آزادی قدس برای فلسطینی‌ها آرمان و برای ما هدف است

کارشناسان برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه معتقدند: آزاد کردن قدس شریف شاید برای فلسطینی‌ها آرمان باشد، اما برای ما هدف هست. ما آرمان خود را بر آزاد کردن یک مکان نبستیم ما متوقف به قدس نیستیم. آرمان ما اثبات پیروزی خون بر شمشیر و رفع فتنه و کفر از کل عالم است.
کد خبر: ۶۲۵۶۸۲
تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۴۰۲ - ۱۹:۰۰ - 25October 2023

آزادی قدس برای فلسطینی‌ها آرمان و برای ما هدف استبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه در گفت‌وگو با دکتر علیرضا داودی (کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی) و دکتر معصومه نصیری (کارشناس سواد رسانه) به بررسی رسانه و رفتارسازی شناختی پایه، سازمان رفتاری و رفتارسازی مبارزساز آرمان‌گرای متعهد پرداخت.

غلیظ و تعلیق کردن ذهن، خاصیت اول رفتارسازی در رسانه

دکتر حسین زاده، کارشناس مجری در ابتدای برنامه عنوان کرد: سه کلید واژه در موضوع برنامه تحت عنوان "سازمان رفتاری و رفتارسازی مبارزساز آرمان­گرای متعهد" وجود دارد. یک. "رفتار" دو. "مبارزه یا رفتاری که سبب ایجاد فرآیندی مبارزساز" می‌شود و یک فرد را تبدیل به یک فرد مبارزی می­کند و رفتاری را تبدیل به یک رفتار مبارزه ­طلبانه می‌­کند و سه "آرمان­گرایی".

چه غرابتی میان رفتاری که یک فرآیند مبارزه ایجاد می­کند و رفتار مبارزگرایانه و آرمان­گرا وجود دارد؟

داودی: هنگامی که صحبت از یک سازمان رفتاری می‌کنیم باید به ۵ مسئله به صورت ویژه توجه کنیم. در غیر این صورت سازمان رفتاری شکل نمی­گیرد یا اگر هم شکل بگیرد به قدری ناپایدار است که فصلی خواهد بود. اولین نکته این است که باید قدرت ایجاد تعلیق و غلظت در شناخت و ادراک آن کیس، ذهن یا مخاطبی که مدنظر ماست را ایجاد کنیم.

ذهنی که قابلیت تعلیق پیدا نکند به این معناست که فرصت پردازش و فرصت رسیدن به یک قاعده را نمی­تواند پیدا کند. مثل خط بریل یا خط مورس می­ماند. یک استانداردی وجود دارد، در مجموع شاید از بیرون که نگاه می­کنید نظمی وجود ندارد. اما او که توانمندی این خوانش را دارد وقتی شروع به دریافت کردن یا به کار کردن می‌کند متوجه می‌شود که یک نظام معنایی در آن اتفاق افتاده است. بنابراین؛ نخست باید بتوانیم یک ذهن را غلیظ و تعلیق کنیم و این خاصیت اول رفتارسازی توسط رسانه است.

باورمند کردن مخاطب به استمرار تعلیق برای انتقال

مرحله دوم باورمند کردن مخاطب به استمرار آن تعلیق برای انتقال آن است. اگر باورمند نشود در خود محفوظ می­شود و در خود که محفوظ شود، حبس اتفاق می­افتد. حبس که اتفاق بیافتد امکان انتقال به کلی از دست می­رود. بنابراین؛ شاید در خود شما تبدیل به رفتار شود و در صورت بروز توسط دیگران نمونه­برداری شود، اما اساساً وقتی که حبس اتفاق افتاده است، امکان انتقال آن به قدرت از دست می‌­رود.

مرحله سوم امکان تبدیل کردن آن به مفهوم و واژگان است. وقتی می­توانید آن قدرت را تبدیل به واژه و تبدیل به مفهوم کنید یعنی تازه وارد مرحله امکان و اجازه ارزیابی دادن شدید. بنابراین؛ رفتاری که در این قالب خود را نشان می­دهد در مرحله نقد شدن قرار می­گیرد. وقتی که به این مرحله رسید به لحاظ شناختی در حال وارد شدن به مرحله ایجاد تکامل و ایجاد سختی است. پس از اینجا به بعد تا این مرحله صرفاً توانستید نسبت به آن حس و حالتی که در درون آن ذهن اتفاق می­‌افتد، تعهدی ایجاد کنید. حالا اینکه این ذهن چه پیامی را دریافت کرده است که به این تعهد رسیده، چه پیامی را باید دریافت کند که از این تعهد فاصله نگیرد، در گرو دیدن جنس پیامی است که خود او تولید می­‌کند.

یعنی جنس پیامی که تولید می­‌کند نشان دهنده این است که چه پیامی را دریافت کرده، در چه قاعده­ای قرار گرفته است و چگونه راجع به آن صحبت می­کند. مرحله چهارم؛ اگر جنس پیام توانسته باشد شناخت و ادراک را جدای از شخصیت فرد ایجاد کرده باشد قاعدتاً آن متعهد تبدیل به مبارز نمی­شود و این امر کاملاً طبیعی است.

جنس مبارزه کردن و تعهد نشأت گرفته از لزوم همسنگ شدن با تخصص است

اما اگر آن پیام را منطبق بر شخصیت فرد کرده و ژن شخصیت را دچار تغییر کرده باشد از این جا به بعد احتمال تبدیل شدن آن به مبارز بیش از ۵۰ درصد افزایش پیدا می­کند. در فیلم­های هندی، هندی­ها بسیار مترصد این هستند که مفهوم جنگیدن، مفهوم مبارزه کردن را به هر نحوی که شده، نشان دهند. اینگونه فیلم‌ها را در فیلم­های چینی هم دیده می‌شود. چینی­ها هم علاقه‌مند هستند که بگویند ما مبارز هستیم. حالا مفهوم دعوا یا مبارزه هندی­ها در فیلم­های آن‌ها مبارزه بر اساس عشق و عدالت و اغراق شده است، در چین به سمت مفاهیم عدالت­گرایانه­ای که به تعبیر کمونیسم و جامعه توده­واری مطرح می­شود. در صورتیکه در فیلم­های آمریکایی مبارزه وجود ندارد؛ بلکه سلطه وجود دارد.

هر کدام از آن‌ها دالی دارند. به طور مثال فیلم­های اسپانیایی چیزی از آن‌ها در نمی­آید و تاکنون چیزی از فیلم‌های اسپانیایی در ذهن شما شکل نگرفته است. یا انگلیسی‌ها هر فیلمی ساختند با یک خباثت می­خواستند خود را در واقع حاکم مطلق ذهنی نشان دهند.

حالا اگر منطبق بر آن ژنِ شخصیت باشد می­توانید تبدیل کردن آن گزاره به یک فردی که تعهد پیدا کرده، اما می‌خواهد وارد مبارزه ­شود را متصور باشید. متعهد، اگر وارد مبارزه نشود اولین فاکتوری که به لحاظ روانی و شناختی از آن‌ها حذف می­شود حوزه ادراک تخصص است. هر متعهدی در هر مبارزه­ای معنا و تجلی پیدا نمی­کند و فرآیندی را باید طی کند. جنس مبارزه کردن و تعهد نشأت گرفته‌ی از لزوم همسنگ شدن با تخصص است.

دکتر حسین زاده: اگر فرد آرمان نداشته باشد برای آن مبارزه نمی­کند و برای رسیدن به آن مبارزه نمی­‌کند.

نصیری: به طور مثال در اتفاقات اخیر کشور؛ فرد بر این باور است که ذیل یک آرمان رفتاری در حال مبارزه است، یک برون داد اجتماعی را از خود به منصه ظهور می­گذارد، اما آن آرمان لزوماً رفتار درستی نیست. این که هر کسی در فضای خود چه گونه­ای از مبارزه را تجلی می­دهد و مخاطب را با خود همراه می­کند و در آن فضا و بستر فرهنگی چه فهمی از آن مبارزه می­شود، نکته­ای است که تفاوت بین نگاه­ها، جوامع و در واقع فرهنگ‌­ها را شکل می­‌دهد.

آنجا که خطا شکل می‌گیرد

دکتر حسین زاده: این آرمان است که آن رفتار را شکل می‌­دهد. آرمان اگر وجود نداشته باشد و در ذهن فرد شکل نگیرد اصلاً رفتار ایجاد نمی­‌شود.

داودی: شاید یک اختلافی در تقدم و تأخر موضوعات وجود داشته باشد. در مرحله چهارم آرمان هنوز شکل نگرفته، بلکه هدف شکل گرفته است. به لحاظ شناختی وقتی متغیر‌ها کنار همدیگر می­‌چینید، مهندسی آن چیدمان آرام آرام هدفی را به شما می­دهد. بدا به حال تشکیلات­‌ها، سیستم­‌های رفتاری و سازمان رفتارسازی که بر هدف متوقف می­‌شوند.

پاسخ به سؤال چگونگی حرکت پس از هدف، تازه شما را وارد مرحله آرمان می­‌کند. آرمان لزوماً به این راحتی‌­ها شکل نمی­­‌گیرد و شاید در یک سازمان رفتاری آرمانی وجود نداشته باشد. یک تعداد هدف شکل می­‌گیرد حالا این هدف­‌ها بسته به ظرفیت و توانمندی آن مجموعه کوتاه مدت و بلند مدت می­‌شود. ولی نکته مهم آن این جاست؛ سنجش رفتار مکانیکی مجموعه­‌ها با آرمان­‌های آن‌ها نیست با اهداف و میزان تحقق آن‌ها هست و دقیقاً خطا هم همین جا شکل می­‌گیرد.

آرمان به معنای یک انسان کامل است و آرمان‌خواهی یک جور انسان کامل خواهی است. یکی از مصادیق حرکت به سمت انسان کامل، داشتن هدف مقدس است. دو هدف مقدس جنگ جنگ تا رفع فتنه از کل عالم یک هدف. یک هدف راه قدس از کربلا می­‌گذرد. حالا من سؤال می‌­پرسم مثلاً ایران خودرو واقعاً مصداق بارز جنگ جنگ تا رفع فتنه از کل عالم است و به رفع فتنه کمک می­‌کند؟ آیا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی برای رفع فتنه از کل عالم تلاشی می­‌کند؟ خیلی وقت­‌ها هدف­‌ها را شکل می­ دهند، ولی آرمان را دخیل هدف نمی‌کنند. به همین دلیل جنس مبارزه کلاً تغییر می‌یابد و فراموش می‌شود.

وقتی افراد متعهد بدون تخصص، کاری را می­ پذیرند، خیانت شکل می‌گیرد. آن‌ها باید قبل از این که آن مسئولیت را بپذیرند تخصص و ظرفیت آن را پیدا کنند. اگر غیر از این باشد بخشی از شکل‌گیری فتنه در عالم خواهند بود.

نصیری: و حتی ضد آرمانی که ذیل آن قرار گرفته‌اند. ممکن است که ذیل یک ساختار و هدف که رفع فتنه از عالم باشد، قرار گرفته‌اند، اما کارکرد و خروجی و برون داد رفتاری چیزی غیر از این باشد. به طور مثال؛ محصولات فرهنگی ما رفع فتنه است یا سازنده فتنه یا تریبت کننده یک رفتار یا رفتارسازی مبارز در جنبه مثبت آن یا تقویت کننده گزاره­های منفی در رفتارسازی یا در واقع مبارزه منفی برای جامعه ضد ساختارها؟

مفهوم اولیه حرکت به سمت آرمان؛ " لا تحزن و لا تخف "

دکتر حسین زاده: در حوزه اجتماعی می­گوییم که این آرمان وجود دارد که فرد متناسب با آن حرکت می‌کند. نکته این است که ما با نگاه اجتماعی می­‌گوییم که مثلاً این جنبش زن، زندگی، آزادی اتفاق افتاده است آرمان این جنبش چیست؟ این است که این جنبش به زمین بنشیند. یعنی چه؟ یعنی به اهدافی که تعریف کرده، برسد. هدف نقطه عالی و نقطه غایی آن چیست؟ آرمان این است که انقلاب اسلامی وجود نداشته باشد و یک استحاله­ای اتفاق بیفتد خواسته من هر چیز می­‌خواهد باشد از مذهبی و غیر مذهبی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی هر چه که هست به معنای واقعی به آن برسیم. حالا برای رسیدن به آن من یک اهداف رفتاری، یک سازمان رفتاری را شکل می­دهم تا من را به آن غایتی که آرمان من است، برساند.

داودی: ما وقتی صحبت از آرمان می­‌کنیم به سه مرحله قبل از آن باید نگاه کنیم. مرحله اول، آرمان تشکیل شده از تعداد هدف‌­های نزدیک به هم است که هر هدف در برگیرنده تعدادی گام است. اساساً جنبش زن، زندگی، آزادی نمی­‌تواند آرمانی داشته باشد، ولی n تعداد هدف می­‌تواند داشته باشد و a تعداد گام را هم جلوی پای خود می­‌گذارد و حرکت می­‌کند. چرا؟ چون زمانی که شما آرمان دارید و آرمان­ خواهی می­‌کنید توقف معنایی ندارید. پس اگر در ذیل یک انقلاب شما قرار بگیرید، حتی ترس هم در آن معنایی ندارد.

"لا تحزن و لا تخف" مفهوم اولیه حرکت به سمت آرمان است. آن جا که این مفاهیم در قالب­‌های عملیاتی خود را نشان می ­دهد در برگیرنده گام­‌هایی است که شما طراحی کردید. زن، زندگی، آزادی نمی­ تواند آرمانی داشته باشد. علت آن این است که اساساً حجم سازمان رفتاری آرمان گرایانه از فرمت رفتاری زن، زندگی، آزادی خیلی بزرگتر است و این نمی ­تواند خود را منطبق با آن حجم تطبیق بدهد و انجام بدهد. چرا؟ چون مهمترین گام خود را از برداشتن روسری نشان می­دهد. در صورتی که مسئله برداشتن روسری یک گام است در زدن هدفی تحت عنوان "تهدید حیاء و غیرت".

آزاد کردن قدس شریف شاید برای فلسطینی­ها آرمان باشد، اما برای ما هدف هست. ما آرمان خود را بر آزاد کردن یک مکان نبستیم ما متوقف به قدس نیستیم. آرمان ما اثبات پیروزی خون بر شمشیر و رفع فتنه و کفر از کل عالم است.

نکته بر سر این است این آرمان قابل تهدید کردن نیست. قابل تهدید به هر دو مفهوم هم محدود کردن، هم در معرض حمله قرار دادن.

ما متوقف به قدس نیستیم

این چند وقت اخیر بین متفکرین متعهد و متخصص حرفی راه افتاده است که قدس آزاد شد، نقطه بعدی کجاست؟ پس نشان می‌دهد که ما متوقف به قدس نیستیم. ما بعد از قدس مسئله­ای تحت عنوان بقیع را خواهیم داشت و قطعاً بعد از بقیع موارد دیگر را هم خواهیم داشت و تعارف بردار نیست. چون در نظامنامه رفتاری سازمان ساختاری ما شکل گرفته است. شناخت من نوعی از دنیا شناختی است که باید بجنگم، خون باید ریخته شود و حتماً باید آن آرمانخواهی حفظ شود والا با اولین مفهومی که در حوزه ساختار رفتاری مواجه می­شوید می­گویند بریده شده ­ها. چرا؟

چون آن آرمان را در حد رفتار چهار آدم به لحاظ ادراکی تقلیل داده و خطای یک آدم را به مثابه عدم تحقق کل آرمان می­‌گذارد.

اینکه بگوییم وقتی هدف محقق شود پس مبارزه تمام شده است مانند اتفاقی است که در اُحد افتاد. در ابتدا در اُحد مسلمان­ها پیروز شدند و تنگه را رها کردند. چون هدف محقق شد. همان لحظه که رها کردند دشمن برگشت و اتفاقی افتاد که نباید می­افتاد؛ بنابراین یکی از شاخصه­های ما در این حوزه ارتقاء اهداف به سطح آرمان است. چون آرمان در مرحله پنجم به ساختن می‌پردازد. ما در سازمان رفتاری خود چند مفهوم مبارز، متعهد، آرمانگرا داریم.

حالا اگر این سه مفهوم را جمع کنیم به یک عبارت تحت عنوان "مجاهد" می‌رسیم. در این جا بسته به جنس تشخیص و شناخت یکبار مجاهد، منافقین می­شود. سازمان منافقین را سازمان مجاهدین می­گویند. داعش را هم مجاهد می­گویند. ما هم از مجاهد می­گوییم.

رسانه اگر آرمان شود، مسیر مبارزه منحرف می‌شود

مرز بین ما سه را چه چیزی مشخص می­کند؟ آرمان نه هدف. آرمان می­گوید شمای مجاهد اگر اطلاق فی سبیل الله پیدا کردید فی سبیل الله مفهوم آن در سوره توحید است. چون مرز شما با و الضالین خیلی مشخص هست. پس نمی­توانید کلام حق و اراده باطل داشته باشید. اگر کلام شما حق بود و اراده باطل داشتید این‌ها با همدیگر در واقع همخوانی نخواهد داشت؛ بنابراین به لحاظ شناختی یک رسانه خود رسانه اگر آمد خود را تبدیل به آرمان کرد دقیقاً دارد مسیر مبارزه را منحرف می­کند.

بعضی­ها در رسانه خود آن‌ها در اسکیل ابزار را تبدیل به آرمان می­کنند. بعد از آن جا به بعد می­گویند من حق هستم و هر کسی هر اشتباهی کند با حقی که آن تعریف کرده است می­جنگد.

حسین زاده: رسانه‌ای که می­ تواند این پیوند را ایجاد کند یا این که مسیر را تسهیل کند قطعاً باید رسانه­‌ای باشد که این آرمان را فهم کرده باشد. آیا این رسانه در کنار مدیریت و هدایت رفتار به سمت آن آرمان وظیفه ایجاد یا فعال کردن یا ایجاد نگاه مبارزه طلبانه هم دارد؟

نصیری: قطعاً یکی از رسالت­‌ها و یکی از وظایف همین است. ما وقتی از یک آرمان صحبت می­کنیم تمام رفتار‌ها اعم از تولید، بروز و ظهور رسانه­ای منِ رسانه، منِ مدیر رسانه، و همه ارکان­ها و شاخص­های رسانه باید در راستای آن آرمان و تحقق اهدافی باشد که آرمان را محقق می­کند و برعکس آن هم وجود دارد. اگر در رسانه به گونه­ای رفتار کنم که ذیل آن آرمان، برون داد رفتاری من منافقانه باشد یا به گونه ­ای باشد که ذهن مخاطب را در حوزه رفتاری دچار تشتت و اختلال کند مثل یک سرعت­گیر یا یک در واقع نویز جدی در ذهن مخاطب می‌ماند که ساختار‌های دیگر هم دارد بر آن اثر می­گذارد و مقوم­هایی دریافت می­کند که رفتار من می­ تواند به آن ضریب بدهد و آن آرمان را خفیف کند در مثال غزه شاهد هستیم که یک ساختار رسانه­ای چگونه می‌تواند در خدمت آرمان قرار بگیرد و تحقق اهداف را برای رسیدن به آن آرمان پلکانی پیش ببرد.

رسانه در کارکرد خود، در تعریف سناریو‌هایی که می­تواند به ذهن مخاطب متوادر کند و آن شکل مبارزاتی که می­تواند برای مخاطب ایجاد کند یا حتی برای تشکیلات و ساختار‌ها در جوامع، نقشی جدی­ دارد. در آن معنایی که از آرمان می­ سازد و از اهداف می­سازد و این که اهداف اگر چگونه و با چه روش ­هایی محقق شوند می­توانند چه رفتار مبارزه طلبانه­ای را یا چگونه مبارزی را بازتولید کنند، نقش آفرینی می­کند. به همین دلیل تأکید داریم رسانه­ای که در فهم و در بستر جغرافیایی خود داریم باید با آن آرمان تراز باشد. اگر چه در مفهوم، چه در بازیگران خود، چه در محتوا‌هایی که به ذهن من و شما منتقل می­کند فاصله بگیرد قاعدتاً آرمان را بدون این که اشاره مستقیمی بکند خفیف می­ کند و از درجه اهمیت آن کم می ­کند.

آرمان و محقق نشدن آن به افراد ناکارآمد پیوند می­زند و ناکارآمدی آن‌ها را ناکارآمدی آرمان جلوه می­دهد. این کاری است که رسانه می­تواند بکند. تصویری که از یک آرمان مقدس است را می­تواند به یک مؤلفه غیر قابل تحقق تبدیل کند. افرادی که آرمان را نمایندگی می­کنند افرادی هستند که آن ضرایب شخصیتی دقیق برخودار نیستند و تمامی آن‌ها می‌تواند یک ملغمه­ای را درست کند که به صورت ناخودآگاه همه اهداف که ذیل آن آرمان هستند را تحت تأثیر خود قرار بدهد.

رسانه تعهد و مبارز می‌آفریند

حسین زاده:به عبارتی می­‌شود گفت که رسانه رفتاری می­‌سازد که در حقیقت واجد دو ویژگی هست. یک، تعهد و دو، مبارزه برای رسیدن به آرمانی که به هر طریق حالا متصور است.

وقتی صحبت از رفتار آرمان­گرایانه می­ کنیم می­ توانیم متصور باشیم که این رفتار آرمان گرایانه منبعث از یک شناخت عمیق است؟

داودی: اصلاً غیر از این نمی‌تواند باشد. شناخت عمیق وقتی رخ می‌دهد که شما را وارد مرحله جدیدی می‌­کند که به آن مرحله تکمیلی می‌­گویم. آن ۵ مرحله کجا تکمیل می­‌شود؟ آنجا که شما مبارز، متعهد و آرمانگرا دارید. رسانه مجاهد رسانه­ای است که می‌تواند ۳ کار را انجام دهد. یک. می­تواند هر نوع ساختار سازمانی و رفتاری را در قالب هر نوع پیامی که اراده کند به هر نوع مخاطبی که بخواهد منتقل کند. پس این جزء ذات آن تلقی می­‌شود.

دوم. هر نوع مقاومتی در مقابل هر نوع پیامی بر اساس هر نوع مکانیزم علیه­ی که صادر می­‌شود را می­‌تواند خنثی کند و این یک قابلیت بسیار ویژه هست. نکته سوم، اقدام سوم خود به باز تولید نفرات منطبق با مجاهدت خود در درون خود دست پیدا می­ کند، نیاز به بازتولید بیرونی ندارد و به بازتولید درونی خود می ­رسد. امکان اصلاح، ترمیم، زایش، حرکت و تکامل در درون خود دارد. برای همین است ما سازمان رسانه­ای می­گوییم. اصلاً مفهوم سازمان رسانه­ای از کجا پیدا می­شود؟ از آن جایی که آدم کنار همدیگر می­رسد.

عالیترین مرحله آرمان تولید مکتب است

بزرگترین آنتی تز سازمان­‌های رسانه­‌ای مجاهد در حوزه شناختی در درون خود آنهاست. یعنی مهمترین عامل هلاکت آن‌ها خود آن‌ها هستند. مرز بین مجاهد به معنی اخص کلمه که می­خواهیم رابطه بین سازمان منافقین، داعش و خود ما در جمهوری اسلامی را بیان کنیم و بگوییم ما کجا با همدیگر متفاوت هستیم آن جایی است که مبارز متعهد آرمان­گرا مجاهد می­‌شود، اما مجاهد، مجاهد متشرع می­‌شود.

آنجا که مجاهد بر اساس شریعت ناب شروع به مبارزه، آرمان­گرایی، برون داد و بروز دادن تعهد آن می­شود آن جاست که باید ببینیم چه قدر متشرع است. ما نمی‌­توانیم به روش غرب، به روش ماکیاولیست مجاهد، به روش لنین، به روش هانتینگتن مجاهد باشیم، اگر برویم التقاط می­‌شویم.

پس سازمان رفتاری در رسانه چه زمانی خودش آرمان می­ شود؟ حالا می­ خواهم سطح را یک گام بالاتر ببریم. این سازمان رسانه­‌ای یعنی این رفتار تشکیلاتی که شکل گرفته، چه زمانی خودش آرمان می ­شود؟ چون طوری جنگیده است که فتنه را در خود از بین برده و خود او فتنه نیست و خود عامل ارتقا هست. چه زمانی؟

زمانی که مجاهد (مبارز، متعهد و آرمانگرا) مجاهد متشرع در میدان می­شود. حالا خود او آرمان می­شود. عالیترین مرحله آرمان هم تولید مکتب است.

مقاومت متولد کننده دالی تحت عنوان مجاهد متشرع است

حسین زاده: زمانی که صحبت از مجاهد می­کنیم این ۳ مفهوم در هر کشوری و هر نگاهی می­تواند وجود داشته باشد. داعش می­گوید بله من مبارز هستم، متعهد هستم، آرمان هم دارم. آن فرد لیبرالی هم می­گوید بله من آرمان دارم. منتها آرمان او چیست؟ آرمان او تسلط بر دنیاست. ولی ما وقتی با نگاه درونی یعنی با نگاه مقاومتی و انقلاب اسلامی می­بینیم این جا است که آن شرع خود را نشان می­دهد و اگر نباشد این آرمان با آرمان و این سازمان با آن سازمان رفته است عملاً فرقی نمی­کند. منتها اینجا شرع لوگویی بر این سه مؤلفه می‌شود و ما را به جایی می­رساند که دم از مجاهد متشرعی می­زنیم که برگرفته از همین نگاه و از همین مکتب است.

داودی: شرع لزوماً فقه و حدیث و اصول نیست، شرع انسانیت است. وقتی انسان را تقسیم بر تعداد کلمات می­کنیم یکی از کلماتی که انسان را تشکیل می­دهد آزادی است. آزادی منبعث از نوع نگاه متشرعانه مجاهدانه در یک رسانه، فرم استفاده ابزاری از زن می­شود که آیا ما اجازه داریم از زن استفاده ابزاری کنیم یا نه. حالا چه این شرع را شرع مسیحیت بدانیم، چه شرع کلیمی بدانیم، چه شرع اسلامی بدانیم.

نصیری: و این استفاده ابزاری هم فقط جنس آن جنس پوشش نیست، حتی ممکن است با یک پوشش کاملاً اسلامی از زن با کارکرد‌های ابزارگونه سوءاستفاده شود.

داودی: یا اصلاً منافق. منافق جماعت متشرع نیست. با این که نماز خود را می­خواند، روسری هم سر خود می­کند. منافقین را شما نگاه کنید خیلی هم محجبه است، ولی منافق است؛ بنابراین وقتی وارد حوزه سازمان رفتاری می­شویم آنجا که می­گوییم مقاومت، مفهومی است که خود آن آرمان است به دلیل این است که خود مقاومت متولد کننده دالی تحت عنوان مجاهد متشرع است. حالا خانم رسانه، آقای رسانه، چه قدر مجاهد هستید، و چه قدر متشرع هستید؟

این دو وقتی کنار همدیگر قرار بگیرند عالیترین سازمان رفتاری شکل می­گیرد. اشکال سر چیست؟ اشکال سر ناتوانی سیستم­ها در تحقق این آرمان است. برای همین است که گام­ها به شدت متزلزل و کوچکترین مباحث به شدت ویران کننده می­‌شود.

نصیری: درست است که می ­گوییم حرکت به سمت یک آرمان که قاعدتاً آرمان متعالی است، ولی مسیر خود را جوری می­ چینیم که محیط رقابت ما رسانه ­هایی هستند که اصلاً این مجاهد متشرع نیستند. یعنی برای او مخاطب به هر قیمتی دارای اولویت است ولو عدول کردن از آرمان، ساختار‌ها و ارزش ­های اساسی.

این اتفاق وقتی در مسیر حرکت یک رسانه بیفتد که مخاطب با هر جنس محتوایی که من تشخیص می­ دهم او را پای گیرنده یا در واقع پای صفحه­‌ای می­‌نشاند که در آن تولید محتوا کردم و دارم به آن ارائه می­ دهم این مسیر نمی­ تواند آن آرمان را محقق کند، چون شما مسیر خود را در راستای آرمان دیگری در یک جغرافیای دیگر چیدید و الان ذیل فقط یک پرچم هستید. آن رسانه مجاهد متشرع که ایده ­آل ما در فضای رسانه­ای است که همه کارکرد‌ها را دارد قطعاً آن را مخاطب دوست دارد و مرجعیت رسانه­ای را به جهت متشرع بودن آن پیدا می­کند.

حسین زاده: شاید اصلاً یکی از مشکلات اصلی که در فضای فعلی جامعه ما هم وجود دارد این است که این سازمان رفتاری در رسانه، سازمان رفتاری رسانه و حتی سازمان رفتاری منبعث از رسانه در جامعه خیلی خوب شکل نگرفته است.

داودی: علت این است که وقتی تم رسانه مجاهدت و مبنای آن تشرع شود اولین مفهومی که در این میان متولد می­ شود مسئولیت است. مسئولیت وقتی متعهدانه می­شود در قبال تک تک افراد و طبقات مسئول هستید این عبارت که این طبقه به ما ربطی ندارد، این تعداد به ما ربطی ندارد، اصلاً این‌ها معنا می­بازد. ولی اگر معنا پیدا کرد یعنی شما به همان نسبتی که آن قاعده برای شما اهمیت پیدا می­کند دارید از مجاهدت، از تشرع، از مسئولیت، از تعهد فاصله می­گیرید. نتیجه این می­شود که به واسطه جنس سازمان رفتاری غلط سازمان رفتاری­‌های زیرزمینی و موازی و غیر رسمی را متولد می­ کنید.

نصیری: که این‌ها جنس مبارزه‌­شان دیگر آن مبارز متعهد نیست و هر جنس مبارزه­ای و کنشگری می­تواند داشته باشد. حالا بر اساس فهم ناقصی که من در آن ایجاد کردم گزاره­های غلطی که خود آن‌ها از معارضان و در واقع کسانی که با شما همسو نبودند پیدا کرده است و بعد از او توقع دارند که یک شخصیت در راستای آرمان قاعدتاً باشد.

داودی: و سپس مفاهیمی خطرناک خلق می‌شود. به طور مثال گفته می‌شود که ما با دولت اسرائیل مشکل داریم با مردم آن که مشکل نداریم. در صورتی که هر آدمی که در اراضی اشغالی زندگی می­کند غاصب است. این مردم هستند که پای این دولت ایستادند. مگر می­شود شما این دو تا را از همدیگر هم جدا کنید؟ بنابراین آن مفاهیم که در پی آن گزاره‌های غیر رسمی موازی شده خلق می­شود آرام آرام ادبیات، گفتار، ادراک و شناخت را تغییر می­دهد. این خیلی مهم است.

آیا رسانه‌های ما نزدیک به شاخص مجاهد متشرع شده‌اند؟

حسین زاده: زمانی سازمان­‌های غیر رسمی یا سازمان رفتاری شکل می­ گیرد که با آرمان من همراه نیست بدین معناست که من نتوانسته‌­ام وفاقی بین آرمان­‌های خود و جامعه در حقیقت ایجاد کنم.

داودی: پس انسان مسئول زمانی می­‌تواند دقیق تلقی شود که توانسته باشد خود را به مرحله مجاهد متشرع رسانده باشد. در این صورت آن سازمان رفتاری شکل گرفته است.

اگر بخواهیم بگوییم که رسانه ما در سازمان رفتاری که در حوزه شناختی شکل می­دهد و جامعه را در اختیار می­گیرد چه زمانی صورت می­گیرد شاخص فقط باید این باشد آیا رسانه­های ما نزدیک به شاخص مجاهد متشرع که از متن آن انسان مسئول متولد می­شود شده­اند یا نه؟

شاخص را اگر مجاهد متشرع بگذاریم حالا افراد در رسانه ­ها به میزان مسئولیت و تعهد خود ارزیابی می­ شوند. از آن جا به بعد می­ شود تشخیص داد آیا جامعه را تکامل می­بخشد یا آنتی جامعه را در درون خود متولد می­ کند؟

استمرار کلیدواژه مهم در تعهد و مسئولیت­ پذیری رسانه

نصیری: اگر از گزاره­ای به نام تعهد و مسئولیت­پذیری صحبت می­کنیم به نظر می­آید یک واژه باید به این الصاق شود و آن هم استمرار است. (تعهد مستمر، مسئولیت­پذیری مستمر).

اگر از گزاره­های همراه با تعهد صحبت می­کنیم حتماً باید استمرار بر این تعهد چه در حوزه رسانه، چه در حوزه من مخاطبی که در برابر آن رسانه قرار می­گیرم، وجود داشته باشد و باید حواس ما باشد که این استمرار از جنس مثبت آن و از جنس تکامل دهنده فرآیند‌های اجتماعی باید در ذهن ما به عنوان یک کلیدواژه مهم قلمداد شود. در واقع انقطاع و هر از گاهی بودن در ساختار‌ها مخصوصاً در حوزه رسانه، چون سازمان رفتاری را شکل می­دهد می­تواند کلاً به آرمان، به آن رفتار‌های پیش‌بینی که ممکن است به درستی شکل گرفته باشد ضربه بزند و همه این‌ها را به نابودی ببرد.

یادآور می‌شود، برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با بررسی تاریخچه علوم‌شناختی و کاربرد‌های آن در حوزه‌های مختلف و شباهت و تفاوت‌هایی که با حوزه‌های علوم روانی دارند، به بررسی شناسه‌ها، شاخص‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های علوم‌شناختی در حوزه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه در فضای جنگ ترکیبی می‌پردازد. این برنامه دوشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها ساعت ۱۶ به مدت ۶۰ دقیقه روی موج اف‌ام ردیف ۱۰۳،۵ مگاهرتز تقدیم مخاطبان فرهیخته رادیو گفتگو می‌شود.

منبع: رادیو گفت‌وگو

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها