گروه استانهای دفاعپرسـ «ابوالقاسم محمدزاده» پیشکسوت دفاع مقدس؛ نمیدانم این حال دل من است یا همه آنهایی که عشق را تجربه کردهاند. آنهم عشقی زمینی و آسمانی را، آخر! عشق جزو ذات آدمهاست. آدمها عاشق میشوند. گاهی محبوبشان زمینی است و گاهی نه! و گاهی عاشقیشان پایش را از زمین فراتر میگذارد. از عشق زمینی به عشقی آسمانی و الهی میرسند و گرفتار میشوند. دل از دستشان میرود و عنان از اختیار.. بین زمین و آسمان معلقشان میکند و سرگردان میشوند. عجب عجوبهایست این عشق.
خالق میگوید؛ هرکس عاشق من شود من هم عاشق او میشوم. وقتی عاشق من شد با او معامله میکنم، عاشقی میکنم و در این راه هستیاش را میخرم و کسی که عشقش را خدا بخرد «فانی الیالله» میشود. ربانی میشود و جز خدا چیزی نمیبیند. رفتار، اعمال، کردار، گفتارش خدایی میشود و جز او چیزی نمیبیند. نمونه عینی و بارزش، که در عشقش همه حیران ماندهاند امام علی علیهالسلام است و نجوا میکنند؛
یا علی (ع) ای عشق حق در جوهرت
سرافرازان جهان خاک درت
عاشقان در عشق تو در ماندهاند
شمع تویی آنان همه پروانهاند...
آری چه عشقی بین او خالق است که وقتی تیر به پایش میخورد، زمانی تیر را از پایش بیرون میکشند که در حال عبادت و راز و نیاز با رب بینیاز است. چه رازی در این بندگی نهفته است که چنین غرق میشود و درد خروج تیر از بدنش را نمیفهمد و پس از او عشق امام حسین علیهالسلام است، وقتی در گودی قتلگاه آخرین لحظات عمر دنیویاش را سپری میکند با تمام مصائبی که در روز عاشورا متحمل شده میفرماید: «رضی به رضائک، صبرا علی بلائک» و گروهی با تأسی از امیرمؤمنان علیهالسلام و فرزندش سیدالشهدا علیهالسلام عاشق میشوند و قدم در راهی میگذارند که آنها میروند. مالک اشتر میشوند و اباذر، سلمان میشوند و مقداد و گروهی چون اویس قرنی ندیده عاشق میشوند که ما مثل اویس کم ندیدیم. کم متل اویس قرنی در همین سالهای نه چندان دور، ندیده عاشق نشدند و بقولی کم کوس اناالحق نزدند. خیلیها را سراغ دارم که با رفتن در مسیر آنها، پیروی از مرام آنها عاشق شدند و سوار کشتی نجاتی شدند که پیامبر خوبیها و مهربانیها وعدهاش را داده بود و نویدش را، آن «الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه».
آری خیلیها ندیده عاشق شدند و فریاد زند «کربلا کربلا ما داریم میآییم» و روی پیشانیبندهایشان نوشتند یا زیارت یا شهادت، و چه سعادتی نصیبشان شد که خیلیها حسرت به دل ماندند. در راه این عشق و عاشقی فانی شدند، ذوب شدند اما جاودانه ماندند. به برکت قدمشان، به برکت عاشقی و نجواهای عاشقانهشان ماندگار شدند و راه را باز کردند تا دیگران زیارت نصیبشان شود و خود در هنگامه جان دادن در راه او، جمال مبارک عشق و هوالمحبوب را دیدند و چشم از دنیا فرو بستند.
شهدا را میگویم که در دوران انقلاب و دفاع مقدس شعار میدادند؛ «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست».
آری! شهدا ندیده عاشق سیره و مرام علی علیهالسلام در جنگهای صدر اسلام شدند و عشق امام حسین علیهالسلام همچون چراغی در دلهاشان روشن شد و با آن نور از دل تاریکیها بیرون رفتند و به مقصد رسیدند و خود چون چراغی راه را برای ما روشن کردند که گمراه نشویم و بیراهه نرویم. عشقشان در جان خیلیها تسری پیدا کرد و جلوهگر شد.
رفتند و رفتند و رفتیم. بعضی به مقصد رسیدند و برخی چون من جا ماندم؛ افسوس! راه باز شد و خیلیها مسافر کربلا شدند و کاش بدانند که باز شدن این راه ثمره عشق آنهایی است که به راه کربوبلا سر و جان دادند. خون دادند و خونشان سیلابی شد و کاخهای یزیدیان زمان را ویران کرد، سدهای کفر و نفاق را شکست تا راه رفتن و رسیدن به زیارتگاه عاشقان و معبد دلسوختهگان عشق باز شو د و حالا آسوده و با خیالی راحت، فوجفوج و دستهدسته به زیارت و طواف کوی دوست نائل شوند.
و ای کاش بفهمیم و بفهمند که چه خونهای شایسته و لایقی در این مسیر عاشقی ریخته شده تا راه برای زیارت باز شده و حالا زائر اربعین و کربلای معلی گشتهاند.
حالا که راه باز است و به زیارت میرویم و میروند نایب الزیاره آنهایی باشیم که با نثار جانشان راه زیارت را برای ما باز کردند. بیایید در این سفر، نایبالزیاره شهدای هشت سال دفاع مقدس باشیم که در این مسیر جانفشانی کردند و ایثار.
نایبالزیاره باشیم و چند عمود مسیر پیاده روی اربعین را بیاد آنها گام برداریم و در طول مسیر برای جاماندگان اربعین دعا کنیم که زیارت قسمت و روزی آنها هم بشود، آخر زبان حال خیلیهاست:
کربوبلای تو حسین (ع)
از آدما دل میبره
کشتی گم کرده رهو
آقا به ساحل میبره
صحن و سرات صفا داره
ندیدنش آقا، دیگه جفا داره
مروه بینالحرمین
جذبه کهربا داره
یه کاروان مونده هنوز
که شوق کربلا داره
یه کاروان که زائراش
یک دل مبتلا داره
جاموندهای از اربعین
آرزوی زیارت شما داره
اگه که قسمتم بشه
چقدر اون روز صفا داره
انتهای پیام/