به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، دفاع مقدس گنجینهای ماندگار از حضور عارفانه انسانهای برگزیده خداست که شهادتطلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را میتوان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقیشان نام برد.
همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزشها و آرمانهای این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسههای بیبدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدامشان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.
«حمیدرضا رنجبر کلاگری» یکی از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید استان مازندران و اهل شهرستان «قائمشهر» است که در ادامه زندگینامه و فرازی از وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید
«حمیدرضا رنجبر کلاگری» فرزند «رجب» بیستم اسفند ۱۳۴۰ در شهرستان قائمشهر به دنیا آمد و در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی جفیر به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید
به دنبال اوج گیری انقلاب اسلامی به رهبری امام روح الله موسوی و رشد و نمو و نمایان شدن دوباره اسلام عزیز که طی دوران زیاد و قرنها که استعمارگران پلید و جیره خواران و ابر جنایتکاران آن را تدریجاً به فراموش میسپردند و بهر وسیله و طریقی چه با نام تمدن بزرگ و آزادی بشر و آزادی حجاب و امثالهم مسلمین را از آن اسلام حقیقی دور میساختند و با طلوع فجر این انقلاب و رهبری آن قائد بزرگوار و معرفی اسلام محمدی به مسلمین این بنده حقیر به این انقلاب پیوست و به اسلام عزیز که از همان پدر و مادر مسلمان بدنیا آمده بودم و این هم نعمت بزرگی است اگر قدرش را بدانیم بیشتر ایمان بخدا آورده و به این انقلاب و اسلام و تلاشم را بیشتر و کوشش و جد خویش را افزایش بخشیده تا اینکه چنین زمانی واقع شد و استعمارگران شیوه دیگری را الگو خود قرار داده و جنگ تحمیلی را به ما تحمیل کردند که این خود موجب جهالت آنهاست نسبت به دین مبین اسلام و مسلمین؛ زیرا که آنها هنوز این تشخیص را ندارند که این بندگان تا آخرین قطره خون خود با هر دسیسه و نیرنگی و با هر شیوهای که استعمار در پیش بگیرد و مانعی برای پیشبرد انقلاب بوجود آورد در مقابل ایستاده و مبارزه میکنند و تا آن را از بین نبرند و از میان برندارند از پای نمینشیند و مهمتر اینکه خداوند بندگانش را عزیز و گرامی داشته و در هر مشکلی آنها را یاری میکند.
برای دفاع از اسلام و انقلاب به جبهه رفتم
اینجانب با آگاهی کاملی که به شهادت دارم برای دفاع از اسلام و حیثیت انقلاب اسلامی و دفاع از مملکت اسلام بفرمان بزرگ رهبر مسلمان جهان و مرجع عالیقدرم حضرت امام خمینی به جبهه حق علیه باطل شتافتم و امید است که خون ما نهال نوپای انقلاب اسلامی را بارور کند و شهادت ما موجب آگاهی و رشد فکری جامعه اسلام شود و ضمناً این را هم بگویم که من از همان موقعی که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفتم با تمام عشق و آگاهی و ایمان لباس سبز را به عنوان کفن خود پذیرفتم.
برادرانم و خواهرانم، دوستان و همسنگرانم! هنگامی که خبر شهادتم بسمع شما رسید قامتان را بلند گیرید همچون سرور استوار و با صلابت باشید چون کوه و ندای بلند الله اکبر و خمینی رهبر سر داده و سخن شهیدان راه خدا را به مردم برسانید که سخن شما پیروی از قرآن و خدا و احکام اسلام و اوامر امام عزیز است: الله اکبر لا اله الاالله.
گاهی از وقتهاست که دلم میگیرد نمی دانم چرا ولی جوابش را هنگامی میگیرم که به بالای کوهی یا تپهای میروم به این دشت پهناور و کوهها میروم و در این عاشقان اعم از پیر و جوان مینگرم صحنه کربلا در ذهنم تجلی میکند تازه میفهم که چقدر عاشق حسینم و چقدر دلم برای امام حسین و یارانش و بهشت او تنگ شده است.
ترسم این است که شهید نشوم
من از تکه تکه شدن بدنم نمیترسم. من از ترکشهای خمپاره و گلوله هراسی ندارم؛ و از زیر تانکها و نفربرها و له شدن هراسی ندارم؛ من از این هراس دارم که در این موقعیت که الان بخون احتیاج دارد و بهترین عزیزان و دوستان ما به این راه مقدس رفتند من فقط از همین ترس دارم که در راه خدا کشته نشوم و به برادران و دوستانم عرض میکنم که وصیت من به شما جز اطاعت از امام و احکام الهی نیست و اینکه باز به شما وصیت میکنم کسانی که زیر تابوت مرا میگیرید با خدایتان و با خون شهید عهد ببندید که حتماً و تا آنچه که میتوانید به جبهههای نبرد بروید و رزمندگان مظلوم و مسلمان ما را تنها نگذارید که بخدا نعمت است در این جبههها خداوند خود شاهد است که این را با تمام خلوص میگویم که جبههها دانشگاهی است بس بزرگ و آموزنده و پر از برکات الهی و نعمتهای است که شاید در هیچ کجا نتوانید آن را بدست آورید با مشاهده و درک کنید و اگر بسویش نشتابید بدانید که رحمت الهی بدور خواهیم ماند و باز هم سفارش میکنم بروید به جبهه اگر چه بعضی از شماها رفتهاید.
مادرجان! میدانم که داغ فرزند برای مادر خیلی مشکل است ولی من از شما انتظار دارم که مانند بانوی بزرگوار اسلام و همچنین مادران دیگری که چندین تن از عزیزان خود را از دست دادهاند در برابر مشکلات و داغ فرزندان مقاومت کردند و سکوت را تا حد امکان رعایت کرده تا دشمنان اسلام و منافقین و بذله گویان و امثالهم بدانند که هر زمانی مادران شیرزن چون شما پیرو فاطمه و زینب (س) هستند و فرزندان خود را با افتخار هدیه اسلام میکنند و البته به شما عرض میکنم که اگر بر این مصیبتها و سختیهای زودگذر این دنیای فانی صبر کنید و آنچه را که خدا بر شما مقدر کرده با کمال میل پذیرا باشید بدانید و آگاه باشید که به نعمتهای ابدی و بی پایان خداوندی خواهد رسید ودر دنیا و آخرت نزد پروردگار و رسول الله و ائمه معصومین عزیر و مورد احترام خواهید بود.
خوشحال باشید که به آرزویم رسیدم
مادرم، خواهرم، همسرم و دیگر عزیزان! خوشحال باشید و چون کوه استوار لحظهای از یاد خدا مبادا که غافل باشید خدا خود گواه باشد که این را از ته دلم و با تمام وجود میگویم واقعاً خوشحال باشید که به آرزوی خود رسیدم. مادرم! خوشا به خال تو لااقل فرزندی را که همانطور خداوند به شما امانت سپرده به او باز گردانیدهاید به بهترین وجهی اگر خداوند قبول کند انشاالله.
تا آخرین قطره خون خود اسلام و قرآن را و این جبهههای اسلام و کفرشکن را و سرزمینهای پر از نعمت و الهی را ترک نخواهیم گفت تا گلولهها و خمپاره و توپ و تانک آن بیگانگان از خدا بیخبر آمریکائی و اسرائیلی و روسی و همدستانش همچون شربت خنک در گرمای سوزان مرا دریابد که تا شاید خداوند بدین وسیله گناهانم را ببخاشید.
انتهای پیام/