به بهانه اکران دو فیلم در گروه هنر و تجربه

در جست و جوی آرزوهای از دست رفته/ بعضی نقدها را نمی‌توان بدون دخالت احساسات نوشت

مادر و دختری در خانواده‌ای مرز نشین در جریان حمله عراقی‌ها کشته می‌شوند و مرزنشینان بر این باورند که مرد خانه بخاطر حفاظت از ناموسش، زن و دخترش را قبل از رسیدن عراقی‌ها به دست خودکشته است.
کد خبر: ۶۰۵۸۵
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۴ - ۰۱:۰۳ - 05December 2015

در جست و جوی آرزوهای از دست رفته/ بعضی نقدها را نمی‌توان بدون دخالت احساسات نوشت

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس «مدار صفر درجه» و «ملف گند» دو مستند از محمود رحمانی، فیلمساز جوان مستقل هستند. رحمانی با ساخت فیلم ملف گند بلندترین پلان سکانس سنمای ایران را به نام خود ثبت کرده که با نزدیک به 200 حضور بین المللی و کسب 50 جایزه ملی و بین المللی از موفق ترین فیلمسازان قالب مستند است. این دو فیلم که در ژانر دفاع مقدس ساخته شده از آثار ممتاز این گونه سینمایی است و هم اکنون در گروه هنر و تجربه در حال اکران است.

پیرمردی بر مدار تنهایی نخلها

مدار صفر درجه به واقعه تلخی از جنگ عراق به ایران می پردازد که هنوز ادامه دارد. مادر و دختری در خانواده ای مرز نشین در جریان حمله عراقی ها کشته می شوند و مرز نشینان بر این باورند که مرد خانه بخاطر حفاظت از ناموسش زن و دخترش را قبل از رسیدن عراقی ها  به دست خودکشته است. حالا نزدیک به سی سال از آن حادثه می گذرد و حمله هوایی آمریکا به عراق شروع شده و مرد که حالا پیرمردی تنها و افسرده شده با تنها پسر بیمارش زندگی می کند او در این فیلم بعد از سالها می گوید در روز حمله عراقی ها نتوانسته زن و دخترش را بکشد بلکه این زن بوده که بخاطر حفظ آبروی مرد ابتدا دختر و بعد خودش را کشته است.

فیلم روایت تنهایی مردی است که با عذاب فقر از پسری بیمارش که شاهد قتل خواهر به دست مادر و خود کشی مادرش بوده و همین ضربه روحی سختی به روح کودکانه او زده که قابل التیام نیست پدر هر چند وقت یکبار او را به مراسم زار می برد شاید درمانی بیابد.

فیلم از این جهت که از اظهار نظر همسایه های پیرمرد کم استفاده کرده موفق است. رحمانی با همراه کردن دوربین با پیرمرد به فیلم رنگ تازه ای داده و صحبتهای پیرمرد دیگر با دوربین نیست. لحن و آهنگ صدای پیرمرد چنان است که با خود درددل می کند. اشاره موتیف وار فیلم به نخلها چنان تاثیر گذار است که بیننده پیرمرد را به نخل تشبیه می کند.

سقوط نخل های متعدد مخاطب را وا می دارد که درد پیرمرد به همه مرزنشینان تعمیم دهد شاید دیگر جنگ زدگان درد پیرمرد را نداشته باشند و جنس دردشان متفاوت باشد اما در دردمندی نقطه اشتراک دارند.

موسیقی فیلم در جان فیلم چنان نشسته که او هم تبدیل به یکی از شخصیتهای فیلم می شود که او هم در حال روایت زخمهای خودش از جنگ است.با این همه فیلم در قیاس با فیلم دیگر رحمانی، ملف گند عمق فاجعه جنگ را عیان نمی کند.

کودکی بر باد رفته محمد

ملف گند چنان که شخصیت فیلم توضیح می دهد در زبان مردم اهواز به معنای نفوس بد است. این فیلم حقیقتا فریاد همه مردمی است که زیر جنگی تحمل شده از دست رفته اند فیلم دیگر متعلق مرد زخم خورده اهوازی نیست و محمد فیلم ملف گند از زبان مردم افغانستان و هند و ویتنام و حتی عراقی است که زیر جنگی که امریکا به آنها تحمیل کرده فرسوده شدند.

شخصیت فیلم چنان شیرین از خاطرات جنگ می گوید که ممکن است در بعضی لحظات خنده به لب کسانی بیاورد که موشک باران شدن شهرشان را تجربه نکرده اند اما برای مرز نشینان تحمل فیلم خارج از ظرفیت است.

فیلم یکی از تراژیک ترین آثاری است که تا کنون ساخته شده و زشتی جنگ را چنین عریان و ویران کننده به نمایش می گذارد که من نگارنده خیلی سعی می کنم با فاصله گرفتن از حال و هوای فیلم آنرا نقد کنم اما میسر نیست. ملف گند اثری است که هر چه بیشتر از آن فاصله بگیری بیشتر در جانت رسوخ می کند و این شاید به دلیل همان چند خاطره مبهمی است که از حمله هوایی عراق به شهر کرمانشاه دارم. هنوز صورت وحشت زده و مجروح جنگ زدگان پاوه و مریوان و سرپل ذهاب را به خاطر دارم. این عبارات برای نوشتن نقد حرفه ای نیست ولی وقتی با چنین فیلم بی پرده ای روبه رو می شوی که تو را به عمق سالهای بهت و حیرت مردم غرب و جنوب می برد نمی توانی بدون دخالت احساسات بنویسی.

وجه تراژیک ملف گند به این برمی گردد که نبش قبر کودکی های از دست رفته همه زنان و مردان امروز است که در دهه شصت به جای بازی و شیطنت ترس را تجربه کرده اند. محمد فیلم در جایی از فیلم می گوید همه آرزوهای کودکیش این بوده که هوا همیشه ابری باشد تا حمله هوای صورن نگیرد محمد ابر را سنگری می داند که خدا ساخته تا کمی آسوده باشد.

روایت محمد از حمله ها چنان تصویری است که کارگردان فیلم به او می گوید جالب تعریف می کنی؟ محمد مثل کوره فوران می کند لیوان دستش را می شکند گریه می کند فریاد می زند و از شدت عصبیت پیراهنش از عرق خیس می شود. این قسمت فیلم چنان رعب آور است که در جان مخاطب می نشیند و به درک تلخی جنگ کمکم می کند. محمد حالا مردی است که باید کودکش را برای آینده آماده کند اما از جنگی دوباره چنان می ترسد که نمی تواند آنرا بروز ندهد او هنوز تحت تاثیر همان آتش بارانها و انفجارها و فرار کردنها به شوشتر است و گناه کارانه اعتراف می کند که او حتما ملف گندی زده که عراق به ایران حمله کرده و در آخر به رحمانی می گوید اگر دوباره جنگ شود به خاطر ملف گندی است که در فیلم تو زده ام.

محمد فیلم احتمالا جمله جالب بودن حمله هوایی را بارها شنیده که مثل بشکه باروت منفجر شده این نگاه ساده به جنگ جنگ زدگان را از همه کسانی که جنگ را تجربه نکرده اند بسیار شنیده ایم فیلم از این جهت تلنگری تکان دهنده به آنها است.

فارغ از بحث محتوا فیلم به صورت یک پلان گرفته شده و باید گفت ملف گند اولین پلان فیلم سینمای مستند است. کارگردان هوشیارانه تصمیم گرفته اجازه دهد محمد فیلمش کارگردان باشد، بنشیند، سیگار بکشد، فریاد بزند و بازی کند. همه اکتهای محمد در فیلم چنان واقعی اند که این توهم به ذهن می رسد او متنی از پیش نوشته شده را اجرا می کند. فیلم با یک بی سرانجامی هنرمندانه تمام می شود تا نقطه پایانی برای همه آن هشت سال درد نباشد. ملف گند قطعا صادقانه ترین فیلم مستند سینمای دفاع مقدس است که دیدن چند باره آن را توصیه می کنم.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار