که اگر مرا دوست داشتهاند در مرگم اشک نریزند و گریه و زارى نکنند و استقامت کنند.
من کارى نکردهام جز نافرمانى از پدر و مادر، لذا خواهشمندم که مرا ببخشید و از سرگناهانم درگذرید و اى مادرم از زحمتهایى که برایم کشیدهاى متشکرم و امیدوارم شیر پاکت را حلالم کنى و پس از شهادتم ناراحت نباشى و خوشحال باشى که توانستهاى چنین فرزندى را تربیت کنى.
از برادران و خواهرانم میخواهم که درس خویش را بخوانند، مملکت را از لحاظ فرهنگى خودکفا کنند و اگر سعادت شهادت نصیبم شد هر کجا که صلاح میدانید مرا دفن کنید و در آخر اگر کسى حقى برگردنم دارد که نتوانستهام ادا کنم، مرا ببخشید و حلالم کند. من هیچگونه طلبکارى و بدهکارى ندارم.
شعار همیشگى را از یاد نبریم. خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار.
اگر باشد قرار آخر بمیرم نمیخواهم که در بستر بمیرم
خدایا کن شهادت را نصیبم که همچون اصغر و اکبر بمیرم
نمیخواهم که همچون شمع سوزان بریزم اشک و در آذر بمیرم
همى خون را بریزم بهر دینم چو مرغان شکسته پر بمیرم
همى خواهم براى حفظ قرآن براى یارى رهبر بمیرم
خمینى را ز جان یارى نمایم براهش بىسر و پیکر بمیرم
همى خواهم که در فصل جوانى میان جبهه و سنگر بمیرم
خدایا کن نصیبم در محرم که همچون عون هم جعفر بمیرم»
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱