به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، در روزهای اخیر و پس از حملات تروریستی رخ داده در کشور، عدهای سعی در جا انداختن این انگاره بودند که جمهوری اسلامی توان گذر از این ماجرا را ندارد؛ این در حالی است که چنین حوادثی حتی با کمیت و کیفیت بیشتر، در تاریخ جمهوری اسلامی مسبوق به سابقه است. بر همین اساس با جواد منصوری تحلیلگر مسائل سیاسی و کارشناس تاریخ انقلاب اسلامی به گفتوگو نشستهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
لطفاً در ابتدا تحلیلتان را نسبت به حملات تروریستی روزهای اخیر بفرمایید و اینکه در تطبیق این حوادث با اتفاقات مشابه در تاریخ انقلاب اسلامی، به چه نکاتی میتوان دست یافت؟
اولین موضوعی که طبعاً در مسائل اجتماعی و سیاسی مطرح میشود این است که گروهها، اجتماعات و حرکتهای سیاسی، کدام یک از انواع حرکتها را دارند؟، آیا در جهت حمایت و کمک به نظام موجود هستند یا در جهت انتقاد نسبت به سیاستها و عملکردها و یا در جهت مخالفت با سیاستها یا در جهت براندازی هستند.
طبعاً زمانی که این حرکتها نوع نگرش خودشان را مشخص نکردهاند، نمیتوانیم در مورد نقد عملکرد آنها صحبت کنیم. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ما یک دوره نقد عملکرد رژیم وقت داشتیم، یک دوره مخالفت با رژیم را داشتیم، یک دوره به وضعیت کشور و عملکرد رژیم معترض بودیم و، چون هیچ یک از اینها به نتیجه نرسید و رژیم را قانع نکرد که انتقاد و اعتراض حق مردم است و اگر حرف درستی زده میشود باید به آن توجه شود، در نهایت مردم عملاً به این جمعبندی رسیدند که باید در جهت براندازی حرکت کنند. این اتفاق از سالهای ۵۰، ۵۴ و به تدریج ۵۶ انجام شد و در سال ۱۳۵۷ سرانجام به براندازی رژیم طاغوت رسید، یعنی مردم ناگهان به نتیجه براندازی نرسیدند بلکه زمانی که تمام مراحل طی شد و بینتیجه بود، سقوط رژیم طاغوت اتفاق افتاد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم قضایا بسیار متفاوت بود، یعنی ماچه در قوانینمان و چه در عملکردها و اهدافمان، به طور کلی یک فعالیت کاملاً متفاوتی نسبت به قبل داریم، به همین دلیل هم وضعیت ما به طور کامل با قبل از انقلاب فرق میکند، به این معنا که ما اعلام کردیم که میخواهیم مستقل باشیم و بر اساس جمهوری اسلامی، کشور را اداره کنیم و میخواهیم مدافع اسلام و مسلمین باشیم، بنابراین یک وضعیت کاملاً جدیدی در سیاست و خط مشی نظام به وجود آمد که طبیعتاً در یک تعارض کامل با نظام سلطه جهانی است.
دولتهای بزرگ به صراحت اعلام میکردند که ما با استقلال، اسلام و اینکه شما مدافع مسلمانها باشید موافقت نمیکنیم، تا امروز هم همین حرف را میزنند و این را مخفی نمیکنند و تأکید میکنند که ایران باید دست از اسلام بردارد و فرهنگ غربی را بپذیرد و از فلسطین و حزبالله حمایت نکند، در غیر این صورت مسئله ما با ایران حل نمیشود؛ حالا یک روز این دشمنیشان را با جنگ، یک روز با تحریم و یک روز با تهدید انجام میدهند، ولی مسئله اصلی این است که از صبح ۲۳ بهمن ۱۳۵۷، تعارض و به تدریج شورش، اغتشاش، جنگ و تحریم علیه ایران شروع شد و تا امروز ادامه دارد.
شاه در روز ۲۷ مرداد ۱۳۵۷، در کاخ تابستانیاش در نوشهر یک مصاحبه کرد و در آن مصاحبه گفت من اگر بروم، ایران، ایرانستان میشود و به این ترتیب از یک برنامه کاملاً جدی نظام سلطه برای مقابله با انقلاب پردهبرداری کرد. بعد از انقلاب مشخص شد که این برنامه برای تجزیه ایران به ۸ کشور به اجرا در آمده و این برنامه تا امروز ادامه دارد و اینکه تا چه زمانی ادامه داشته باشد، بستگی به شرایط جهانی دارد.
امروز مشاهده میکنیم که صریحاً دشمنان این مطلب را میگویند که ایران باید تجزیه شود، بنابراین بحث انتقاد، مخالفت کردن و یا حتی اعتراض در میان نیست بلکه بحث این است که ایران باید از نقشه جغرافیایی جهان حذف شود؛ این مطلب خیلی جدی است و کاملاً اسناد و صحبتهای دشمن درباره آن مشهود است و رئیسجمهور فرانسه، رئیسجمهور آمریکا و جان بولتون هم در صحبتهای اخیرشان به این مطلب اشاره کردند، در نتیجه اینکه ما تصور کنیم که این حرکتهایی که از ابتدای انقلاب شروع شده، مقطعی، اعتراضی، دلسوزانه و ایرانی است، کاملا منتفی میشود و به این دلیل است که ما اعتقاد داریم باید بر اساس این واقعیت، دستگاههای حاکمیت کشور را اداره کنند.
جریاناتی در روزهای اخیر سعی در جا انداختن این انگاره دارند که با شروع حملات تروریستی، جمهوری اسلامی توان گذر از این مرحله را ندارد. نظر شما راجع به این ادعا چیست؟
معمولاً دولتهای استکباری برای تداوم سلطه خودشان، گام به گام حرکت میکنند، یعنی در مرحله اول با تبلیغات، سپس با تهدید، بعد با تحریم و نهایتاً با عملیات مسلحانه این سلطه خود را اعمال میکنند، البته عملیات مسلحانه میتواند جنگ داخلی یا جنگ خارجی باشد. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا، اروپا و در آن زمان شوروی، این عملیاتها را علیه نظام جمهوری اسلامی آغاز کردند، یعنی ابتدا با تبلیغ، تهدید، تحریم و سپس جنگ داخلی و جنگ تجزیهطلبانه و جنگ تحمیلی خارجی، ۱۰ سال سعی در تخریب جمهوری اسلامی داشتند.
نهایتاً جمعبندی که قدرتهای بزرگ و نمایندگانشان برای آینده ایران داشتند، به این نتیجه رسیدند که با این روشهای موجود به نتیجه نمیرسند، بنابراین جنگ فرهنگی و اقتصادی را همزمان با جنگ تبلیغاتی توسط امپراتوری رسانه غرب طراحی کردند؛ به همین دلیل است که در دهه هفتاد بحث تهاجم، شبیخون و قتل عام فرهنگی مطرح بود و از آن طرف تحریمهای اقتصادی و جریان نفوذ به طور جدی توسط دشمنان پیگیری میشد و در برخی موارد ضربات خودش را در اشکال مختلفی به تدریج به کشور وارد کرد.
روش و ابعاد جنگ دشمن علیه ایران درحال تغییر است
این روال همچنان ادامه دارد و اینطور نیست که ما فکر کنیم که دشمنان یک دهه این کار را کردند و بعد دیدند که نمیشود و آن را رها کردند؛ دشمنان رسماً میگویند که ما همچنان جنگ با ایران را ادامه میدهیم، ولی طبیعت و ابعاد آن جنگ هر ۱۰ سال تغییر میکند، به عنوان مثال در دهه گذشته ابعاد تحریم بسیار پررنگتر شد، ولی از این به بعد که قرار است با این دولت تحریمها تقریبا و یا تحقیقا خنثی شود، قرار است که یک جنگ ترکیبی علیه ما داشته باشند که مرکب است از جنگ مباحث اقتصادی، سیاسی، تبلیغاتی، روانی و متأسفانه با استفاده از پایگاههای خودشان در داخل کشور و کشورهای همسایه آن را پیش میبرند.
به عبارت دیگر دشمنان میخواهند یک هجمه همه جانبه به جمهوری اسلامی داشته باشند، به گونهای که جمهوری اسلامی به نوعی دچار بیتصمیمی، درگیر شدن در همه ابعاد و بلاتکلیفی شود که در این صورت تصور دشمنان این است که میتوانند ضربه نهایی را بزند. دشمنان در این مورد یک الگوسازی از آنچه که در سوریه و تقریباً در عراق و افغانستان انجام دادند، در ذهنشان دارند، ولی برای ایران یک مقدار قضیه را گستردهتر، عمیقتر و هزینهبرتر طراحی کردند.
به عقیده شما چرا اشکال اعتراض و حتی شورش در کشور نسبت به گذشته تغییر کرده و به سمت فحاشی، ترور، حملات مستقیم به مردم و اقدامات تروریستی رفته است؟
به نظر میرسد که یک پدیده جدید در ایران در حال شکلگیری است و آن این است که تمامی ارزشهای ملی، دینی، اخلاقی، قانونی و عرفی را زیر پا بگذارند تا به این ترتیب یک جنگ روانی شدید به راه بیندازند، به گونهای که مردم از روی اضطرار تسلیم شوند؛ یکی از روشهای جدید شکست دولتها این است که دولتها را وادار میکنند که مرعوب مخالفینشان شده و در نتیجه تسلیم شوند. این کاری است که دشمنان در چندین کشور پیاده کردهاند و در بعضی جاها موفق بودند و در بعضی جاها هم ناموفق بودند، ولی در ایران هم در حال تکرار این نقشه هستند.
این وضعیت که عدهای مزدور به فحاشی، تخریب ترور و زورگویی متوسل شدند، در واقع نشان دهنده این است که روشهای گذشته چندان برای آنها موفق نبوده فلذا به شکل جدید روی آوردند؛ اما نکته مهم این است که یک عدهای که خودشان را داخل و حامی نظام و به اصطلاح با سوابق مسئولیت، اسلامیت و شرکت در مبارزات و انقلاب میدانند، یک حرکت دوگانهای را شروع کردند که از یک طرف به جمهوری اسلامی ایران و ارزشهای نظام حمله میکنند و از طرف دیگر در مقابل آنها سکوت میکنند که این یک پدیده جدیدی است.
در چند سال گذشته دهها اجتماع اعتراضی در کشور ما برگزار شده است
به نظر من در این قضایا باید خیلی با دقت، جریانات را شناسایی کنیم و مسیر حرکت آنها تعقیب شود؛ به عبارت دیگر ظاهراً این افراد جزو نیروهای ملی هستند، اما در عمل، ضمن تأیید نسبی اغتشاشات و اقداماتی که تروریستها میکنند، به طور غیر مستقیم هم به نظام حمله میکنند و مطالبی را میگویند که هیچ ربطی با صحبتهای امروز ندارد. در هر حال ما میتوانیم اعتراضات خودمان را از طریق رسانه، جلسات، اجتماعات و افرادی در مسئولیتهای مختلف، دنبال کنیم. در چند سال گذشته دهها اجتماع اعتراضی در کشور ما برگزار شده و کارگران، معلمان، بازنشستگان و ... جدا از اینکه به نتیجه رسیده یا نرسیدهاند، حرفهایشان را زدهاند، ولی اینکه عدهای مسجد و حوزه علمیه آتش بزنند و مردم عادی را بکشند، اعتراض، مخالفت، دلسوزی یا یک حرکت ملی نیست.
بعد از اتفاقی که در روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ در تبریز رخ داد که عدهای از مردم شیشههایی را شکستند و بانکها و سینماهایی را تخریب کردند، این مطلب به امام رسید و ایشان دستور دادند که با آنها بگویند که دیگر از این اقدامات نکنند، زیرا ما منطق داریم و نباید به اموال مردم صدمه زد؛ حتی از امام سوال میکنند که آیا ما به رژیم شاه مالیات بدهیم یا خیر و ایشان فرمودند که باید مالیاتتان را پرداخت کنید، زیرا این مالیات کل مملکت است و به شاه ربطی ندارد؛ حتی در مورد ترور هم امام اجازه این کار را ندادند و این خیلی موضوع مهمی است که چطور امروز ما در مقابل چنین موضوعاتی سکوت میکنیم.
هم مسئولین و هم مردم ما باید از وقایع گذشته درسها و عبرتهایی گرفته باشند. مسئولین ما باید عبرتهای سالهای ۵۸ به بعد را جمعبندی کرده و به کار بگیرند؛ ما در مقابل جریانی قرار داریم که هیچ منطق، انسانیت و قانونی را قبول نمیکند. ما عملکرد منافقین و تجزیهطلبان را در اوایل انقلاب و این چند سال گذشته به چشم خودمان دیدهایم، اینها آدمهایی نیستند که اگر فردا حکومت را به دست گرفتند، انسانیت، عدالت و آزادی را اعمال کنند، زیرا به صراحت در همین شبکههای معاند میگویند که الان هر کاری که میتوانید بکنید و تمام اصول انسانی را زیر پا بگذارید، ما بعداً که حکومت را به دست بگیریم، قانون و عدالت را مراعات خواهیم کرد.
مسئولیت افراد و گروهها در این موقعیت چیست؟
ما به لحاظ اعتقادی اگر مسلمان هستیم، قرآن در سوره یس آیه ۱۲ میفرماید که «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ» یعنی ما تمام اعمال شما و آثار اعمال شما را پای شما مینویسیم، بنابراین شما بدانید هر اقدامی که امروز میکنید، چه سکوت میکنید و چه حرف میزنید و چه اقداماتتان درست باشد و چه غلط باشد و چه موافقت یا مخالفت کنید، در برابر تمامی اعمال و آثار آنها مسئول هستید.
تمام انسانها باید توجه داشته باشند که اینطور نیست که بگویند ما یک حرفی زدیم یا نزدیم؛ قطعاً کسانی که مسلمان هستند، نمیتوانند از زیر این نکته در بروند، فلذا هر کسی باید در حد توان و امکاناش در هر حوزهای، عملاش متناسب با شرع و قوانین و منافع اسلام باشد. نباید این را فراموش کنیم که حفظ جامعه و حکومت اسلامی بر تمامی افراد واجب است و اگر لطمهای به مسلمانها وارد شود، همه مسئول هستند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱