به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حاج «حبیب فرخی» از رزمندگان و تخریبچیان لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) در دوران دفاع مقدس با بیان خاطراتی از آن دوران اظهار داشت: مردم کمکهای مختلفی به جبهه میکردند و پشتیبانی جنگ بر عهده مردم بود. بعضا در مقاطعی رسم شد دانش آموزان و دانشجویان نامه برای رزمندهها مینوشتند. وقتی این نامهها به جبهه میرسید و در میان رزمندهها پخش میشد، آنان سعی میکردند پاسخ نامه را بدهند و یک کار فرهنگی خوب صورت میگرفت. من کمتر وقت داشتم، ولی بعضا میدیدم همرزمانم نامهها را پاسخ میدهند. بچههای دبستانی که خواندن و نوشتن را خوب بلد نبودند نقاشی میکشیدند شکل یک درخت و گل و رودخانه میکشیدند و رزمندهها بنا به سن فردی که نامه فرستاده نقاشی میکشیدند یا چیزی مینوشتند.
وی درباره فرمانده گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) ادامه داد: حاج عبدالله نوریان قرآنی داشت که همیشه همراهش بود حتی در خودرو که میرفت گاهی آن را باز میکرد و میخواند. ما که نزدیک او بودیم میدیدیم اغلب سوره یاسین میخواند و علاقه زیاد به یاسین داشت. این قرآن را قبل از عملیات والفجر ۸ به بنده داد. گوشه یکی از صفحاتش نوشته بود عبدالله. در حقیقت حاج عبدالله اسم حقیقیش محمود بود، اما عقیده داشت تا انسان بندگی نکند به مرحله محمود بودن نمیرسد بنابراین همه او را به حاج عبدالله میشناختیم.
این رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: نگاه ما با نگاه حاج عبدالله خیلی فرق داشت آنقدر به مسائل معنوی ورود کرده بود اگر در عملیات به خط میرفتیم او بدون هیچ ترسی با موتور در خط گشت میزد. این موضوع را تا هرکس خودش درک نکند متوجه نمیشود. برای خود ما هم شاید قابل درک نباشد وقتی عراق به شدت گلوله جنگی میزند، چگونه یک انسان بدون هیچ ترسی در خط حرکت میکرد و موقعی که عملیاتی میشد در خط اینطرف و آنطرف میدوید تا کار انجام شود.
وی گفت: فرماندهان تخریب به تنهایی بسیار شجاع بودند، به لحاظ معنوی به جایی رسیده بودند که ترس و وحشت از مجروحیت و شهادت را نمیدیدند و شاید چیزی را میدیدند و میشنیدند که ما توان دیدن و شنیدنش را نداشتیم.
انتهای پیام/ ۱۴۱